در سومین نشست «نبض پیشرفت» فعالان و کنشگران بر ضرورت روایت دستاوردهای کشور از زبان انسانهای نقشآفرین تأکید کردند تا دیگر صرفاً تماشاگر پیشرفت نباشیم.
به گزارش خبرنگار مهر، سومین نشست از سلسله نشستهای دبیرخانه جایزه ملی روایت پیشرفت با عنوان «نبض پیشرفت» و با موضوع «هماندیشی کنشگران و برگزارکنندگان اردوهای روایت پیشرفت» با حضور محمدتقی قریشی، مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، رضا نِدری، دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، مهدی شیبانی، فعال حوزه پیشرفت، سید امیررضا غصنفری، عضو معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
هدف اردوهای روایت پیشرفت: تماشاگر دستاوردهای دیگران نباشیم!
رضا نِدری، دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، درباره نحوه شکلگیری اردوهای روایت پیشرفت در دانشگاه گفت: ما در ابتدا تصمیم گرفتیم بهجای اینکه اردوهای بزرگ و با تعداد جمعیت بالا برگزار کنیم، بهسراغ اردوهایی با مقایس کوچک اما با تکرار بالا برویم. بهعنوان مثال بهجای اینکه یک اردو ۱۰۰ نفره برگزار کنیم، هشت اردوی پانزده نفره طراحی کردیم. در چنین فضایی وقتی پیشنهاد میدادیم که به اصفهان و مجموعه «بهیار صنعت سپاهان» [شرکت بهیارصنعت اولین شرکت فعال در حوزه ساخت تجهیزات رادیوتراپی در کشور] برویم، احساسمان این بود که دانشجوها میدانند چرا و برای چه چیزی میخواهند به اردو بیایند.
او ادامه داد: هرچند ممکن بود مجموعه مقصد را بهطور کامل نشناسند و سؤالات زیادی داشته باشند، اما میدانستند قرار نیست صرفاً برای تفریح یا گردش بیایند. حتی میتوان گفت که این اردوها صرفاً اردوهای علمی هم نبود؛ بلکه هدف اصلی شنیدن حرفها و گفتوگو بود. به همین دلیل، کسی که حوصله شنیدن و درگیر شدن نداشت، ضرورتی نداشت در این اردوها شرکت کند.
دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، ضمن اشاره به نوع مخاطبین برگزیده اردوها تصریح کرد: در انتخاب افراد شرکتکننده سعی میکردیم کسانی را ببریم که دغدغهمند باشند، واقعاً گوش بدهند و درگیر موضوع شوند. در اصفهان، با توجه به ماهیت دانشگاه که هنری و رسانهای است، از چهار مجموعه در چهار حوزه بازدید کردیم؛ از جمله یک استودیوی انیمیشنسازی در پارک علم و فناوری و همچنین استودیوی قاب هشت.
نِدری، در ادامه گفت: در این اردوها گفتوگوهای بسیار طولانی و عمیقی بین دانشجویان شکل میگرفت که نتیجه همان پیشزمینهای بود که از قبل ایجاد شده بود. از ابتدا هم روشن بود که این اردوها برای اصفهانگردی نیست. دانشجوها با اشتیاق حضور داشتند و حتی خودشان پیشنهاد میدادند که یک جلسه دیگر هم برگزار شود و گفتوگو ادامه پیدا کند.
او، به هدف و انگیزه اصلی اردوهای روایت پیشرفت اشاره و بیان کرد: درحالحاضر، ما تقریباً بازخوردهای خوبی از این روند دریافت میکنیم. افرادی که در این اردوها شرکت میکنند، خودشان مسئله را پذیرفتهاند و وارد فضایی میشوند که میتوان در آن به آینده فکر کرد. مسئله اصلی ما این بود که با دیدن این دستاوردها، این نگاه شکل بگیرد که اگر من نباشم، آینده هم رقم نخواهد خورد؛ یعنی دیگر صرفاً تماشاگر دستاوردهای دیگران نباشیم و احساس مسئولیتی بر عهده خود داشته باشیم.
دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، از علت برگزاری اردوها در مقیاس پایین گفت: کیفیت برای ما مسئله جدی بود. احساس میکردیم اگر مقیاس اردوها خیلی بزرگ شود، دو آسیب جدی به وجود میآید. نخست اینکه امکان گفتوگوی عمیق بهشدت کاهش پیدا میکند؛ مجبور میشویم داستانها را خیلی سریع بگوییم و عبور کنیم. حتی در برخی موارد، رویکرد ما اینگونه بود که اگر کسی اشتباهی آمده و بعد متوجه شده که این اردو به دردش نمیخورد، اشکالی ندارد؛ به او میگفتیم مثلاً برو «نقشه جهان» را ببین. کسی که میآید، باید با اشتیاق بنشیند و پای گفتوگوها وقت بگذارد.

نِدری، افزود: دومین آسیب این بود که وقتی مقیاس اردو بالا میرود، خودِ کادر اجرایی از حالت درک مسئله خارج میشوند و وارد کارهای صرفاً اجرایی میشوند؛ یعنی دیگر نمیدانند چه اتفاقی در حال افتادن است، چه چیزی مطرح میشود و مسیر گفتوگو به کدام سمت میرود. طبیعتاً وقتی حجم کار اجرایی کمتر میشد، خیلی بیشتر احساس میکردیم آن چیزی که دنبالش بودیم، در حال تحقق است.
او، با تاکید بر عدم درک فهم انقلاب در مخاطبان و دانشجویان حزباللهی بیان کرد: یکی از چالشهای ما این بود که در توهم «فهم انقلاب» قرار داریم، بهویژه در برخی دانشگاههای خاص مثل دانشگاههای فرهنگیان، امام حسین(ع) و صداوسیما و… درحالیکه واقعاً این فهم اتفاق نیفتاده است. مخاطب حزباللهی از دانشگاه بیرون میآید، اما بیافق است و همین موضوع کار ما را سختتر میکرد. احساس ما این است که روایت پیشرفت را اتفاقاً خود حزباللهیها نشنیدهاند و تصور دقیقی از انقلاب ندارند.
دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، به تغییر ساختار تشکل دانشجویی اشاره و تشریح کرد: به این نتیجه رسیدیم که فرم مدیریت تشکلها هم باید تغییر کند؛ مدل سابق تشکلداری باید بههم بریزد. به این معنا که خود ما هم قدم بگذاریم و کاری را شروع کنیم که تا حالا انجام ندادهایم و به سمتی حرکت کنیم که فکر میکنیم شاید نشود. برای مثال، در فضای انیمیشنسازی، معمولاً این تصور وجود دارد که چون صنعت بزرگی است، برای ورود به آن باید مدتها در یک استودیو کار کرد و عملاً کارگر بود؛ اما استودیوی انیمیشنسازی که در اصفهان از آن بازدید کردیم، نشان میداد که حتی با سه یا چهار نفر هم میتوان این کار را شروع کرد.
نِدری، ادامه داد: به همین دلیل، حتی به این فکر افتادیم که فرم مدیریت تشکل تغییر کند؛ یعنی تشکلی که تا امروز صرفاً کار فرهنگی انجام میداد و محتوای فرهنگی ارائه میکرد، از این به بعد کاری کند که دانشجوها ببینند؛ میشود کاری را آغاز کرد و به انجام رساند.
او، حضور در مسیر توسعه را معنای پنهان اردوهای روایت پیشرفت دانست و گفت: در لایه اول، روایت پیشرفت این را به من نشان میدهد که گفتمانی موجودیتی به نام انقلاب و جمهوری اسلامی واقعاً در زمینههای مختلف پیشرفتهای زیادی داشته است. اما در عمیقترین لایه، این معنا را دارد که ما احساس میکنیم بودنمان جز در مسیر تحقیق و توسعه معنا ندارد؛ یعنی اگر وارد این مسیر نشویم، دائماً با بنبست مواجه میشویم و خودمان را از دست میدهیم. آن لحظهای که به سمت این جنس از توسعه در هر حوزهای قدم برمیداریم، معنا شکل میگیرد.
دبیر اسبق جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صدا و سیما، اضافه کرد: از این جهت، حتی در مخاطبشناسی هم تفاوت ایجاد میشود؛ چون به نظر من این امر یک مسئله فطری است و ما با انسانی مواجه هستیم که میخواهد وجودش را تجربه کند، برای دیگران مفید باشد و واقعاً به آینده کل هستی امید داشته باشد و فضایی فراهم شده تا بتوانند خیالپردازی کنند و جرئت حرکت به سمت آن خیال را داشته باشند.
نِدری، بر عدم وجود مرزی بین کادر اردو و مخاطبان اشاره داشت و گفت: به دلیل کوچک بودن جمع، سعی کردیم مرز بین کادر و مخاطب را بهکلی از بین ببریم. برای ما خیلی مهم بود که بچهها این حس را نداشته باشند که صرفاً مخاطب هستند و آمدهاند حرف بشنوند و کادر کار خودش را انجام دهد. حتی در موضوع غذا، همه با هم بودیم؛ اینطور نبود که من غذا تهیه کنم و تو بنشینی و صرفاً از برنامه استفاده کنی. مسئله این بود که بچهها احساس کنند در یک سفر مشترک هستند.
روایت انسانمحور و بنبستشکن؛ رویکرد اردوهای روایت پیشرفت است
مهدی شیبانی، فعال حوزه پیشرفت، به ریشه و نحوه شکلگیری اردوهای روایت پیشرفت اشاره و تصریح کرد: من مسئول اردوهای پیشرفت در بندرعباس بودم. در سازمان، از همان سال ۸۱ این شکل اردوها بهصورت پراکنده وجود داشت. کمی که جلوتر آمدیم، در سال ۹۸ سعی کردیم گعدهها را اضافه کنیم تا بتوانیم مسئله پیشرفت را بیشتر تبیین کنیم. به نظرم این کار باعث شد رشد بیشتری محقق شود و بتوانیم در انتقال روایت آن پیشرفتها مؤثرتر باشیم.
او، ادامه داد: این کار رسید به سال ۱۴۰۰. در این سال، اردوها بهصورت کشوری برگزار شد و ما تعدادی از بچههای بسیج دانشجویی را بردیم؛ یعنی مخاطب ما کاملاً بچههای حزباللهی بودند. با این حال، بازخوردهای خیلی خوبی نگرفتیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در سال ۱۴۰۱ تفکیک ایجاد کنیم. در آن سال سه طیف ۳۰ درصدی تعریف کردیم: ۳۰ درصد بچههای حزباللهی، ۳۰ درصد بهاصطلاح بچههای خاکستری، و ۳۰ درصد بچههایی که واقعاً با نظام مسئله داشتند و صراحتاً میگفتند قبولش نداریم.
عضو سابق ستاد راهیان پیشرفت کشور سازمان بسیج دانشجویی، از تاثیرگذاری اردوهای روایت پیشرفت بر مخاطبین مخالف با جمهوری اسلامی گفت: آن سال تجربه جالبی برای ما بود. مخاطبی که میبردیم و با نظام مشکل داشت، خیلی بیشتر درگیر میشد. دلیلش هم این بود که بچه حزباللهی با این ذهنیت آمده بود که «من که اینها را قبول دارم»، و بیشتر برایش جنبه تفریح داشت. بههمینخاطر در سال ۱۴۰۲ درصد بچههای حزباللهی را به صفر رساندیم و گفتیم مخاطب ما فقط اقشار خاکستری و افرادی باشند که واقعاً مسئله جدی با نظام دارند.
شیبانی، با اشاره به نوع ارائه محتوا در تاثیرگذاری بر این نوع مخاطبان بیان کرد: همزمان یک اتفاق مهم افتاد که به نظر من اگر آن اتفاق نمیافتاد، ما تأثیرگذاری زیادی در این اردوها نداشتیم؛ و آن، مسئله «روایت» بود. در اردوها دو مسئله اصلی داریم: یکی مسئله مخاطب، و دیگری مسئله فرم، محتوا و نحوه ارائه. سال ۹۷ که بچهها را به بندرعباس میبردیم، روایتها عمدتاً پاورپوینتی بود. اما در سال ۱۴۰۲ بچهها را به تنگه هرمز بردیم و از نزدیک چیزهایی را به آنها نشان دادیم.

او، افزود: همین اتفاق در فضای صنعتی هم برای ما افتاد. در آن سالها وقتی بچههای فنی را برای بازدید از فضاهای صنعتی میبردیم، روایت ارائهشده، روایت پیشرفت نبود؛ بلکه کاملاً علمی بود و برای بچهها هم صرفاً یک بازدید علمی به نظر میآمد. به همین دلیل آن فضایی که دنبالش بودیم شکل نمیگرفت. اما از سال ۱۴۰۲ به بعد این مسئله حل شد، چون مخاطب دیگر بچههای فنی نبودند و بیشتر بچههای علوم انسانی بودند.
فعال حوزه پیشرفت، سختی کشیدن در راه رسیدن به موفقیت را کلیدواژه مشترک تمام راویان روایت پیشرفت دانست و تشریح کرد: در سال ۱۴۰۰ یک مسئله مهم مطرح شد: اینکه ما نمیخواهیم فقط اردو برگزار کنیم. ما میدانیم در کشور هم نقاط قوت داریم و هم ضعفهایی که همچنان وجود دارد. بنابراین مسئله روایت و محتوای ما از فضای صرفاً علمی خارج شد و به سمت روایتهایی رفت که ما به آنها «داستانهای سختی کشیدن» میگوییم. یک کلیدواژه مهم که دنبال میکردیم «بچهپرو» بود. چرا میگوییم بچهپرو؟ چون در روایتهایی که میشنیدیم، نخ تسبیح مشترک همه این افراد این بود که برای رسیدن به موفقیت، سختیهای زیادی کشیده بودند.
شیبانی، با تاکید بر نقش و اهمیت راویان در تاثیرگذاری اردوهای روایت پیشرفت گفت: برای ما خیلی مهم بود چه کسی روایت کند. مثلاً وقتی به پالایشگاه نفت ستاره میرفتیم، میگفتیم فقط فلان راوی بیاید و روایت کند. چرا؟ چون همجنس مخاطب را میشناخت، هم میدانست ما چه نوع روایتی از او میخواهیم، و هم توانایی روایتگریاش را قبلاً سنجیده بودیم. در این مسیر، چالشهای جدی با مسئولان روابط عمومی و بخشهای مختلف داشتیم، چون ما اصرار داشتیم فقط همان فرد مشخص روایت کند.
او، در ادامه گفت: راوی نقش بسیار تأثیرگذاری دارد. یادم هست یک اردو برگزار کردیم و دختران دانشگاه تهران را بردیم. این جمع کاملاً متضاد با ما بودند؛ بهطوری که وقتی سرود پخش میشد، بلند نمیشدند. اما در پالایشگاه، همان راوی همیشگی ما آمد و روایت کرد. جالب اینجا بود که بعد از روایت او، همان چند دختر ایستاده برایش دست زدند. چرا؟ چون آن فرد روایت بلد بود، روایتگری را بلد بود و جنس مخاطب را هم میشناخت.
عضو سابق ستاد راهیان پیشرفت کشور سازمان بسیج دانشجویی، عدم تعامل کادر اردو با مخاطبان را یکی از چالشهای برگزاری اردوهای روایت پیشرفت خواند و عنوان کرد: نکته مهمی که درباره کادر فهمیدیم این بود که کادر باید بتواند با مخاطب تعامل برقرار کند. یکی از چالشهای جدی ما، عدم درک مخاطب توسط بچههای کادر بسیج دانشجویی بود. معمولاً این کادرها با مخاطبان مشکل داشتند، چون ما اصرار داشتیم حتماً بچههایی را بیاورید که یا خاکستریاند یا با نظام مشکل دارند، و اینها در بزنگاهها بلد نبودند چگونه با هم تعامل کنند.
شیبانی، ادامه داد: مثلاً بچههای دانشگاه علامه طباطبایی آمده بودند. شب اول، به درخواست کادر خانمهای بسیج دانشجویی، گفتند یک جلسه بسیار فوری و مهم باید برگزار شود. آنها با شدت اصرار داشتند که شما از تمام خط قرمزها عبور کردهاید. به آنها گفتیم یک روز دیگر با ما بمانید، کاری نکنید، و سعی کنید به این بچهها کاری نداشته باشید. آخر اردو به ما گفتند: «شما درست میگفتید. اگر ما به اینها تذکر حجاب میدادیم، اصلاً نمیایستادند که گوش بدهند.» نکته اصلی ما همین است که به بچههای کادر میگوییم: مخاطبی که آوردهاید زاویه و اختلاف با ما دارد، اما برای اینکه حرفمان به گوشش برسد، باید این سختگیریها را کنار بگذاریم.
او، نوع روایتهای اردوهای پیشرفت را بنبست شکنانه خواند و بیان کرد: ما روایت آهن نمیکنیم؛ روایت انسان میکنیم. به همین دلیل بچههایی که میآیند، خودشان این بازخورد را میدهند که تازه میفهمیم آمریکا به خاطر تجهیزات به ما حمله نمیکند، بلکه به خاطر آدمهایی است که اینجا ایستادهاند؛ آدمهایی که از ته دل میگویند «من شاهرگم را گذاشتهام اینجا تا کسی نگاه چپ به شما نکند». این، نقطه شروع اردوهای امیدآفرین و بنبستشکن ما برای چنین مخاطبی است، نه برای مخاطب حزباللهی که این مسئله را از قبل حل کرده است.
فعال روایت پیشرفت، با اشاره به تلاش برای امتداد راه اردوهای پیشرفت گفت: مسئله جدی در اردوهای روایت پیشرفت امتداد اردو است. بعد از تمام شدن اردو، چطور میتوانم با آن آدم ارتباط را حفظ کنم؟ به همین دلیل مدخل ورودی اردوها را از بسیج دانشجویی گذاشتیم، چون میدانستیم بسیج دغدغه ادامه دادن این مسیر را در دانشگاه دارد. در نهایت چیزی را راهاندازی کردیم به نام «روایت گمشده»؛ تا کسانی که برای بازدید آمده بودند و علاقهمند شده بودند، بتوانند ادامه بدهند و حتی جزو کادر شوند.
انسانی که سد را میشکند از سدهای شکستهشده مهمتر است
سید امیررضا غضنفری، عضو معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجهنصیر، به ضرورت گفتمانسازی برای اردوهای روایت پیشرفت اشاره و بیان کرد: چیزی که برای ما خیلی مهم بود، این بود که یک نگاه نظری داشته باشیم. حضرت آقا یک سلسله روایتهایی از «پیشرفت» تعریف میکنند که تفاوتش با منطق توسعه این است که فاز تمدنی دارد؛ اینکه ما از کجا آمدهایم، در انقلاب چه کار کردیم، چه روشی را دنبال کردیم و حالا برای پیشرفت یا توسعه کشورمان چه مسیری را باید طی کنیم. اینها باید بررسی شود و بتوانیم جا بیندازیم که اگر امروز میخواهیم برای انقلاب اسلامی کاری بکنیم، مختصات آن چیست.
او، ادامه داد: ما ابتدا یک سلسله جلسات برگزار کردیم تا اول خودمان به درک مشترکی برسیم؛ اینکه وقتی از «روایت پیشرفت» حرف میزنیم، اصلاً پیشرفت یعنی چه. وقتی به مرحله اردوها رسیدیم، یکسری چیزها برایمان روشن شد. سال ۱۴۰۱ اردوهای ما برگزار شد و یکسری کلیدواژهها برایمان تثبیت شد؛ اینکه شما بهعنوان یک تشکل که میخواهید اردو برگزار کنید، باید بدانید دقیقاً چه مسئلهای را میخواهید منتقل کنید و باید یک سیر مشخص را شروع کرده باشید تا وقتی بچهها را برای بازدید میبرید، متوجه باشند برای چه آمدهاند.
