دشمن دیگر به دنبال «فتح خاک» نیست؛ او آرایشی گرفته تا با فعالسازی گسلهای قومی و مذهبی، ایرانِ یکپارچه را همچون «آینهای که با سنگ تفرقه شکسته میشود»، به قطعاتی ریز و جداافتاده تبدیل کند.
نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم- یادداشت: مصطفی منتظری، عضو هیئت علمی دانشگاه گلستان| «خرمشهرها در پیش است نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است…»؛ این هشدار راهبردی رهبر انقلاب (03/03/1395)، ترسیمگر میدان نبرد جدیدی است که در آن، خاکریزها نه در مرزهای جغرافیایی، بلکه در «ذهن» و «قلب» مردم بنا شده است. فرمانِ اتخاذ «آرایش جنگی» در تبلیغات (20/09/1404)، دستوری برای خروج فوری از روزمرگی و انفعال است؛ نقطه عطفی برای گذار از جایگاه «کارمند فرهنگی» با رویکرد اداری، به «رزمنده فرهنگی» با هوشیاری عملیاتی.
رسالت این نوشتار، تبیین دقیق و عملیاتی این فرمان است تا با کالبدشکافی آرایش پیچیده دشمن و ارائه مدل راهبردی متقابل، نقشه راهی برای گذار از «پدافند پراکنده» به «آفند هوشمند» بر اساس مبانی قرآنی و منظومه فکری رهبر انقلاب ترسیم گردد.
آرایش جنگی در تبلیغات یعنی چه؟
آرایش جنگی در تبلیغات به معنای «گذار از وضعیت عادی و روزمره به وضعیت آمادهباش کامل، هوشمند و تهاجمی در ساحت رسانه و معنا» است. این تغییر فاز از پدافندهای پراکنده به یک «آفند و پدافند هوشمند شبکهای»، دقیقاً ترجمانِ منطق قرآن کریم در آیه 71 سوره نساء است که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا». بر این اساس، مؤمنان در مواجهه با دشمن نباید در وضعیت عادی باشند، بلکه باید با خروج از غفلت، «خُذُوا حِذْرَكُمْ» (حالت آمادهباش و هوشیاری جنگی) گرفته و در قالب دستههای پارتیزانی (ثُبَاتٍ) یا حرکتی سراسری و جبههای (جَمِیعًا) وارد کارزار شوند.
بخش اول: آناتومی آرایش جنگی دشمن
نام استراتژی دشمن: «محاصره 360 درجه ترکیبی با هدفِ درونپاشی»
دشمن دیگر به دنبال «فتح خاک» نیست؛ او آرایشی گرفته تا با فعالسازی گسلهای قومی و مذهبی، ایرانِ یکپارچه را همچون «آینهای که با سنگ تفرقه شکسته میشود»، به قطعاتی ریز و جداافتاده تبدیل کند. هدف او تبدیل این پیکره واحد به «اعضایی قطعشده و متخاصم» است که دیگر توان اتصال به یکدیگر را ندارند و عملاً تجزیه میشوند. این تصویر از هجوم همهجانبه، یادآور توصیف قرآن در آیه 10 سوره احزاب است: « إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ»…؛ آنگاه که دشمنان «از بالا و پایین» (از تمام جهات) بر شما تاختند تا جایی که «جانها به گلوگاه رسید». هدف این محاصره 360 درجه، همانطور که آیه اشاره میکند، فروپاشی روانی و تزلزل در باورهاست.
