واشنگتن پست در یادداشتی جنجالی به استراتژی جدید دولت ترامپ اشاره کرده که هدف آن تبدیل دوباره آمریکا به یک قدرت منطقهای است، دوری از هژمونی جهانی که سالها سیاست اصلی این کشور بود.
به گزارش گروه بینالملل نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم، واشنگتن پست در یادداشتی عنوان کرد: اگر شعاری وجود داشته باشد که بتوان آن را به استراتژی جدید امنیت ملی دولت ترامپ پیوند زد، عبارت ساده است: آمریکا را دوباره به یک قدرت منطقهای تبدیل کنید. این سند با انتقاد از دههها سیاست خارجی آمریکا آغاز میشود که ایالات متحده را به عنوان یک هژمون جهانی، با توجه به منافع خود در سراسر جهان، ترویج جهانیگرایی، پذیرش نهادهای جهانی و به دوش کشیدن بار جهانی میبیند.
این یادداشت که به قلم فرید زکریا است، تاکید دارد: در عوض، گفته میشود که ایالات متحده باید منافع خود را بسیار محدودتر تعریف کند. در حالی که استراتژی امنیت ملی چند مورد از منافع را در اروپا و آسیا میپذیرد، میگوید که منافع اساسی آمریکا باید در همسایگی آن یعنی نیمکره غربی باشد، جایی که به دکترین مونرو و «استنباط ترامپ» استناد میکند. مارکو روبیو به تازگی توضیح داد که «اول آمریکا» به معنای توجه ویژه به منطقهای است که آمریکاییها در آن زندگی میکنند.
مجری کهنه کار و با سابقه سی ان ان در این یادداشت افزود: همه اینها منطقی به نظر میرسد، اما اینطور نیست. قدرت آمریکا در سه دهه گذشته افزایش یافته است، زیرا شرکتها و فناوریهای آن بر جهان تسلط دارند. این کشور نمیتواند خود را به آنچه در حیاط خلوت خود میگذرد محدود کند، بدون اینکه عواقب گستردهای، هم برای خود و هم برای جهان، داشته باشد.
در این مطلب عنوان شده است: دکترین اعلام شده توسط جیمز مونرو، پنجمین رئیس جمهور آمریکا در سال 1823 (02-1201 خورشیدی) و درک وی از دوران خودش، مهم است. ایالات متحده یک جمهوری کوچک کشاورزی با حدود 10 میلیون نفر جمعیت و 24 ایالت بود که عمدتاً در شرق رودخانه میسیسیپی قرار داشتند. سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهانی 2.6 درصد بود، حدود یک دهم آنچه امروز است. نیروهای مسلح آن چنان کوچک بود که از نظر پرسنل نظامی در بین 15 کشور برتر جهان قرار نمیگرفت.
در یادداشت فرید زکریا در واشنگتن پست، اشاره شد: مونرو استقلال چندین کشور آمریکای لاتین را که از امپراتوریهای اسپانیا و پرتغال رهایی یافته بودند، به رسمیت میشناخت و به قدرتهای بزرگ اروپایی هشدار میداد که برای استعمار مجدد آنها مداخله نکنند. او از دکترین ضد استعمار و ضد مداخلهگرایی حمایت میکرد.
وی همچنین افزود: امروزه، محدود کردن ایالات متحده به این دیدگاه، پوچ به نظر میرسد. اولویت دادن به حیاط خلوت آمریکا باعث میشود واشنگتن بر یکی از کماهمیتترین مناطق جهان از نظر اقتصادی تمرکز کند. تجارت آمریکا با تمام آمریکای لاتین به جز مکزیک در سال 2024 حدود 450 میلیارد دلار بود. تجارت آن با اتحادیه اروپا بیش از سه برابر این عدد، یعنی 1.5 تریلیون دلار، و تجارت آن با آسیا بیش از 2 تریلیون دلار بود.
فرید زکریا معتقد است: جورج کنان (George Kennan)، دیپلمات فقید آمریکایی، هنگام تدوین استراتژی مهار (شوروی) که منجر به پیروزی در جنگ سرد شد، استدلال کرد که پنج مرکز قدرت اقتصادی در جهان وجود دارد؛ ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و اروپای غربی، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن. کنان باور داشت که ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که سه مرکز دیگر غیر شوروی با واشنگتن روابط دوستانهای داشته باشند. امروزه، میتوان این لیست را تغییر داد؛ چین را اضافه کرد و بریتانیا و آلمان را در یک کل اروپایی قرار داد. اما استراتژی اساسی همان خواهد بود: مراکز بزرگ قدرت اقتصادی را دوستانه حفظ کرد. در حالیکه، استراتژی امنیت ملی، استراتژی آمریکا را به یک بخش حاشیهای از اقتصاد جهانی پیوند میدهد.
در گزارش سند امنیت ملی آمریکا آمده است: «سیاست خارجی رئیس جمهور ترامپ، عملگرا است بدون اینکه «عملگرا» باشد، واقعگرا است بدون اینکه «واقعگرا» باشد، اصولگرا است بدون اینکه «آرمانگرا» باشد، قدرتمند است بدون اینکه «جنگطلب» باشد، و خویشتندار است بدون اینکه «صلحطلب» باشد.»
فرید زکریا با اشاره به این گزارهها ادامه داد: استراتژی امنیت ملی یک سند از هم گسیخته است که بخشهایی را که ظاهراً توسط نویسندگان مختلف نوشته شدهاند، به هم وصل میکند. این سند اغلب در جاهای مختلف تناقض دارد و از چیزهای پیش پا افتاده حمایت میکند. معنای اینها هر چه که باشد. بخشهایی وجود دارند که به نظر میرسد تمایل بیشتری به ایفای نقش بینالمللی دارند، اما محور اصلی آن چیزی است که من توصیف میکنم. آنچه دولت ترامپ پیشنهاد میکند، چندان تفاوتی با آنچه انزواطلبان در دهههای 1920 و 1930 پیشنهاد میکردند، ندارد: از امور اروپا دور بمانید و مهاجرت را سرکوب کنید.
او در ادامه نوشت: در واقع، در آن زمان مانند اکنون، تردید نسبت به تعامل آمریکا در جهان با احساسات ضد مهاجرتی همراه بود، زیرا بومیگرایان نگران بودند که این بیگانگان نتوانند جذب شوند و محدودیتهای گستردهای را در مورد مهاجرت وضع کردند. (افرادی که در آن زمان جذب نمیشدند، ایرلندیها، ایتالیاییها، اهالی اروپای جنوبی و یهودیان بودند همه افرادی که به نظر میرسد به خوبی جذب شدهاند.)
مجری کهنه کار شبکه سی ان ان در نتیجه یادداشت خود عنوان کرد: استراتژی امنیت ملی ترامپ، مهاجرت را به عنوان یک تهدید امنیت ملی در نظر گرفته و تقریباً استدلال میکند که بزرگترین تهدیدی که ایالات متحده امروز با آن مواجه است، مهاجرت به داخل کشور خود و مهاجرت به اروپا است که به گفته آنها، چشمانداز «حذف تمدن» را ایجاد میکند. وضعیت جهانی امروز بسیار شبیه دهه 1920 است. خروج آمریکا از جهان، خلأهای قدرتی ایجاد خواهد کرد که قدرتهای کممسئولیتتر دیگر آن را پر خواهند کرد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه