نقد سریال «مو به مو» پرویز شهبازی؛ وقتی اراده انسان در برابر تقدیر به چالش کشیده می‌شود

سریال «مو به مو» به کارگردانی پرویز شهبازی، در دو قسمت اول خود داستان مردی را روایت می‌کند که گویی درگیر دیواری تنگ از تقدیر شوم است و اراده‌اش در مواجهه با حادثه به آزمون گذاشته می‌شود.

نقد سریال «مو به مو» پرویز شهبازی؛ وقتی اراده انسان در برابر تقدیر به چالش کشیده می‌شود
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

اختصاصی نمابان و به نقل از سلام سینما آریا قریشی: «دیوار تنگنا را دست بلند حادثه می‌سازد و حادثه، چیزی جز اراده انسان نیست. انسان، که سلول دیوارهای زندان تنگ خویش است».

این عبارت که در ابتدای فیلم «تنگنا» (امیر نادری، 1352) نوشته می‌شود، می‌تواند دریچه‌ای برای ورود به جهان اولین سریال پرویز شهبازی هم باشد. «مو به مو» داستان مردی است که مدام گودالی را که در آن قرار دارد عمیق‌تر می‌کند اما خودش احساس می‌کند اسیر تقدیر شوم است. منصور (میر سعید مولویان) در همین دو قسمت پخش‌شده انبوهی از تصمیمات احمقانه را می‌گیرد اما هر چیزی را به تعبیر کابوس‌هایش ربط می‌دهد. این‌که او بی‌احتیاط از خیابان رد شده و تصادف می‌کند یا سرمایه‌گذاری‌اش در صنعت فولاد با حرف پوچ یک نفر دیگر تقصیر خودش است و ربطی به خواب‌هایش ندارد.


بیشتر بخوانید:

همه چیز درباره سریال مو به مو | قمار تازه پرویز شهبازی در شبکه نمایش خانگی


پس در دو قسمت اول «مو به مو» با بحث همیشگی فیلم‌های شهبازی روبه‌روییم: بحث جبر و اختیار و تاکید بر تبعات تصمیمات انسان. شهبازی گاه با رویکردی همدلانه سراغ جوانانی رفت که در دل محیطی قرار داشتند که درک‌شان نمی‌کرد («نفس عمیق»، «مالاریا») و در مواردی یادآوری کرد که نباید از مکافات اعمال‌مان غافل شویم («عیار 14») اما هیچ‌گاه عاملیت انسان را نفی نکرد. «مو به مو» ادامه همین مسیر است.

در این راه، برخورد شهبازی با شخصیت اصلی غافلگیرکننده و حتی بی‌رحمانه است. برخورد تند منصور با فرزند خردسالش در همان ابتدای قسمت اول این فکر را به ذهن متبادر می‌کند که قرار نیست این آدم را دوست داشته باشیم؛ فکری که با توالی رفتارهای غیرقابل‌درک شخصیت در طول این دو قسمت تقویت می‌شود. این استراتژی را چندان در آثار شهبازی به یاد نمی‌آوریم. هر چند پروتاگونیست‌های آثار او پر از ضعف بودند اما به نظر می‌رسید فیلمساز با آن‌ها همدل است و همین همدلی را از تماشاگر هم طلب می‌کند. در «مو به مو» اما گاه به‌نظر می‌رسد شهبازی دارد تمام تلاشش را می‌کند تا تماشاگر با منصور همدل نشود. همین شکل برخورد می‌تواند «مو به مو» را برای علاقه‌مندان به کارنامه شهبازی به اثر کنجکاوی‌برانگیزی تبدیل کند.

منصور با پا پیش می‌کشد و با دست پس می‌زند:  آرزوی مرگ می‌کند اما همزمان دست‌وپا می‌زند تا دوام بیاورد؛ انگار اهمیتی برای مشکلات و دغدغه‌های کارمندانش قائل نیست اما پولش را بدون منت و هیچ درخواستی به زنی غریبه می‌بخشد. با این وجود، در انتهای اپیزود دوم منصور را درک‌شدنی‌تر از هر لحظه دیگری می‌یابیم؛ جایی که تحت تاثیر آن‌چه مصرف کرده با سرخوشی پشت یک وانت جا خوش کرده و پشیزی برای هیچ مصیبتی ارزش قائل نیست. شاید این شروع تبدیل منصور به آدمی باشد که می‌داند از زندگی چه می‌خواهد؛ شخصیتی یکدست‌تر از آدم آشفته‌ای که در این دو قسمت دیدیم.
 

منبع: سلام سینما

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 301703
۰۴ دی ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۲:۱۵ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
پز نیست سبک زندگیمه / محمدرضا گلزار در جشن کریسمس در دبی