الهیات هوش مصنوعی و رباتیک بهعنوان حوزهای نوپدید و میانرشتهای، به تحلیل انتقادی بنیانهای فلسفی، انسانشناختی و معرفتشناختی فناوریهای نوین میپردازد.
به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم ، مقصود از الهیات در این بحث، نه الهیات کلاسیک غربی (Theology) و نه الهیات فلسفی سنتی اسلامی، بلکه نگاه دینی و الهیاتی به یک پدیده فناورانه خاص، یعنی هوش مصنوعی است. این رویکرد مشابه «کلام جدید» است که به تحلیل پدیدههای نوظهور، تکنولوژی و اقتضائات دنیای معاصر از منظر دینی میپردازد.
تکنولوژیهای جدید، بهویژه هوش مصنوعی و فضای سایبر، صرفاً ابزار نیستند، بلکه «عالم» و «سبک زندگی» جدیدی میآفرینند. این فناوریها دستگاه معرفتی و فکری انسان را تغییر میدهند، بر روابط انسان با خدا، دیگران و مفاهیم دینی اثر میگذارند و لایههای عمیقی از زندگی فردی و اجتماعی را دگرگون میسازند. ازاینرو، تحلیل این پدیدهها نیازمند نگاهی بنیادی، فلسفی و الهیاتی است.
نگاه الهیاتی دارای قدرت انتقادی تحلیلی است. به این معنا که بهدنبال رد یا پذیرش سادهانگارانه فناوری نیست، بلکه بنیانهای فکری، فلسفی و انسانشناختی آن را ارزیابی میکند. این نگاه در مقابل رویکردهای صرفاً مهندسی قرار میگیرد که معمولاً فاقد تحلیلهای ارزشی، اجتماعی و وجودی هستند. نگاه دینی از آن جهت بنیادیتر است که با مسائل اساسی انسان مانند معنا، مرگ، زندگی، آخرت و هویت انسانی سروکار دارد.
ریشههای هوش مصنوعی از اندیشه «آلن تورینگ» است که تفکر را معادل «دستکاری نمادها» تلقی میکرد. این دیدگاه که «فیزیکالیسم محاسباتی» یاد میشود، بر این فرض استوار است که تفکر، آگاهی و حتی عواطف انسانی قابل تقلیل به الگوریتمها هستند، و ماشینها میتوانند واجد همه این ساحتها شوند.
ایدههایی مانند «آپلود ذهن» و «زندگی پس از مرگ دیجیتال» (مطرحشده توسط برخی چهرههای فناوری) مبتنی بر فیزیکالیسم محاسباتی است. این تلقی، انسان را به ساحت محاسباتی فرو میکاهد و با انسانشناسی دینی که قائل به ابعاد متعالی و غیرقابل تقلیل انسان است، ناسازگار است.
پاسخ به این شبهات، با استدلالهای سنتی کافی نیست و نیازمند بازخوانی و بازتولید مباحث فلسفی و الهیاتی متناسب با صورتبندیهای جدید است.
دو رویکرد کلان در فلسفه هوش مصنوعی وجود دارد؛
فلسفه مهندسی هوش مصنوعی: خوشبینانه، متأثر از فیزیکالیسم محاسباتی، با چهرههایی مانند ری کرزویل و مکس تگمارک و طرح ایدههایی نظیر «تکینگی».
فلسفه علوم انسانی و الهیاتی هوش مصنوعی: دارای رویکرد انتقادی، طرحکننده مسائل بنیادین مانند معنا، آگاهی، هویت و تأثیر هوش مصنوعی بر زندگی انسانی.
با استناد به نظریات علوم شناختی، میان آگاهی پدیداری و آگاهی در دسترس (پردازش اطلاعات و پاسخدهی ماشینی) تفاوت وجود دارد و باید تفکیکی میان آنها صورت گیرد.
ماشینها، حتی در پیشرفتهترین حالت، صرفاً واجد آگاهی در دسترساند و فاقد آگاهی پدیداری انسانی هستند؛ مسئلهای که همچنان یکی از چالشهای اساسی فلسفی و الهیاتی هوش مصنوعی محسوب میشود.
الهیات هوش مصنوعی و رباتیک بهعنوان حوزهای نوپدید و میانرشتهای، به تحلیل انتقادی بنیانهای فلسفی، انسانشناختی و معرفتشناختی فناوریهای نوین میپردازد و میکوشد پیامدهای الهیاتی گسترش هوش مصنوعی و رباتها را بهصورت نظاممند واکاوی کند. در این چارچوب، مسائلی چون معنای انسانبودن در عصر الگوریتمها، نسبت آگاهی، اختیار و مسئولیت اخلاقی با ماشین، امکان یا امتناع عاملیت و شخصیت اخلاقی رباتها، و دلالتهای الهیاتی شبیهسازی ذهن و حیات مصنوعی مورد توجه قرار میگیرد.
از منظر الهیاتی، برخی رویکردهای انتقادی بر این نکته تأکید دارند که هوش مصنوعی اغلب بر انسانشناسیای تقلیلگرایانه استوار است که انسان را به مجموعهای از فرایندهای محاسباتی فرو میکاهد و بدینسان، فهم دینی از نفس، روح، آزادی و کرامت ذاتی انسان را به چالش میکشد. همچنین، الهیات انتقادی نسبت به نوعی الهیات ضمنیِ تکنولوژی هشدار میدهد که در آن، فناوری جایگاه شبهنجاتبخش یا خودبسنده مییابد و وابستگی وجودی انسان به خدا و معنای غایی آفرینش به حاشیه رانده میشود.
در برابر این روندها، الهیات هوش مصنوعی و رباتیک میکوشد با نقد الهیاتی فناوری، از تصویر دینی و کرامتمحور انسان دفاع کند و مرزهای اخلاقی، معنوی و الهیاتی پیشرفت تکنولوژیک را روشن سازد؛ مرزهایی که بدون توجه به آنها، توسعه فناوری میتواند به تضعیف معنا، مسئولیت و فهم الهیاتی از جایگاه انسان در جهان بینجامد.
یادداشت از: حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه