در حالی که خیابانهای کاشان خلوت و مدارس تعطیل است، شاخص آلودگی هوا به عدد نگرانکننده 165 رسیده و سوال اصلی این است که منبع این آلودگی مرموز چیست؟
به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از کاشان، جمعه پنجم دیماه، ساعت 10صبح؛ زمانی که شهر در آرامترین وضعیت خود به سر میبرد، مدارس و ادارات تعطیلاند، اغلب مردم در خانهها مشغول استراحتاند، حملونقل عمومی در حداقل ظرفیت فعالیت میکند و خیابانهای کاشان خلوتتر از همیشه است و نه ترافیکی دیده میشود و نه ازدحام خودروها اما در کمال تعجب، شاخص آلودگی هوا عدد نگرانکننده 165را نشان میدهد؛ «ناسالم برای عموم» و اینجاست که یک سؤال جدی و اساسی مطرح میشود که اگر خودروها مقصرند، پس این آلودگی از کجا میآید؟
واقعیت این است که آلودگی هوای کاشان مدتهاست دیگر به رفتوآمد روزمره شهروندان گره نخورده است؛ وقتی در روز تعطیل و ساعات کمتردد چنین شاخصی ثبت میشود، باید نگاهها را از خیابانها برداشت و به بیرون از شهر و صنایع پیرامونی دوخت و معادن متعدد، کارخانهها و واحدهای صنعتی فعال در اطراف کاشان، متهمان همیشگیای هستند که سالهاست درباره نقش آنها هشدار داده میشود اما کمتر مورد بازخواست جدی قرار گرفتهاند.
در این میان، پدیده وارونگی هوا نیز مزید بر علت شده است؛ شرایط جغرافیایی کاشان و استقرار آلایندهها در لایههای پایینی جو باعث میشود آلودگی تولیدشده، بهجای پراکنده شدن، روی سر شهر آوار شود اما وارونگی هوا تنها یک عامل تشدیدکننده و نه ریشه بحران است در حالی که ریشه اصلی همان تولید بیوقفه آلایندهها حتی در روزهای تعطیل است.
نکته نگرانکنندهتر این است که بسیاری از واحدهای صنعتی و معدنی در روزهای تعطیل نیز بدون هیچ محدودیتی به فعالیت خود ادامه میدهند در حالی که شهر در سکوت جمعه تعطیل فرو رفته، دودکشها خاموش نمیشوند و کامیونهای سنگین معادن، بیوقفه در حال ترددند و نتیجه این نابرابری، هوایی است که مردم بدون آنکه نقشی در آلودگی داشته باشند، مجبور به تنفسش هستند.
سؤال مهم اینجاست که سهم هرکدام از عوامل آلاینده دقیقاً چقدر است؟ چرا گزارشهای شفاف و عمومی از منابع آلاینده منتشر نمیشود؟ چرا در روزهایی که آلودگی به اوج میرسد، بهجای برخورد با منشأ آلودگی، سادهترین راه یعنی تعطیلی مدارس یا توصیه به ماندن در خانه انتخاب میشود؟ آیا این راهحلها چیزی جز پاک کردن صورتمسئله است؟
این دیگر یک آلودگی گذرا نیست؛ این فریاد ریههای مردم است، فریادی که سالهاست نادیده گرفته میشود و علل این فاجعه روشن و آشکار هستند، اول، فعالیت افسارگسیخته معادن در اطراف کاشان است، معادنی که کشاورزی و اکوسیستم منطقه را نابود کرده و گرد و غبار را به آسمان شهر میریزند و نفس مردم را میگیرند.
آیا مسئولان حتی لحظهای به این فکر کردهاند که این حجم از تخریب محیط زیست چه بلایی بر زندگی و سلامت شهروندان میآورد؟
دوم، ناوگان حمل و نقل فرسوده و خودروهای کهنه شهر است در حالی که دولت وعده داده بود اتوبوسهای نو تحویل دهد و شهرداری کاشان مبلغ خرید را پرداخت کرده است اما دولت در تحویل خودروهای وعده داده شده خلف وعده کرده است.
مردم کاشان در این شرایط و با عدم تحقق وعدههای دولت همچنان در شهر با دود و گازهای سمی خودروهای فرسوده دست و پنجه نرم میکنند و این سوال مطرح است که آیا این بیتوجهی جز ضرر به سلامت شهروندان چیز دیگری است؟
سوم، رشد نامتوازن و توسعه بیرویه شهر که نتیجه مهاجرپذیری صنعتی است چراکه کاشان به شهری تبدیل شده که فقط کارخانهها و صنایع آن را میچرخانند؛ صنایع و کارخانجاتی که خود یکی از منابع اصلی آلایندگی هستند.
کاشان امروز تاوان توسعهای را میدهد که بدون پیوست محیطزیستی شکل گرفته است؛ توسعهای که منافعش برای عدهای محدود بوده، اما هزینههایش را همه شهروندان، از کودک تا سالمند، با سلامت خود میپردازند و وقتی در روز تعطیل هم هوا ناسالم است، یعنی بحران از حالت هشدار گذشته و به مرحله خطر رسیده است.
در چنین شرایطی، سکوت مسئولان قابل قبول نیست و انتظار میرود نهادهای متولی محیطزیست، فرمانداری و دستگاههای نظارتی، بهجای واکنشهای مقطعی، پاسخ روشنی به افکار عمومی بدهند چراکه مردم حق دارند بدانند چه کسی و چه چیزی هوای شهرشان را آلوده میکند و چرا برخورد قاطعی با آن صورت نمیگیرد.
شاخص 165 در یک صبح جمعه، زنگ خطر جدی برای کاشان است و این عدد فقط یک آمار نیست؛ نشانهای از بحرانی است که اگر امروز برای آن تصمیم جدی گرفته نشود، فردا هزینههای سنگینتری به شهر تحمیل خواهد کرد در حالی که هوای سالم، حق مردم است، حقی که نباید قربانی بیتدبیری و بیمسئولیتی شود.
حال با این وضعیت این سوال مطرح است که آیا هیچ کس در تصمیمگیریهای شهری به فکر سلامت مردم است، یا فقط سود کوتاهمدت اقتصادی اهمیت دارد؟؛ اما قسمت طنز ماجرا، خرابی دستگاه سنجش آلودگی هوا در میدان 15 خرداد است.
این دستگاه سنجش آلایندگی هوا دستگاهی بوده که سالهاست خراب است و با وجود پیگیریهای رسانهای، همچنان خاک میخورد و این شرایط این یک توهین آشکار به حق مردم کاشان برای دانستن وضعیت هوا است.
متأسفانه دولت به جای ارائه راهکار قطعی و بلندمدت که مشکل مردم را حل کند، رو به راهحلهای مقطعی آورده و تعطیلی مدارس و دانشگاهها، غیرحضوری کردن آموزش و حتی تعطیلی ادارات یا کاهش ساعات اداری از جمله این راهکارها است.
این اقدامات نه تنها مشکل آلودگی هوای کاشان را حل نمیکند بلکه وضعیت را موقت و ناکارآمد جلوه میدهد و مردم را با آلودگی بیرحمانه تنها میگذارد و تنها در این شرایط مردم به ویژه گروههای حساس متضرر میشوند.
مسئولان کاشان، دولت و مدیران شهری دیگر وقت بهانهتراشی ندارند؛ مردم حق دارند نفس بکشند، حق دارند زندگی سالم داشته باشند و حق دارند بدانند چه چیزی آنها را تهدید میکند و هر دقیقه تأخیر در اقدام، سلامت شهروندان را به خطر میاندازد.
کاشان دیگر نمیتواند منتظر بارش معجزهآسا یا باد پاککننده باشد و اکنون زمان پاسخگویی، زمان اقدام و اجرای مسئولیت اجتماعی است و کارخانجات حداقل به عنوان عمل به بخشی از مسئولیت اجتماعی خود باید دستگاه سنجش را تعمیر یا نو کنند.
معادن باید تحت نظارت جدی قرار گیرند و ناوگان حمل و نقل باید به روز شود و توسعه شهر باید با برنامه و منطق همراه شود و اگر نه، مردم حق دارند مطالبه کنند و از مدیرانی که تنها نظارهگر ریههای مسموم آنها هستند، حساب بخواهند.
یادداشت از هادی نجفزاده، فعال رسانه
انتهای پیام/801
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه