بیماران پیوند عضو که برای حفظ جانشان به داروهای حیاتی نیاز دارند، این روزها با کمبود شدید دارو مواجه شدهاند و خیران مجبورند داروها را بهسختی از دست به دست میان بیماران برسانند.
امیرحسین فقط ۲۰ ماهه بود که قلبی از یک تَن دیگر برایش پیوند شد و بعد، برای حفظ آن قلب کوچک استفاده از دارو را آغاز کرد؛ داروهایی که همان روزها هم به سختی در داروخانه بیماران خاص پیدا میشد و حالا سختتر، آنقدر که خیرها باید قرصها و شربتها را دستبهدست و واسطهبهواسطه به امیرحسینهای کوچک بیمارستان قلب اطفال شهید رجایی تهران و شهرهای دیگر برسانند.
تا اواخر دهه ۹۰ شمسی، بیش از ۷۰ هزار عمل جراحی پیوند عضو در ایران انجام شده و حالا بیمارانی که در تن خود یک عضو پیوندی دارند، مدتهاست با نبود داروی خارجی مای فورتیک، سلسپت و ولسایت روبهرو شدهاند اما بهجای داروخانههای تخصصی شهرهای مختلف، میتوانند قرص مای فورتیک را با قیمتی بین ۱۱ تا ۱۴ میلیون تومان و شربت ولسایت را از بازار آزاد تهیه کنند.
همین شرایط باعث شده است که داروها یا کمتر از نیاز بیمار توسط داروخانه بین بیماران توزیع شود یا توسط خیران و از کشورهای دیگر تهیه و بهشکلی قطرهچکانی به آنها تحویل داده شود.
هزینه هر یکشیشه شربت سلسپت که برای کودکان پیوند عضو از کشورهای دیگر خریداری میشود، ۳۲۰ یورو است؛ دارویی که حتی نمونه ایرانی هم ندارد و حدود یکی، دو سال است که فقط به کمک خیران امکان تهیه آن برای کودکان خریداری میشود. بیماران پیمان عضو میگویند در مواردی، داروی ایرانی با بدن آنها سازگاری ندارد.
حداقل از ابتدای امسال موارد مشابهی از اعتراض بیماران خاص و نادر به نبود داروی خارجی مورد نیاز آنها اتفاق افتاده؛ نمونه آن تجمع خانواده بیماران مبتلا به بیماری «سیستینوزیس» روبهروی وزارت بهداشت در مهر و آذرماه امسال، نامه انجمن سکته مغزی و تالاسمی به وزیر بهداشت و حالا کارزار بیماران پیوندعضو برای دسترسی به داروهای حیاتی است؛ بحرانی که به «ارز» گره خورده و وزیر بهداشت از وعده بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه برای افزایش سهم ارز دارو خبر داده است.
امیرحسین پنجساله هم غیر از داروهای دیگر، روزانه باید دوزهایی از ولسایت و پروگرف استفاده کند؛ سال ۱۴۰۰ و از زمانی که فقط ۲۰ ماه داشت، عمل پیوند قلب را انجام داد و خانوادهاش از همان زمان با تامین سلسپت، ولسایت و پروگرف مشکل داشتند.
همان روزها که داروی ولسایت در بازار موجود نبود، مصرف این دارو با تایید پزشک برای او قطع شد، اما بعد از مدتی تبعات آن خودش را نشان داد و امیرحسین در بیمارستان بستری شد. ولسایت همین حالا در داروخانهها پیدا نمیشود و خانوادهاش به کمک خیران آن را تامین میکنند؛ گاهی نیمی از یکشیشه شربت را از بیمارستان کودکان تهیه میکنند.
امیرحسین روزانه دو دوز از این شربت استفاده میکند و با هربار مصرف آن، خانواده او نگران تمامشدن باقیمانده آن میشوند. این دارو برای جلوگیری از عفونت و قارچ است و اگر حتی یکبار مصرف نشود، باعث پسزدهشدن قلب میشود.
آقای علوی، پدر امیرحسین پنجساله تعریف میکند: «در این مدت یکی، دو بار این موضوع را پیگیری کردیم اما پاسخ قانعکنندهای ندارند. ما همیشه برای سهمیه دارو هم مشکل داریم و برای اینکه یک دارو بیشتر بگیریم مسیری بسیار سخت را باید طی کنیم.»
اگر داروهای مورد نیاز بیماران پیوند عضو بهموقع در دسترس بود، فرزند کوچک خانم صفری پنجسال پیش جانش را از دست نمیداد و حالا او نگران تهیه داروهای فرزند بزرگترش نبود. هر دو فرزند او در سالهای اخیر پیوند قلب انجام دادهاند و او در تمام این سالها نگران تهیه دارو بوده است؛ مثل همین روزها که برای تهیه قرص «سلسپت» و «مای فورتیک» نگران است. داروهای مورد نیاز بیمارانی که پیوند عضو انجام دادهاند، برای جلوگیری از رد پیوند استفاده میشوند.
خانم صفری، ساکن یکی از شهرهای استان مرکزی است و حالا میگوید قرص پروگرف هم بهسختی گیر میآید و قیمت این داروها هم در بازار آزاد بسیار بالاست: «خیلی وقت است که این داروها در دسترس نیستند، مای فورتیک که اصلاً پیدا نمیشود، حتی در داروخانهها هم پیدا نمیشود و نمیدانیم چطور در بازار آزاد میفروشند؟ قرص مای فورتیک را پیدا نمیکردیم و بههمیندلیل پزشک برای پسر ۱۶ سالهام، سلسپت نوشت.»
پسر دوم او هم هفتسال است که پیوند قلب انجام داده است، همان زمان دسترسی به داروها راحتتر بود، اما هرسال سختتر و سختتر شد.
خانم صفری تعریف میکند، هرزمانی که برای خرید دارو به داروخانههای تخصصی میرود، ممکن است نیمی از آن را بدهند؛ چون تعداد آن بسیار محدود است و او باید از بیماران دیگر دارو قرض کند تا ابتدای ماه و منتظر نوبت بعدی تهیه سهمیه دارو باشد، شاید داروخانه به میزان مورد نیاز آنها دارو داشته باشد.
او میگوید تاکید پزشک این است که نمونه خارجی آن استفاده شود؛ چون بعضی از بیماران از داروی ایرانی میتوانند استفاده کنند و بدنشان با آن سازگاری دارد، اما فرزند نوجوان او پس از عمل پیوند با پسزدگی عضو روبهرو شد و نمیتواند داروی ایرانی استفاده کند.
تنها داروی ایرانیای که فرزند او استفاده میکند، منیزیم است و غیر از آن ۱۷ قرص دیگر باید در طول روز و برای همیشه استفاده کند: «من نمیتوانم این داروها را از بازار آزاد تهیه کنم، چون وسعم نمیرسد، همین حالا هم داروها را به کمک مددکاری داروخانه تهیه میکنم، آن هم بهسختی، چون میگویند وظیفهای نداریم ولی بااینحال کمک میکنند و درصدی از هزینه آن کم میکنند، در همین داروخانه هم هزینه داروها حدود چهار، پنج میلیون تومان میشود. قیمت داروهای اصلی که برای جلوگیری از پسزدن است، بالا رفته است. یک بسته ۱۲۰ تایی از قرص مای فورتیک در بازار آزاد، بین ۱۰ تا ۱۴ میلیون تومان قیمت دارد. من که کارگر و مستاجرم از کجا باید هزینه این دارو را تامین کنم؟»
اگر دارو بهموقع برای بیمارانی مثل فرزند او تهیه نشود، پیوند پس میزند و باید در بیمارستان بستری شوند. اگر پسزدگی شدید باشد، شاید پزشک تشخیص دهد که باید دوباره پیوند شوند: «من هفتسال است که اجازه نمیدهم حتی یکساعت هم مصرف داروی فرزندم به تأخیر بیافتد؛ چون بدناش ضعیف است و ممکن است اگر حتی یکدوز آن را در طول روز مصرف نکند، عوارضاش را بهسرعت نشان دهد.»
گروهی از حامیان بیماران پیوند عضو، مدتی پیش کارزاری بهنام «اعتراض به قحطی داروهای مورد نیاز بیماران پیوند عضو» بهراه انداختند و در آن از وزیر بهداشت درخواست کردند: «با اتخاذ تدابیر بسیار فوری و مؤثر، موضوع واردات و توزیع این داروهای حیاتی و حیاتیترین نیازهای بیماران پیوند را در صدر اولویتهای وزارتخانه قرار دهید تا بتوان از بروز فاجعه انسانی جلوگیری کرد و جان عزیزانمان را نجات داد».
آنها میگویند این روزها شاهد کمبود شدید داروهای حیاتی و مورد نیاز بیماران پیوند عضو، خصوصاً کودکان پیوند قلب شدهاند و یکی از مسائل اساسی که موجب نگرانی جدی است، بیتوجهی به وارد نکردن و توزیع نامناسب داروهای ضروری مانند شربت سلسپت، شربت ولسایت و قرص مایفورتیک۳۶۰ است.
در بخشی از متن این کارزار نوشته شده است: «این داروها نقش کلیدی در حفظ زندگی بیماران پیوند عضو دارند و نبود آنها میتواند منجر به عوارض وخیم و در موارد بسیاری پسزدن عضو پیوندی و مرگ بیماران شود. متأسفانه عدمواردات این داروها، ضعف در زنجیره تأمین و نگرانیهای مربوط به تأییدهای وارداتی، همگی این وضعیت بحرانی را رقم زده و جان بیماران را تهدید میکند.»
سازمان غذا و دارو میگوید دلیل این شرایط، زنجیره تأمین دارو است که در ماههای اخیر تحت فشار جدی منابع مالی و ارزی قرار گرفته و محدودیتهای انتقال ارز تشدید شده، اما این وضعیت مقطعی است و برطرف میشود. شرایطی که تامین داروی سایر بیماران خاص را هم تحتتاثیر قرار داده است. نمونه آن، حذف ارز ترجیحی داروی بیماران تالاسمی است که باعث شد انجمن تالاسمی، در نامهای به حذف آن اعتراض کند و نسبت به شرایط بیماران در ماههای آینده هشدار دهد.
این تنها نامه هشدار ماههای اخیر نیست. بابک زمانی، رئیس انجمن سکته مغزی ایران هم هفته گذشته در نامهای، وزیر بهداشت را خطاب قرار داد و اعلام کرد که تغییر نرخ ارز داروها، صرفنظر از ضرورت و میزان حیاتیبودن آنها، باعث افزایش چندبرابری قیمت تجهیزات لازم برای درمان سکته مغزی حاد ازجمله ترومبکتومی شده است.
به گفته او، این افزایش گاهی هشت تا ۱۰ برابر نرخهای پیشین است و درمان نوپای سکته مغزی در کشور را در همین آغاز، ناکام گذاشته و بر مشکلات متعدد پیشپای آن اضافه میکند.
با وجود این شرایط، هفته گذشته فاطمه مهاجرانی با حضور در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «خبری در فضای مجازی و برخی رسانههای رسمی و غیررسمی منتشر شده که دولت قصد دارد ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی و دارو را حذف کند که تاکید میکنم، اصولاً در زمان بررسی بودجه سال آینده، این مسائل کارشناسی همیشه مطرح میشود اما دولت هیچ تصمیمی برای حذف ارز ترجیحی از کالاهای اساسی و دارو اتخاذ نکرده است و اگر زمانی دولت به هرگونه اصلاح اقتصادی اقدام کند، حتماً سیاستهای جایگزین برای کمک به معیشت مردم را فراموش نمیکند و با این ملاحظه عمل خواهد کرد. سیاست ارز ترجیحی همچنان ادامه دارد و هیچ تصمیمی برای حذف ارز ترجیحی دارو و کالاهای اساسی، گرفته نشده است.»
حسین، سالها پیش که عمل پیوند قلب را انجام داد، استفاده از داروی سوئیسی متعلق به شرکت «ووش» را آغاز کرد، اما حدود چهار تا پنج ماه است که «داروی مای فورتیک در بازار دچار قحطی شده و ما همه آن را بهصورت آزاد تهیه میکنیم. داروی موجود در بازار هم ایرانی است و شنیدهایم هر بیماری آن را مصرف کرده، با عوارضی روبهرو شده. این داروها به جان ما بسته است، نمیدانم چرا وزارت بهداشت و باقی مسئولان سهلانگاری میکنند؟ خودشان هم میدانند که اگر این دارو را مصرف نکنیم، میمیریم و مستقیم با سیستم ایمنی بدن مرتبط است. کودکان زیادی پیوند شدهاند و واقعاً در مضیقهاند.»
قرص مای فورتیک ۳۶۰، مورد نیاز او در داروخانه موجود نیست ولی دست دلال است. او میگوید، باید برای خرید هر جعبه ۱۲۰ تایی از این قرص از بازار آزاد ۱۰ تا ۱۲ میلیون هزینه کنم، آن هم اگر تقلبی نباشد: «درخواست ما این است بودجههایی که به موارد غیرمتفرقه اختصاص میدهند به دارو بدهند. من جانبازم ولی هیچ نگاهی از طرف دولت نمیشود.»
شهریورماه امسال در جشن زندگی که با حضور رئیس سازمان غذا و دارو و حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس برگزار شد، وعدههایی برای تهیه دارو داده شد، اما تا امروز به نتیجه نرسید. شهریاری در این مراسم گفته بود: «با وجود همه این تلاشها، بیماران پیوندی و خاص، همچنان با مشکلات جدی در زمینه دسترسی به داروهای حیاتی مواجه هستند.
بخشی از این مشکلات ناشی از محدودیتهای ناشی از تولید داخل است؛ بهگونهایکه اگر دارویی تولید داخل داشته باشد، اجازه واردات داده نمیشود و درنتیجه در مواقعی که تولید داخل با کمبود یا اختلال روبهرو میشود، بیماران با بحران دارویی مواجه میشوند. ازسویدیگر، محدودیتهای بانکی و تحریمهای ظالمانه اروپا و غرب در مبادلات مالی، انتقال منابع برای خرید دارو و تجهیزات را با چالش جدی روبهرو کرده است و جلسات متعددی با بانک مرکزی برگزار شده اما همچنان نظام بانکی ما نتوانسته مسیر پایداری برای تبادل مالی در این حوزه ایجاد کند.
استفاده از صرافیها هم پاسخگوی نیاز بیماران نیست. در جلسه اخیر که با حضور مسئولان وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو، همچنین همکاران ما در فرهنگستان علوم پزشکی برگزار شد، بیش از سهساعت به بررسی این مسائل پرداخته شد، اما متأسفانه آنچه انتظار میرود هنوز محقق نشده و مشکلات روزبهروز افزایش مییابد.»
بیماران پیوندی میگویند مهدی پیرصالحی، رئیس سازمان غذاودارو در همین جلسه وعده داده بود که تا یکماه آینده داروهای مورد نیاز آنها تامین شود.
حسین هنوز هم قبض خرید داروهایش را دارد که تاهمین چندماه پیش برایش رایگان بود، اما حالا حتی برای خرید نمونه داخلی آن هم ۳۰ درصد هزینه میگیرند. او هم تعریف میکند که اگر بیماران با کمبود دارو روبهرو شوند، به همدیگر قرض میدهند و خیرانی که برای تهیه آن کمک میکنند هم نمیتوانند آن را تهیه کنند.
این شرایط باعثشده که گاهی نیمی از یک جعبه دارو قابل خرید باشد و «بیشتر آن را هم به بچهها میدهند؛ چون حساسترند. اگر این دارو تهیه نشود، در ماههای آینده بسیاری از بچههای پیوندی جانشان را از دست میدهند؛ اتفاقیکه در ماههای گذشته هم رخ داده است. یکی از بیماران پیوندی بهدلیل نبود دارو در همین چندروز اخیر تا مرز مرگ رفت و برگشت.»
مهدی هم بعد از مدتها باتوجه به در دسترسنبودن داروی مای فورتیک در استان اصفهان، تصمیم گرفته است که با اضطراب، از داروی ایرانی استفاده کند؛ چون سهماه است که این دارو در شهرش توزیع نشده و حالا بهدلیل هزینه ۱۱ میلیونی آن در بازار آزاد، قرار است از نمونه ایرانی استفاده کند، اما نمیداند آیا پیوند ریهاش پس میزند: «اگر ریه من پس بزند و کبدم از بین برود، چه کسی پاسخگو است؟ من دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارم.» او هم تا مدتی پیش به کمک خیران، بهسختی ورقبهورق از داروهایش را تهیه میکرد، اما آخرینبار گفتند که دیگر نمیتوانند این دارو را تهیه کنند.
مهدی پیرصالحی، رئیس سازمان غذا و دارو توضیح میدهد که چرا واردات و دسترسی به برخی داروهای ضروری بیماران پیوند اعضا مانند شربتهای سلسپت، ولسایت و قرص مای فورتیک ۳۶۰ با دشواریهایی همراه شده و این داروها بهراحتی در داروخانههای بیماران خاص در دسترس نیستند؟
او میگوید باید توجه داشت که زنجیره تأمین دارو در ماههای اخیر، تحت فشار جدی منابع مالی و ارزی قرار گرفته است: «درحالحاضر مطالبات شرکتهای دارویی از بخش دولتی به حدود ۴۷ هزار میلیارد تومان رسیده و متوسط زمان پرداخت مطالبات بخش خصوصی دارو بین ۶ تا ۷ ماه است. ازسوی دیگر، محدودیتهای انتقال ارز تشدید شده و از ابتدای سال تنها حدود یکسوم ارز مورد نیاز دارو و تجهیزات پزشکی عملاً منتقل شده است. این شرایط، هم بر تولید داخل، هم بر فرآیند واردات اثر گذاشته و باعث شده که در مقاطعی دسترسی برخی اقلام با ناپایداریهایی همراه شود. سازمان غذا و دارو درعینحال تأکید دارد که اجازه بروز اختلال جدی در تأمین داروی بیماران داده نشده و موارد ایجادشده، مقطعی است.»
پیرصالحی درخصوص افزایش هزینه داروها و تجهیزات درمان سکته مغزی و نامه رئیس انجمن سکته مغزی ایران و نقش تغییر نرخ ارز در این شرایط هم توضیح میدهد.
به گفته او، تغییر نرخ ارز تجهیزات پزشکی، قیمت تمامشده این اقلام را افزایش داده است، اما درعینحال تعرفههای خدمات درمانی متناسب با این افزایش اصلاح نشده و همین موضوع موجب ایجاد کسری ساختاری در بیمارستانها شده است. علاوه بر این باید اضافه کرد که مسئله فقط افزایش نرخ ارز نیست؛ بلکه چالش انتقال پول نیز اهمیت بالایی دارد. از مجموع ارز مورد نیاز حوزه دارو و تجهیزات، بخش قابلتوجهی در فرآیندهای بانکی متوقف مانده و همین موضوع تأمین بهموقع تجهیزات حیاتی را با دشواریهایی همراه کرده است.
رئیس سازمان غذا و دارو درباره آخرین وضعیت ارز ترجیحی دارو و تخصیص آن هم میگوید: «ارز ترجیحی دارو بهصورت کامل حذف نشده است، اما با محدودیتهای جدی در تخصیص و انتقال مواجه هستیم. نیاز سالانه کشور برای دارو و تجهیزات پزشکی حدود ۵ تا ۵/۵ میلیارد دلار برآورد میشود. درحالیکه ۲/۲ میلیارد دلار ارز ترجیحی برای این حوزه پیشبینی شده، حدود ۷۰۰ میلیون دلار آن هنوز منتقل نشده است. درعمل، از ابتدای سال تنها حدود یکسوم ارز مورد نیاز دارو و تجهیزات پزشکی تأمین و منتقل شده و همین فاصله میان پیشبینی و تحقق، چالش برای زنجیره تأمین ایجاد کرده است.»
او درباره موضع این سازمان درباره اصلاح قیمت دارو و تجهیزات پزشکی و نگرانی بیماران هم توضیح میدهد: «در شرایطی که اقتصاد کشور با تورم و نوسان نرخ ارز مواجه است، اصلاح قیمت دارو و تجهیزات پزشکی برای تداوم فعالیت تولیدکنندگان، یک ضرورت است. اگر این اصلاحات در سالهای گذشته انجام نمیشد، بخش قابلتوجهی از صنعت دارویی کشور امروز امکان ادامهفعالیت نداشت. درعینحال سازمان غذا و دارو خود را پاسخگو میداند و تأکید دارد که با وجود بدهیهای انباشته وزارت بهداشت که مجموع آن در بخشهای دارو، تجهیزات پزشکی، پرسنلی و عمرانی به بیش از ۱۱۰ همت میرسد، تلاش شده تا اجازه داده نشود که اختلالات گسترده و جدی در دسترسی بیماران شکل بگیرد. هدف اصلی، حفظ پایداری زنجیره تأمین و کاهش فشار بر مردم از طریق همافزایی دستگاهها و اصلاح جریان نقدینگی است.»
چهارشنبه هفته گذشته محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، مشکل در تامین ارز دارو را تایید کرد و خبر داد، تأمین ارز دارو در مدت گذشته بهعلت کاهش ارزآوری با مشکل مواجه شده بود که با هماهنگی صورتگرفته با سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی مقرر شد سهم ارز دارو افزایش یابد.
یونس عرب، رئیس انجمن تالاسمی که هفته گذشته نامهای هشدارآمیز درباره تبعات حذف ارز ترجیحی بر زندگی این بیماران نوشته بود، میگوید حذف ارز ترجیحی دارو باعث افزایش هزینه دارویی بیماران و خانواده آنها میشود؛ چون منابع اندکی که آنها برای تامین داروهای ضروری فرزند دارای بیماری خاص خود در نظر گرفتهاند، پاسخگو نیست و باعث کمبود شدید و قرارگرفتن بیمار در معرض خطر مرگ میشود.
آنطور که عرب تعریف میکند، انجمن موارد متعددی از مرگومیر بیماران، بهدلیل نرسیدن داروی مورد نیازشان، ثبت کرده است: «آمار رسمی ما در منابع معتبر بینالمللی هم ثبتشده و دبیرکل و شورای حقوق بشر، تحریم داروی بیماران ما را تحریم کرد و تا امروز بیش از ۱۴۰۰ بیمار ما بهدلیل قطع دسترسی به داروهای مورد نیاز جان خود را ازدستدادند. بخشی از این موضوع به تحریمها برمیگردد.
تفاوت داروی خارجی با نمونه داخلی، در دنیا اثباتشده و پنج تا ۱۰ درصد اختلاف کیفیت دارند؛ چون کپی داروی اصلیاند و در هیچ صنعتی به کیفیت نمونه اصلی آن نمیرسند. ازطرفدیگر، غیر از اینکه اثربخشی آنها بهاندازه داروی خارجی نیست، عوارضی هم ایجاد کردهاند که باعثشده بیماران ترکدرمان کنند.»
بیماران تالاسمی در تمام عمر خود نیاز به استفاده از این داروها دارند و قطع مصرف آن، عوارضی طولانیمدت ایجاد میکند که باعث نارضایتی و قطع درمان از سوی آنها میشود.
عرب میگوید که طبق برآورد وزارت بهداشت و ارزیابی معاونت، برآوردهای انجمن تالاسمی نشان میدهد بیش از ۵۰ درصد این بیماران نیازمند مصرف داروهای خارجیاند: «قطعاً هزینه درمان عوارض ناشی از نبود داروها بهمراتب سختتر و دردناکتر از واردات داروی باکیفیت و خارجی است.
از آنجایی که این تصمیم بهتازگی از سوی دولت اعلام شده و در قالب بودجه سال آینده هم قرار گرفته، همچنین شب عید داروهایی با ارز آزاد در دسترس مردم قرار میگیرند، قطعاً آنزمان باید منتظر وضعیت نامساعد برای بیماران ماند. در خوشبینانهترین حالت تا دو سال و در بدبینانهترین حالت تا پنج سال دیگر، تا خردادماه ۱۴۰۵ عوارض جدی ناشی از این تغییر رویکرد دولت در قبال بیماران تالاسمی و بیماران کشور را شاهد خواهیم بود و نکته امیدوارکنندهای برای بیماران تصور نمیکنیم.
درحالحاضر انجمن برای تامین هزینههای درمان بیماران کمک میکند اما این کمکها هم بهدلیل کاهش کمکهای مردمی و شرایط اقتصادی طبقه متوسط جامعه، کاهش پیدا کرده است. بزرگترین خیرین ما از این طبقهاند و وقتی وضعیت اقتصادی برای آنها سختتر شود، کمکهای مردمی در سازمانهای مردمنهاد هم به یکصورت کمتر میشود. اما ما تا جاییکه در توانمان باشد، کمکهای معیشتی، پوشاک و دارویی را برای بیمارانمان ادامه میدهیم.»
مدتی پیش محمد عبدهزاده، رئیس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق تهران و رئیس هیئتمدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران هم از احتمال کمبود دارو در سهماهه پایانی سال گفته بود. درحالحاضر تامین ماده موثره داروهای ساخت داخل، با قیمت ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان صورت میگیرد که ارزش آن در بهای تمامشده داروها، حدود ۳۰ درصد و باقی بهای تمامشده دارو، متاثر از ارز آزاد و تورم کشور است. عبدهزاده به هممیهن درباره دلایل این نگرانی و آخرین وضعیت تامین ارز برای شرکتهای داروسازی داخلی میگوید.
بهگفته او، بخش زیادی از تخصیص ارز ثبت سفارشهایی که وزارت بهداشت در تالار اول ارزی تایید کرده، ازسوی بانک مرکزی انجام شده است: «شرکتها ریال مورد نیاز را هم تامین کردهاند اما شرکت نیکو از خردادماه بهبعد، نتوانسته حواله ارزی شرکتها را انجام دهد و بهدست تامینکننده خارجی نرسیده است. در یکماه گذشته کمی سرعت کار بیشتر شده، اما تا آبانماه با چنین وضعیتی روبهرو بودیم. خروجی این روند باعثشده است که ماده اولیه یا داروی ساختهشده، ارسال نمیشود و پیشبینی کمبود دارو، شیرخشک و تجهیزات پزشکی بههمیندلیل است.
در سالهای گذشته، دارو حدود دو میلیارد تا دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار ارز ترجیحی مصرف میکرده است. آنچه وزارت بهداشت برای بانک مرکزی تا آبانماه فرستاده بود، حدود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار بوده که بانک مرکزی یکمیلیارد آن را تخصیص داده است، اما از اینرقم تقریباً نیمی از آن، توسط شرکت نیکو برای تامینکننده خارجی حوالهشده است.»
منبع: خبر فوری
بدون دیدگاه