از حکاکی نام و تاریخ روی سنگ قبرها تا صدور اولین شناسنامه در تهران و گسترش ثبت احوال در سراسر ایران، داستانی که هویت ایرانیان را به شکل رسمی و ماندگار ثبت کرد.
جز نام و تاریخ وفاتی که بر سنگ قبرها حک میکردند، نشان مکتوبی از احوال انسانها در دست نبود. با گسترش شهرها، افزایش جمعیت و ضرورت تمایز اتباع ایرانی از خارجی، کشور ناگزیر به تأسیس ادارهای ویژه برای ثبت هویت شد. نخستین شناسنامه ایران با شماره یک، در بخش دوم تهران و در شانزدهم آذرماه ۱۲۹۷ هجری شمسی صادر و ۱۰ سال بعد، در سال ۱۳۰۷، فعالیت این اداره در سراسر ایران از جمله در کاشمر آغاز شد.
اداره ثبت احوال کاشمر در فروردین همان سال، با نام دفتر سجل ولایتی ترشیز تأسیس شد و ابوالحسن هدایتی نخستین مسئول آن بود. اکنون احمدعلی مختاری، با ۷۵ سال سن، از کهنهکارترین چهرههای این نهاد و از بازنشستگان نامآشنای آن است؛ کسی که در دوران خدمتش هزاران شناسنامه برای مردم صادر کرد.
او پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۴، در دوران خدمت سربازی در سپاه دانش روستای زمانآباد بیارجمند شاهرود مشغول فعالیت بود که با فردی به نام حسن کشفی آشنا شد؛ مأموری که برای ثبت شناسنامه روستاییان آمده بود و خبر استخدام اداره ثبت احوال را به او داد. مختاری همانجا برای شهرهای تربتجام و درگز نامنویسی و در امتحان ورودی شرکت کرد. همان روز عصر، نتایج اعلام شد و نام او به عنوان نخستین قبول شده برای شهر کاشمر در فهرست قرار گرفت.
مختاری در گفت و گو با نمابان و به نقل از ایسنا گفت: فعالیم را از ۲۲ مرداد ۱۳۵۴ در دفتر سجل کاشمر، واقع در خیابان سلطانیه و روبهروی محل کنونی اداره میراث فرهنگی، آغاز کردم. ریاست اداره با محمدباقر سیاح سحرخیز از تهران بود و او برای کارآموزی مدتی به خلیلآباد اعزام شد.
وی افزود: در آن دوره، حسین نائینی، مدرس کارآموزان، همیشه من را با پندهایی اخلاقی راهنمایی میکرد؛ از جمله اینکه هیچگاه در برابر اربابرجوع چای ننوشم تا حس انتظار یا تأخیر در مردم ایجاد نشود. در طول ۳۰ سال خدمتم، هیچگاه پیش چشم اربابرجوع چای ننوشیدم.

این کارمند بازنشسته یادآور شد: در آن زمان، دفاتر و شناسنامهها روی کاغذی از جنس اسکناس چاپ میشد و بعدها نوع کاغذها تغییر یافت. برای صرفهجویی، بسته به جمعیت هر محل، از اسناد ۵ صفحهای، ۲۰ صفحهای یا ۱۰۰ صفحهای استفاده میشد تا وقایع را در آنها ثبت کنیم. امروز اما همه دیجیتالی شده و اسناد به صورت سیستمی تنظیم میشود، درحالی که گذشته همه امور دستی بود و کوچکترین خط خوردگی موجب تعویض کامل شناسنامه میشد.
شیوه خط و نگارش اسناد
وی از شیوه خط و نگارش اسناد نیز گفت: در سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۵ اسناد با قلم فرانسه نگاشته میشد و رعایت اصول خوشنویسی الزامی بود. بعدها خودنویس با جوهر مشکی رواج پیدا کرد. حتی بعضی افراد برای زیبایی شناسنامهشان، همراه خود خطاط میآوردند تا با دست خوشنویسی شود.
مختاری، خاطرنشان کرد: آن زمان صدور شناسنامه نوزادان به دو روش انجام میشد؛ یا با حضور دو شاهد در تولدهای خانگی، یا بر اساس گواهی تولد زایشگاه.
او خاطرهای را چنین بازگو کرد: روزی حدود ۵۰۰ شناسنامه را که تولد نیمه دوم سال بودند به اشتباه در نیمه اول ثبت کردم. همین اشتباه باعث توبیخم شد و تا آستانه اخراج رفتم. حتی مرا به تهران فراخواندند، اما پس از ارائه توضیحات، اجازه ادامه کار صادر شد.
وی با اشاره به روزهای نخست صدور شناسنامهها بیان کرد: نامخانوادگی بسیاری از مردم بر اساس پیشه یا ویژگی فردیشان ثبت میشد. دو برادر در دو شهر با دو فامیل متفاوت زندگی میکردند و این برای خانوادهها ناخوشایند بود. بعدها با گرایش به فرهنگ اسلامی و ملی، نامها از شاهنامه و ائمه اطهار الهام گرفت. خودم همیشه در سفرها تابلوها را میخواندم و نامها را مینوشتم تا در اختیار مردم بگذارم. بسیاری از خانوادهها از من میخواستند فامیلیشان را تغییر دهم و وقتی این کار را برایشان انجام میدادم، شادی در چهرهشان دیدنی بود.
هر شناسنامه ۱۰ تا ۲۰ ریال
مختاری از تغییرات اقتصادی زمان خدمتش نیز گفت: در آغاز، برای هر شناسنامه ۱۰ تا ۲۰ ریال تمبر چسبانده میشد، اما در پایان کارش این مبلغ به ۲۰ هزار تومان رسید. بیشترین حجم کار نیز پس از انقلاب و با حذف شناسنامههای شاهنشاهی بود؛ زمانی که صدور کوپن خواربار با وظایف ثبت احوال همزمان شد و حجم سنگینی از کار بر دوش کارکنان افتاد.
این کارمند بازنشسته یادآور شد: اختلاف سنی میان افراد و اسنادشان در گذشته معمول بود. گاه وقتی کودکی فوت میکرد، خانواده شناسنامه او را برای فرزند بعدی استفاده میکردند. نتیجه این میشد که برخی با سنی کمتر از واقع برای خدمت سربازی فراخوان میشدند.
زیباترین عکسهای شناسنامه مربوط به پیش از انقلاب است
وی افزود: امروز گرفتن عکسهای فوری برای کارت ملی و شناسنامه آسان است، اما هنوز زیباترین عکسها مربوط به پیش از انقلاب است؛ تصاویری که تا سالها جلوه خود را از دست نمیدهند.
مختاری اظهار کرد: طرح کارت ملی از سالهای پیش از انقلاب مطرح بود و پس از انقلاب عملی شد تا نمادی از هویت ملی ایرانیان باشد. بیشترین حجم صدور شناسنامه در دهه ۶۰ و با فرمان امام خمینی(ره) برای افزایش جمعیت رقم خورد. یکی از دشوارترین وظایف آن دوران، ثبت خلاصه فوت شهدا بود؛ زمانی که والدین آنها برای انجام مراحل اداری به اداره مراجعه میکردند و کارمندان ناچار بودند آنان را برای پرداخت فیش بانکی به شهر بفرستند. در آن روزها خیابانها خاکی و مراجعه چند باره برای مردم روستایی دشوار بود.

وی معتقد است که قانون اگرچه باید اجرا شود، اما باید بتوان آن را به شکلی انسانی و شیرین عرضه کرد. مدیریت، متن خشک قانون نیست؛ جوهرهای در درون انسانهاست.
این کارمند بازنشسته گفت: خوشحالی من زمانی بود که میتوانستم گرهی از کار مردم باز کنم. وقتی نام یا فامیلی را که در شأن خانوادهای نبود اصلاح میکردم، لبخند آنها تمام خستگی را از من میگرفت.
وی گفت: در دوران پیش از انقلاب، به ویژه قبل از استقرار کامل زیرساختهای الکترونیکی، اصالت و سلامت فیزیکی سند مترادف با هویت فرد بود. کارمندان اداره ثبت احوال که در آن زمان عملاً متصدیان هویت جامعه بودند، موظف بودند دقت را در سطح بسیار بالایی حفظ کنند.
مختاری بیان کرد: هر برگ شناسنامه، دستنویس با نهایت ظرافت بود، به گونهای که جوهر قلم به بافت متراکم کاغذ نفوذ میکرد و اثری ماندگار به جا میگذاشت. همین امر، بر ضرورت سختگیری در پذیرش اسناد دلالت داشت. فقدان یک امضا یا مهر ناقص، میتوانست منجر به طولانی شدن پروسههای اداری و سردرگمی مراجعین، به ویژه اهالی روستاهای دورافتاده، شود.
وی افزود: این اسناد، به دلیل ماهیت دستساز، دارای یک نوع امضای عاطفی و بصری بودند که امروزه با اسناد ماشینی و یکسانسازی شده قابل مقایسه نیست؛ هر شناسنامه، نمونهای منحصر به فرد از خط نگاری کارمند مربوطه محسوب میشد و این تجربه مستقیم با اسناد، عمق مسئولیت کارمندان را دوچندان میکرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
بدون دیدگاه