عضو معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجهنصیر، روایت چگونگی پیشرفت را ارجح بر ظواهر پیشرفت دانست و عنوان کرد: یک کلیدواژه مهم، به نظر من «روایت چگونگی پیشرفت» است؛ نه صرفاً دیدن ظواهر پیشرفت. مهم این است که این پیشرفت چگونه رخ داده است. مثلاً اینکه ما ناو و ناوچه داریم، خودِ ناو داشتن موضوعیت ندارد؛ مهم این است که چگونه به این ناو رسیدهایم و چگونه آن را ساختهایم. مخاطب ما باید به این مسئله فکر کند. وگرنه اگر بخواهیم صرفاً به ظواهر پیشرفت بپردازیم، خیلی از کشورها جلوتر از ما هستند. اینکه ما تعدادی آدم را ببریم و این چیزها را نشانشان بدهیم، چه آوردهای دارد؟ برگ برنده ما چیست؟ دقیقاً چه حرفی میخواهیم به مخاطب بزنیم؟

غضنفری، افزود: اینجاست که این نگاه منجر به یک سلسله روایتها میشود؛ مثلاً اینکه انسانی که سدها را میشکند، از خود سدهایی که شکسته میشود مهمتر است. اینکه ما خودمان چیزی را ساختهایم هم بهتنهایی موضوعیت ندارد؛ اینکه چگونه ساختهایم مهم است. خلاصه اینکه ما باید انسان پیشرفت را برای بچهها تصویر کنیم.
او، با اشاره به مزایای برپایی اردوی روایت پیشرفتی در شطعلی تصریح کرد: کاری در شط علی راه انداختهاند که روایتی از عملیات خیبر است و به شکل تئاتر میدانی اجرا میشود. در آنجا انگار واقعاً به همان سالهایی رفتهاید که عملیات در حال انجام بوده است. تمرکز این روایت روی این است که فرمانده عملیات با چه چالشهایی مواجه بوده: قایق نداشته، میخواسته تجهیزات را از آب عبور بدهد اما امکانات نداشته.
عضو معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجهنصیر، اضافه کرد: اینکه چطور توانستند این موانع را حل کنند، خودش داستان است. اینکه از خاک ایران، از هورالعظیم، تا جزایر مجنون پل معلق زدند، چه از نظر مهندسی و چه از نظر روحیهای که این کار را ممکن کرد. این، روایت پیشرفت است. فرمولی که در دفاع مقدس استفاده شده، همان فرمولی است که میشود برای پیشرفت کشور از آن بهره برد.
غضنفری، مسئله اصلی اردوهای روایت پیشرفت را انتقال معنای «بنبستشکنی» خواند و گفت: این زنجیره انتقال مفهوم، یک زنجیره تکخطی نیست که صرفاً تعدادی آدم را به چند شهر برای بازدید ببریم. حتی کارهایی که صرفاً روی ظواهر پیشرفت تمرکز میکنند، دستاورد جدی ندارند. برگ برنده، انسانی است که یاد میگیرد بنبست وجود ندارد؛ انسانی که یاد میگیرد میتواند پروژه بسازد، تولید قدرت کند، و این یک بحث کاملاً متفاوت است.
او، با تاکید بر نقش اردوهای روایت پیشرفت بر انسانسازی بیان کرد: در بیانات حضرت آقا آمده است که خروجی طبیعی دانشگاه باید شهید چمران باشد؛ هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی. یادم هست در اردوهایی که برگزار میکردیم، یکی از بچهها از سر لجبازی کراوات میزد و میگفت من شاهنشاهیام، اما در نهایت میآمد دوزانو مینشست تا بیشتر بفهمد ماجرا چیست. ما حلقههای مطالعاتی پرتکراری برگزار میکردیم.
عضو معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه خواجهنصیر، افزود: اینکه امروز خروجی دانشگاه ما انسان پیشرفت نیست، مسئله مهمی است. چیزی که ما الان روی آن تمرکز کردهایم، ساختن یک ساختار است که خروجیاش انسان پیشرفت باشد. این ساختار مؤلفههایی دارد؛ مثل نظام آموزشی که اگر دانشجو سؤالی داشت، به او کتاب بدهیم و بگوییم این را بخوان. اگر بتوان دانشگاه را اصلاح کرد، تبدیل میشود به یک کارخانه انسانسازی که میتواند کشور را به جلو بیاورد.
حاج قاسم سلیمانی، پیشگام روایت پیشرفت انقلاب اسلامی در عراق بود
محمدتقی قریشی، مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، به پیشینه این نوع اردوها در قالب «بازدیدهای علمی» اشاره و بیان کرد: من خودم سالهاست درگیر موضوع روایت پیشرفت بودهام و هنوز هم درگیر آن هستم. میشود گفت از سالهای ۹۴ و ۹۵ دغدغه اصلی ما امیدآفرینی بود؛ بعد این مسیر رسید به بحث روایت پیشرفت و در نهایت اردوهای پیشرفت. در وهله اول باید بگویم که ما نمونههایی از این اردوها را از قدیم داشتهایم. زمانی که مدرسه میرفتیم، چیزی به نام بازدید علمی وجود داشت و ما را به مجموعههای مختلف میبردند.
او، ادامه داد: «این بازدیدها در مدارس بود و در دانشگاهها هم بیشتر جنبه تخصصی داشت؛ بهویژه در حوزههای فنی که این فضا ملموستر بود. اما در دهه ۹۰ و بهخصوص از سال ۹۲ به بعد، فضای ناامیدی بهشدت بر کشور حاکم شد؛ درحالیکه دغدغه اصلی امام امت، همواره امیدآفرینی بوده است. فکر نمیکنم شما حتی یکبار در صحبتهای حضرت آقا دیده باشید که ایشان ناامید باشند. کسی که انبوهی از مشکلات کشور به او منتقل میشود، چون افق نگاهش افق ظهور و افق تمدنی است، اساساً نگاهش یک نگاه الهی است.»
مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، به اولین اردو با محوریت روایت پیشرفت توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق اشاره و عنوان کرد: «یک نکته جالب باید بگویم؛ شاید حتی قبل از اینکه خود حضرت آقا بهصورت رسمی این کار را آغاز کنند، در سال ۸۲ شهید حاج قاسم سلیمانی رحمتاللهعلیه روایت پیشرفت انقلاب اسلامی را شروع کرد؛ آن هم در عراق.»
قریشی، افزود: «آن زمان عراق سقوط کرده بود، آمریکا مستقر شده بود، شهید حکیم به شهادت رسیده بود. من خودم دقیقاً چند روز قبل از آن در نجف بودم و مراسم چهلم شهید حکیم تازه تمام شده بود. در نجف، جایی که الان پل ثورة العشرین قرار دارد، اگر دقت کرده باشید، یک مسجد بسیار بزرگ و مقبره شهید حکیم هست. آنجا آن زمان بیابان بود؛ پشتش هم مقر و پایگاه بسیار عظیم آمریکاییها با تمام تجهیزات و امکانات قرار داشت.»
او، به وضعیت پایین فرهنگی عراق در چندین سال گذشته اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم گفت باید نمایشگاه راه بیندازیم. آن زمان عراق از نظر فرهنگی وضعیت بسیار پایینی داشت؛ اصلاً کتاب بهسختی پیدا میشد. طلاب حوزه نجف مجبور بودند با کتابهای فتوکپیشده درس بخوانند. حاجی گفت باید نمایشگاه برگزار شود، بچههایی که در حوزه فرهنگی کار میکنند بیایند برنامه داشته باشند و بعد هم تصاویر ایران را بیاورید.»
مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، در ادامه بیان کرد: «حاجی اصرار داشت زیباییهای ایران را نشان بدهیم. آن سالها ما تازه از فضای جنگ عبور کرده بودیم و وارد دوره بازسازی شده بودیم و در برخی جاها کارخانه داشتیم. حاجی میگفت تصاویری از تهران هم بیاورید. بعد میگفت آیات قرآن بیاورید؛ عراقیها نمیدانستند ما چقدر با قرآن انس داریم. پیشرفتهای انقلاب اسلامی فقط فناوری نیست؛ حوزه قرآنی ما را ببینید، کجا بودیم و الان کجا هستیم. در کشورهای اسلامی این مسائل را میبینند و برایشان اهمیت دارد.»
