حجتالاسلام دکتر سهراب مقدمی در نشست تخصصی «روزگار قائممقامی» پرده از علت اصلی عزل آیتالله منتظری برداشت و فقدان عدالت را عامل کلیدی این رخداد تاریخی معرفی کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه و روحانیت نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سهراب مقدمی شهیدانی، تاریخنگار انقلاب اسلامی در نشست تخصصی «روزگار قائممقامی» که به همت مرکز مطالعات راهبردی خبرگزاری تسنیم در مدرسه معصومیه قم برگزار شد، به تبیین پیشینه قائممقامی آیتالله منتظری پرداخت و گفت: با توجه به کهولت سن امام خمینی(ره) و نگرانیای که نسبت به جان ایشان وجود داشت، در محافل خصوصی جریانهای انقلابی، مسأله قائممقامی مطرح بود و بهطور غیر رسمی دنبال میشد.
روند پنج مرحلهای قائممقامی منتظری
وی تصریح کرد: روند قائممقامی آقای منتظری پنج مرحله دارد؛ نخست، مرحله قبل از شهادت آقامصطفی خمینی است که تا وقتی ایشان زنده بودند به عنوان نسخه دوم امام مطرح بود و جای نگرانی باقی نمیماند. دومین دوره، از شهادت آقامصطفی تا پیروزی انقلاب اسلامی بود که مسأله قائممقامی در آن تشدید شد و دغدغهمندان انقلابی برای متوقف نشدن حرکت نهضت پس از امام به دنبال قائم مقامی منتظری بودند و دقیقا پس از شهادت آقا مصطفی برخی روحانیون مبارز نجف، تسلیت نامهای صادر کرده و خطاب به آقای منتظری وی را امید اسلام نامیدند.
سومین دوره، از پیروزی انقلاب تا سال 64 بود که قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شدو بر اساس آن آقای منتظری بهعنوان مصداق بند دوم اصل 107 قانون اساسی شناخته شد و نه اینکه ایشان به عنوان رهبر قطعی پس از امام تعیین شده باشند. در واقع مصوبه مجلس خبرگان در اینباره نوعی جهتدهی بود که در روز مبادا، خبرگان ملت دچار تحیر نشوند و قرار هم بر این بود که این موضوع علنی نگردد ولی آقای باریک بین (امام جمعه وقت قزوین) این موضوع را در نماز جمعه فاش کرد و در اذهان عمومی عنوان قائم مقام رهبری به آقای منتظری داده شد.

تاریخنگار انقلاب اسلامی، در ادامه این تقسیمبندی سالهای 64 تا 68 مرحله چهارم دوران قائم مقامی دانستند که در نهایت به عزل وی در سال 68 توسط امام و خبرگان انجامید و مرحله پنجم را سالهای 68 تا 88 دانستند که در واقع دورانی است که جریان آقای منتظری با ادعای ذیحق بودن برای رهبری، در امور جاری کشور دخالت کرده و براساس این ادعای خود همچون شاهزادگان وامانده از سلطنت در نظامهای سلطنتی، خود را محق میدانستند.
حجتالاسلام والمسلمین مقدمی شهیدانی با بیان اینکه در این دورههای مختلف قائم مقامی آقای منتظری، دوره سوم (57 تا64) مهمترین دوره است افزود: در این دوره برخی احزاب سیاسی اعم از منافقین، نهضت آزادی با انگیزههای قدرتطلبی و سیاسیکاری و طیفی از حلقه نجف آبادیها بر اساس تعصبات محلی و جغرافیایی و در عین حال، طیفی از کارگزاران دلسوز نظام، قائممقامی منتظری را پیگیری کردند که حاج احمدآقا شرح آن را در کتاب رنجنامه آورده است.
تاریخ نگار انقلاب اسلامی گفت: در این دوره مهم حامیان و اطرافیان آقای منتظری تا مرز لقبسازی و پروپاگاندای قوی رسانهای پیش رفتند. بهطور مثال لقب «آیتالله العظمی» را اولین بار ابراهیم یزدی در روزنامه کیهان و عطریانفر در تلویزیون برای منتظری مطرح کردند که با اعتراض حاج احمدآقا مواجه شدند. از طرفی از ابتدای انقلاب موج تک نگاری درباره وی آغاز شد که در سال 61 و در ادامه همین پروژه، کتاب فقیه عالیقدر توسط مریدان منتظری نگاشته و با پول منبع نامعلوم در سراسر کشور پخش شد. همچنین در همین دوره کادرسازی شدید و سریع و تلاش سازمانیافته برای مرجعیت منتظری و چاپ و پخش رساله وی صورت گرفت؛ آن هم در حالی که بزرگانی در نجف و قم مثل آیات عظام خویی، سبزواری، گلپایگانی و مرعشی نجفی که در طبقه امام بودند، حضور داشتند و در واقع این بدعتی بود که توسط همین جریان در حوزه گذاشته شد.
در سیاسی بودن مرجعیت منتظری هیچ تردیدی نیست
وی با تأکید براینکه مطابق شواهد در سیاسی بودن مرجعیت منتظری هیچ شک و شبههای وجود ندارد، خاطرنشان کرد: این به معنای انکار دانش علمی و فقهی منتظری نیست، بلکه مسأله این است که در حوزه علمیه شیعه برای مرجعیت افراد یک روال طبیعی وجود داشت که برای اولین بار این روال مرسوم در پروژه مرجع سازی از آقای منتظری برهم خورد، بدعتی که هسته اصلی و کارپردازان آن، مریدان وی بودند. و البته دیگران هم با نیت خیر در این راستا قدم برداشتند و برای همین نمیتوان همه مروجان مرجعیت آقای منتظری را متهم نمود.
مورخ انقلاب اسلامی با اشاره به همین پروژه مرجعسازی گفت: جریان هواداران آقای منتظری اولین کسانی بودند که پروژه مرجعسازی را در حوزه باب کردند و باید در این باره پاسخگو باشند. ولی نه تنها پاسخگو نبوده بلکه به خاطر خلأ روایت، جریان انقلاب مظلوم وقع شده و کسانی که باید خود پاسخگوی عملکرد خود باشند مدعی شدهاند، همین جریان در سالهای بعد از حضرت امام درباره مرجعیت ادعاهایی را مطرح کردند و بهطور مثال به مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی این انگ میزدند که چون ایشان انقلابی بودند، مرجع شدهاند.
حجتالاسلام والمسلمین مقدمی شهیدانی ادامه داد: اینکه میگویند آقای منتظری مبتکر ولایت فقیه در قانون اساسی بوده، اصلا درست نیست؛ آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی بودند که قبل از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و تنظیم پیشنویس قانون تأکید کردند که اصل ولایت فقیه باید در قانون اساسی گنجانده شود.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در تحلیل نظر خبرگان نسبت به منتظری باید به فرد فرد اعضا توجه کرد، یادآور شد: که اعضای خبرگان در همان زمان نسبت به اطرافیان و بیت منتظری نگران بودند و این مسأله را صریحا آیتالله مشکینی به عنوان ریاست مجلس خبرگان به منتظری در سال 1364 تذکر میدهند. و از سوی اکثریت قریب به اتفاق اعضای خبرگان از موضع امام خمینی(ره) نسبت به قائم مقامی منتظری بیاطلاع بودند اما برخی همچون آقای هاشمی با وجود اطلاع از مخالفت امام، آن را آشکار نکردند. تا جایی که در جلسه رأیگیری برای عزل منتظری در مجلس خبرگان 1368، عدهای از اعضا اذعان کردند که اگر مخالفت امام را میدانستند، هرگز به منتظری رأی نمیدادند.

علت عدم مخالفت قطعی امام
تاریخنگار انقلاب اسلامی درباره علت عدم مخالفت قطعی و علنی امام با منتظری گفت: ایشان در سه برهه برای انتخاب سه فرد در مسئولیتهای حساس مخالف بودند؛ ولی بهصورت قطعی و علنی اعلام نکرده و تن به نظر دوستان دادند؛ و این سه برهه عبارت بودند از نخست وزیری بازرگان، ریاست جمهوری بنیصدر و قائم مقام آقای منتظری، که همگی مسائلی بود که امام برای نظر ساختارهای نظام و انقلاب احترام قائل شدند و از این رو نسبت به آنها ابراز نظر قطعی نکردند؛ مثلا در ماجرای نخست وزیری بازرگان علیرغم عدم رضایت، تصمیم شورای انقلاب اسلامی در اینباره را محترم شمرده تا حیثیت تصمیمگیری اولین نهاد انقلاب را حفظ کرده باشند؛ چرا که خود ایشان در نامه 21 دی ماه 57 به شورای انقلاب مأموریت بررسی و فراهم کردن شرایط دولت انتقالی را محول می کنند.
حجتالاسلام مقدمی شهیدانی با تأکید براینکه سادهلوحی منتظری برای خیلیها اعم از دوست و دشمن روشن بود و اینطور نبود که صرفا در نامه 6 فروردین توسط امام مطرح شود، افزود: از طرفی مسأله منتظری، فقط سادگی نبود وگرنه سادگی اگر همراه تقوا و سلامت نفس بود، میتوانست با مشاورینی مثل آیتالله ربانی شیرازی یا ربانی املشی که در امور سیاسی مورد اتکای منتظری بودند، رفع شود؛ از خطاهای تحلیل قائممقامی این است که همه خطاها را گردن مهدی هاشمی و منافقین و… بیندازیم؛ بله آنها هم مقصر بودند اما مسأله اصلی به خود منتظری برمیگردد که به دلیل نداشتن عدالت (به عنوان یک مؤلفه کلیدی در شیعه برای زعامت امت)، صلاحیت اینکه در مظان زعامت باشد را نداشت. در واقع امام خمینی در نامه 6 فروردین 68 علت مخالف بودنشان با مسأله قائم مقامی در ابتدای کار را ساده لوحی میدانستند و برای همین در نامه خطاب به منتظری اینطور نگاشتهاند که: «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آنوقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید…» ولی در واقع مطلب جدید امام خمینی در نامه این است که با توجه به عملکردهای منتظری در سالهای قائم مقامی بالاخص در حمایت و دفاع از لیبرالها و منافقین، منتظری فاقد صلاحیت و مشروعیت برای رهبری است. در همین راستا مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای به روشنی این مسأله را در خاطرات خود بیان کردهاند که حضرت امام در جلسه با سران قوا صراحتا آقای منتظری را فاقد عدالت میدانستند. (کتاب روزگار قائم مقامی، ص225) و در نتیجه فقدان شرط عدالت باعث شد که امام قاطعانه مسأله عزل آقای منتظری از قائم مقامی را طرح کنند.
گفتنی است، نشست تخصصی روزگار قائممقامی، با حضور حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی ابوطالبی، رئیس انجمن علمی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حوزه علمیه قم و حجتالاسلام والمسلمین مقدمی شهیدانی، تاریخنگار انقلاب اسلامی، به دبیری احمد هاشمی از سوی مرکز مطالعات راهبردی تسنیم، در شهر مقدس قم برگزار میشود. این نشست در سالن جلسات امام خمینی(ره) مدرسه معصومیه در ساختمان شهید مطهری با همکاری مجموعه رحا مدیا، بسیج مدرسه معصومیه و مدرسه مرحوم فرج نژاد برگزار میشود.
خبرنگار: زهرا شریعتی
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه