خرمآباد- مجتبی خسروی هر روز از دل مسیری ۳۰۰ کیلومتری راهی مدرسه «شهید علی منصوری» در سیلاخور میشود؛ جایی که درسش از «کتابها» شروع میشود اما به «رویاهای دختران کوهستان» ختم میشود.
نمابان و به نقل از خبرگزاری مهر- گروه استانها: در دل کوهها و جادههای سخت لرستان، معلمی هست به نام مجتبی خسروی که با عشق به تعلیم و تربیت، مسیر تحصیل کودکان- به ویژه دختران روستایی- را هموار کرده است.
در جغرافیای صعبِ محرومیت، جایی که جاده به خطچینِ امید میرسد، مردی هر روز نقشه را بازمینویسد. او معلم نیست؛ او «پُلساز کوهستان» است!

مجتبی خسروی با وجود بیماری، مشکلات مالی و مسیر روزانه سرسختانه، نه فقط معلم، بلکه پدری معنوی و سایهای امن برای دانشآموزانش بوده؛ معلمی که درس میدهد، دل میسوزاند، امید میدهد و شاید مهمتر از همه، آینده میسازد.
مجتبی خسروی با وجود بیماریهای خاص مانند سلیاک و فشار خون بالا، هر روز با انرژی و امید در کلاس حاضر میشود و مهر و تلاش او تا همیشه در دل دانشآموزان و خانوادههایشان باقی خواهد ماند.
همت و فداکاری این معلم نمونه، نمادی از مهربانی و نقش سازنده فرهنگی معلمان در جامعه روستایی لرستان است.

درس او الفبای خشک نیست؛ طرحی است برای نقشهکشیِ آینده. کیفش پر از دفتر و مداد نیست، پر از «امید» است!
معلمی در جادههای سخت و خاکی
از سالها پیش -بیش از شانزده سال – مجتبی خسروی آموزگار دبستان شهید علی منصوری در منطقه سیلاخور هر روز مسیر سخت و طاقتفرسای حدود ۳۰۰ کیلومتر را از روستای «سراب هنام» برای رسیدن به مدرسه طی میکند.
مسیری که در برخی ماهها شاهد شرایط آب و هوایی سخت است. اما خسروی با همان انگیزه و عشق نخستین، صبح هر روز این راه را میپیماید تا به مدرسه برسد.
به گفته خودش: «خیلی وقتها در جادهها، با خودم فکر میکنم اگر همین امروز نرسم، بچهها بدون معلم میمانند. اما نمیشود چشم بر امیدشان بست.»

چنین روایتهایی از معلمان روستایی در ایران کم نیست؛ واقعیتهایی که نشان میدهند معلمان در دورافتادهترین نقاط کشور، با حداقل امکانات و گاهی با هزینه شخصی، تلاش میکنند تحصیل را برای فرزندان محروم فراهم کنند.
فراتر از تدریس: معلمی پُر از مهر
خسروی نه فقط معلم درس که او پدری معنوی برای بچههاست. او همراه با تدریس، به دغدغههای زندگی دانشآموزان گوش میدهد و در حد توان حمایت میکند. بسیاری از دانشآموزان خانوادههایی دارند که توان تأمین کامل هزینههای تحصیل یا اقلام تحصیلی را ندارند.

«بعضی وقتها خودم بخشی از هزینه کتاب یا دفتر بچهها را تقبل میکنم. خیلی وقتها وقتی بچهها خوشحالند و میبینم امید در چشمانشان میدرخشد، همان لحظه میبینم ارزش این همه راه و سختی را داشت.» این را خسروی با آرامش و البته حسی از مسئولیت در صدایش میگوید.
ضمن آنکه او تمرین نقاشی و فعالیتهای هنری را هم در برنامه مدارس قرار داده است؛ جایی برای بروز خلاقیت و تخیل کودکان، به دور از فضای خشک درس و مشق: «نقاشی، درست مثل پلی است میان کودک و آیندهاش. وقتی کودک در دل کوهستان زندگی میکند اما توانایی خلق تصویر دارد، یعنی میتواند آیندهاش را تصویر کند.»
نقش معلمانی مثل خسروی در مناطق دورافتاده، فراتر از آموزش است؛ آنها امید میدهند، دل میسوزانند، هویت میسازند. بسیاری از معلمانی که در روستاها خدمت میکنند، از چنین انگیزههایی گفتهاند؛ از نگاهشان به دانشآموزان به عنوان آیندهسازان جامعه و از تعهدشان به ماندن و خدمت کردن.
باز نمودن درهای امید برای دختران روستا
یکی از مهمترین دستاوردهای تلاش خسروی، ادامه تحصیل دختران روستا است.
پیش از حضور او، بسیاری از دختران پس از اتمام مقطع ابتدایی، به دلیل نبود مدرسه مناسب یا نبود انگیزه ادامه، ترک تحصیل میکردند. اما با همت این معلم و حمایت خانوادهها، مسیر برای ادامه تحصیل باز شد؛ بسیاری از دختران اکنون امید دارند ادامه دهند، درس بخوانند و آیندهای متفاوت بسازند.

خسروی در این باره میگوید: «وقتی دختر کوچکی با چشمانی پر از اشتیاق میپرسد «آیا میتوانم ادامه بدهم؟» میفهمی که انگیزهات فقط یک شغل نیست، یک مأموریت است. مأموریتی برای عدالت آموزشی و آینده.»
در همین راستا، برخی گزارشها نشان دادهاند که معلمان روستایی با کمترین امکانات، نقش مؤثر در آموزش دختران ایفا کردهاند؛ به شکلی که آموزش و پرورش محلی یا حتی مردم منطقه به اهمیت حضور آنها بیش از پیش واقف شدهاند.
مقاومت در برابر کمبودها؛ معلمانی که میمانند
مطالعات نشان دادهاند که معلمان غیربومی که به روستاها اعزام میشوند، به دلیل مشکلات حرفهای و شخصی- تنهایی، نبود حمایت، دوری از مرکز- اغلب پس از مدتی تصمیم به ترک خدمت میگیرند. اما کسانی که مانند خسروی با تعهد و تعلق خاطر به منطقه در مسیر باقی میمانند، به رغم فشارها، نمونههایی از مقاومت و ایثار آموزشیاند.

خسروی تأکید میکند: «عدالت در آموزش یعنی اینکه بچه هر روستا، هر کوه، هر چشمه و هر دشت، حق داشته باشد مسیر علم را طی کند. من برای همین ماندم؛ برای اینکه کوچکترین کودک روستای ما بداند، اگر بخواهد، میتواند بخواند، میتواند بزرگ شود.»
نگاه به آینده؛ امید به گسترش آموزش و تغییر نگرش
تلاش معلمانی مانند خسروی، نه فقط تغییر شرایط یک مدرسه یا یک روستا، بلکه میتواند الگویی برای کل نظام آموزش و پرورش باشد؛ الگویی که در آن آموزش برابر، عدالت فرهنگی و مشارکت اجتماعی جایگاه داشته باشد.

تربیت نسلی مدرسهای در دل روستا، با استفاده از هنر، مهر، خلاقیت و امید به زندگی؛ این همان کاری است که خسروی انجام داده است. او میخواهد ثابت کند که با حداقلها هم میتوان معجزه کرد.
و شاید همین نگاه، امیدی باشد برای روزی که هیچ مدرسهای در ایران نباشد که معلمش برای رسیدن به آن مجبور شود راهی دشوار طی کند و هیچ کودکی نباشد که صرفاً به خاطر محل زندگیاش از درس و آینده محروم بماند.
منبع: خبرگزاری مهر
بدون دیدگاه