قریشی، به واکنش مردم عراق نسبت به پیشرفتهای ایران اشاره و تصریح کرد: «حاجی گفت آنجا نمایشگاه بزنید و تأکید داشت عکسهایی از تهران، زیباییها و تصاویر قرآنی حتماً باشد. وقتی عراقیها آمدند و دیدند، باورشان نمیشد این تصاویر متعلق به ایران باشد. شاید باورتان نشود، ما چهار یا پنج تریلی کتاب به نجف بردیم. بعد از نمایشگاه نجف، حاجی گفت حالا بروید بغداد، بصره و کربلا. در کربلا، بینالحرمین نمایشگاه پیشرفت انقلاب اسلامی را برگزار کردیم؛ البته آن زمان اسمش «نمایشگاه ایران» بود. اما باورشان نمیشد.»

او، درباره برگزاری اردوهایی با محوریت روایت پیشرفت ایران برای مردم عراق گفت: «حدود یک سال بعد، حاجی گفت اینها واقعاً نمیدانند در ایران چه خبر است؛ بیایید اردوهای بازدید از ایران راه بیندازید. اینجا بود که اولین اردوهای روایت پیشرفت برای عراقیها شکل گرفت؛ آن هم نه برای عموم مردم، بلکه برای نخبگان عراقی، سران طوایف و قبایل، اساتید دانشگاه و نخبگان علمی. این انتخاب مخاطب یک استراتژی بسیار مهم بود.»
مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، برگزاری اردوهای روایت پیشرفت را برای مسئولین ضروری دانست و بیان کرد: «اردوهای روایت پیشرفت برای دانشجویان بسیار خوب است، اما حضرت آقا بارها بهصورت رسمی و غیررسمی تأکید کردند که برای مسئولان هم تور گردشگری پیشرفت برگزار شود. این مطالبه مستقیم ایشان بود. حتی در سال آخر ریاستجمهوری آقای رئیسی، در دیدار مسئولان نظام در ماه رمضان، حضرت آقا در همان دقایق ابتدایی دوباره تأکید کردند که برای مسئولان چنین تورهایی برگزار شود.»
قریشی، به پیشرفت ایران در حوزههای مختلف اشاره و تصریح کرد: «ما در حوزههای مختلف پیشرفت داشتهایم؛ حتی در حوزههایی که بعضیها میگویند پیشرفت نبوده، من میگویم پیشرفت داشتهایم. در حوزه سبک زندگی، بعد از انقلاب پیشرفت فوقالعادهای داشتهایم. در موضوع حجاب، پیشرفت کردهایم؛ اگر روزی حجاب صرفاً تحمیلی بود، امروز بسیاری از خواهران ما با آگاهی و انتخاب آن را برگزیدهاند؛ آن هم در شرایطی که هجمه رسانهای، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بیسابقهای وجود دارد.»
مدیر دفتر آسیبشناسی فرهنگی انقلاب اسلامی، به لزوم تربیت راوی برای اردوهای روایت پیشرفت اشاره کرد و گفت: «مهمترین اصل در اردوهای پیشرفت، راوی است. ما در سال ۱۴۰۱ به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار است اردوی راهیان پیشرفت برگزار شود، باید راوی پیشرفت داشته باشد؛ و برای این کار باید راوی تربیت کنیم. به همین دلیل یک دوره چهارروزه در دانشگاه امام حسین(ع) برگزار کردیم و روز آخر به هوافضا رفتیم. شهید حاجیزاده هم در آن جلسه حضور داشت و اتفاق بسیار خاصی رقم خورد.»
قریشی، اضافه کرد: «امروزه جمعی از راویان کشور بهصورت فصلی دور هم جمع میشوند. خودشان به این نتیجه رسیدهاند که روایت دفاع مقدس به بنبست رسیده و مردم میپرسند: «خب حالا چه شد؟ خون شهیدان چه شد؟ ایران به کجا رسید؟» بنابراین برای پاسخ به این سوال باید سراغ روایت پیشرفت رفت؛ اما پیشرفت را باید از مسیر انسانهایی که نقشآفرینی کردهاند روایت کرد.»
منبع: خبرگزاری مهر
بدون دیدگاه