هندسه سهلایه آرایش جنگی دشمن
تحلیل دقیق صحنه نبرد نشان میدهد که این آرایش، یک هجوم خطی و ساده نیست، بلکه یک «مهندسی پیچیده و لایهلایه» است که در آن ابزارهای سخت و نرم، به صورت ترکیبی، هوشمند و همافزا عمل میکنند. در این هندسه شوم، دشمن حلقههای محاصره را بهگونهای طراحی کرده که فشار از پوسته بیرونی (معیشت) آغاز شده و گامبهگام تا تسخیرِ دژ فرماندهی (ذهن و قلب) پیشروی کند. بر این اساس، این آرایش دشمن سه لایه متمرکز دارد :
1. لایه بیرونی: «خفگی استراتژیک»
در نخستین گام، دشمن با ابزارهای ملموس و سخت، «زیستبوم اقتصادی» و معیشت مردم را نشانه میرود. این لایه حکمِ «آتش تهیه» سنگین را دارد تا با فرسایشی کردن زندگی روزمره و خسته کردن جسمِ جامعه، تابآوری عمومی را برای مراحل بعدی در هم بشکند.مختصات این سطح از نبرد به صورت زیر است:
2. لایه میانی : «تخریب سرمایه اجتماعی»
پس از فشار بر جسمِ جامعه، نوبت به هدف گرفتن «روحِ جمعی» و روابط بینفردی میرسد. در این لایه، دشمن تلاش میکند تا ترکهای ایجاد شده بر اثر فشار اقتصادی را به گسلهای عمیق تبدیل کند و «ما»ی واحد ملی را به اجزایی متخاصم بدل سازد.مختصات این سطح از نبرد به صورت زیر است:
3. لایه درونی (هسته مرکزی): «وارونگی شناختی»
اینجا «نقطه صفر» و کانون اصلی نبرد است؛ جایی که قرار است تیر خلاص شلیک شود. تمام فشارهای قبلی مقدمهای بود تا در این مرحله، سیستم عاملِ ذهنی و دستگاه محاسباتی فرد هک شود، بهگونهای که قربانی بدون آنکه بداند، با ارادهی خود در زمین دشمن بازی کند. مختصات این سطح از نبرد به صورت زیر است:
بخش دوم: آرایش جنگی ایران
نام استراتژی: «آفند و پدافند هوشمندِ شبکهای»
برای مقابله با این هجمه، باید دکترین خود را از «پدافند پراکنده» به یک «آرایش ترکیبی و فعال» تغییر دهیم. در مقابل آرایش «محاصرهای» دشمن، تشکیل «دایره دفاعی» و انفعال، خطای راهبردی است (چرا که دایره محاصره در نهایت تنگتر میشود). ما باید آرایشی را اتخاذ کنیم که همزمان دارای استحکام درونی و قدرت تهاجمی بیرونی باشد. این ساختارِ شبکه ای و نفوذناپذیر، مصداق بارز «بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ» در آیه 4 سوره صف است («كَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ»)؛ سدی آهنین که اجزای آن چنان در هم قفل شدهاند که هیچ شکافی ندارند و آماده رزم هستند.
این بنیانِ مستحکم برای درهمشکستنِ محاصرهی سهلایه دشمن، بر چهار ستون اصلی استوار است که در ادامه تشریح میشود:
1. پاتک نامتقارن: «حمله به تناقضات غرب»
در منطق نبردهای نامتقارن، ماندن در لاک دفاعی محکوم به شکست است. نوکِ پیکانِ این آرایش الماسی، باید چنان تیز و برنده باشد که با تغییر زمین بازی، تمرکز دشمن را برهم زده و او را در خانه خود وادار به پاسخگویی کند. بر همین اساس، دستورالعمل عملیاتیِ این رکن تهاجمی بدین شرح است:
2. ترمیم شبکه اجتماعی: «شبکه مویرگی تبیین»
برای پشتیبانی از جبهه آفند و صیانت از افکار عمومی، نیاز به یک لایه دفاعی وسیع و همگانی است که انحصار رسانهای دشمن را بشکند. این رکن، بر «قدرت تکثیرشوندگی مردم» و حضور همگانی استوار است. لذا برای تحقق این پوشش و شکستن حلقه محاصره، آرایش زیر ضروری است:
3. استحکام میدانی: «کارآمدی ملموس + پیوست رسانهای»
هر آرایش جنگی، نیازمند یک «مرکز ثقل» مستحکم است تا در تکانههای شدید فرو نریزد. در اینجا، جنگ شناختی به میدان واقعیت گره میخورد؛ جایی که «عمل» و «روایت» باید دوشادوش هم در مرکز میدان حرکت کنند تا اعتماد عمومی بازسازی شود. بدین ترتیب، نقطه اتکای دفاع ما بر پایه منطق زیر استوار میگردد:
4. عقبه استراتژیک: هویت دینی و عزت ملی
هیچ ارتشی بدون «خطوط پشتیبانی» دوام نمیآورد. در نبردِ ارادهها، سوختِ اصلیِ حرکت، «هویت و معنا» است. این لایه حکمِ عقبهی مطمئنی را دارد که انرژی روانی و معنویِ کلِ سیستم را تأمین و تضمین میکند. این منبع تغذیه که موتور محرک جنگ شناختی است، بدین شرح فعال میشود:
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه