ساغر عزیزی، بازیگر کمحاشیه و توانا و یکی از چهرههایی است که این روزها نامش بهواسطه افشای روایتهای بیپروای زندگی شخصی مقابل دوربین، دوباره مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. اگرچه بسیاری کمتر او را در سطح ستارههای پرحاشیه سینمای ایران میشناسند، اما صداقت و بیان تجربیات تلخ، از فرار نوجوانی تا تلاشهای نافرجام خودکشی و گذر از زندگی دشوار خانوادگی، چهرهای شجاع و الهامبخش از وی ساخته است.
ساغر عزیزی متولد ۹ فروردین ۱۳۵۶ در شیراز است. او سالهای کودکی را در همان شهر گذراند، اما روزگار چندان مهربان نبود. پدرش را خیلی زود از دست داد و مادر نیز در نوجوانی، به علل روانی بستری شد؛ خاطراتی که سایه پررنگی روی مسیر زندگی شخصی و هنری او انداخته است. عزیزی، خود در مصاحبه با مجید واشقانی اعتراف میکند که در ۱۳ سالگی خانه را ترک کرده و حتی چندین بار دست به خودکشی زده است: “روزهایی بود که دیگر امیدی به فردا نداشتم.”

روحیه آسیبدیده عزیزی در نوجوانی با یک ازدواج زودهنگام نیز گره خورد. او فقط ۱۶ سال داشت که با مردی ده سال بزرگتر از خود پیمان زناشویی بست؛ اما این زندگی مشترک هم، پر از رنج و خشونت بود. عزیزی بیپرده میگوید شوهرش بارها او را مورد ضرب و شتم قرار داده است، تا جایی که توان ادامه نداشت و خیلی زود طلاق گرفت.
با وجود این فرازونشیبهای طاقتفرسا، ساغر عزیزی ایستاد و مسیر خود را انتخاب کرد، نه تسلیم رنجها شد و نه از پرواز بازماند. او از دوران دبیرستان، علاقه خود به هنر تئاتر را پی گرفت. برای تحصیل به دانشگاه سوره رفت و به طور جدی بازیگری را دنبال کرد. عزیزی نخستین بار سال ۱۳۷۸ پا به دنیای سینما گذاشت و در سال بعد، با “رنگ شب” دیده شد. اما نقطه عطف در کارنامه او، حضور در سریال ماندگار “معصومیت ازدسترفته” در سال ۱۳۸۲ بود که چهرهاش را بیشتر به مخاطبان معرفی کرد.

فیلمهایی همچون “سالهای مشروطه”، “تبریز در مه”، “یلدا”، “معمای شاه”، “بچه مهندس” و “پیشونی سفید” سهمی پررنگ در مسیر حرفهای عزیزی داشتند. با این حال، او همواره انتخاب کرد که از حواشی و جنجالهای معمول سینما فاصله بگیرد. شاید همین ویژگی باعث شده که ساغر عزیزی هرگز ستاره اول جلد مجلات نباشد، اما به نمادی از تحمل، بازسازی، و تابوشکنی بدل شود.
امروز پس از سالها و با بازگویی تجربه زیستهی خود، قرار گرفتن نام او در سرخط اخبار و شبکههای اجتماعی، بازتابی از واقعیتهایی است که بسیاری ترجیح میدهند نادیده بگیرند. روایت ساغر عزیزی، یعنی پذیرش درد، سخن گفتن از آن و رد نشدن خاموش از کنار زخمهایی که بسیاری با آن درگیرند. مسیر زندگی هنری و شخصی عزیزی اکنون الهامبخش صدها زن و نوجوان است که شاید روزی برسد برای رهایی از بند سنتهای پوسیده و خشونت خانگی، قدرت حرف زدن را در روایت او بجویند.
منبع: بدینسان
بدون دیدگاه