مهرداد اسکویی: دیگر عجله‌ای ندارم، آرزویم معرفی فیلمم به اسکار است!

مهرداد اسکویی، کارگردان مطرح ایرانی، با نگرانی از وضعیت سینمای کشور، امید دارد تازه‌ترین مستندش «روباه و ماه صورتی» به عنوان نماینده ایران در اسکار معرفی شود.

مهرداد اسکویی: دیگر عجله‌ای ندارم، آرزویم معرفی فیلمم به اسکار است!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

به گزارش نمابان و به نقل از ایسنا، این هنرمند یک دغدغه و نگرانی جدی برای موقعیت سینما و سینماگران ایرانی در دنیا دارد و تأکید می‌کند نسبت به اتفاقاتی که در کشور در حال رخ دادن است نمی‌توان بی‌توجه بود.

تازه‌ترین فیلم مستند مهرداد اسکویی با نام «روباه و ماه صورتی» که به صورت مشترک با ثریا اخلاقی کارگردانی شده، هفته گذشته در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد؛ فیلمی که به تازگی جایزه بزرگ جشنواره مستند ایدفا را برنده شده و در اولین روزهای سال نو میلادی هم قرار است در سینماهای شهرهای مختلف هلند اکران عمومی شود.

اسکویی این فیلم را درباره یک دختر هنرمند افغانستانی (ثریا اخلاقی) ساخته که در ایران زندگی می‌کرد و برای دیدن مادرش قصد خروج از کشور را داشت اما مجبور می‌شود به قول خودش گِیم بزند و قاچاقی از ایران خارج شود. «روباه و ماه صورتی» یک خودنگاره از این دختر جوان است که تمام پلان‌هایش توسط خود او و با دوربین موبایل فیلمبرداری شده و در ترکیب با انیمیشن، جذابیتی متفاوت پیدا کرده است. این‌ها در کنار کارگردانی اثر سبب شدند فیلم در جشنواره مستند ایدفا مورد تحسین هیأت داوری قرار بگیرد و با دریافت جایزه‌ بهترین فیلم بخش مسابقه بین‌الملل فیلم‌های بلند، به طور مستقیم می‌تواند در رقابت اسکار سال ۲۰۲۷ برای رسیدن به فهرست نامزدهای نهایی حضور داشته باشد.

اسکویی بابت نقش خاص ثریا اخلاقی در فیلمبرداری پلان‌ها، نام او را به عنوان کارگردان مشترک در تیتراژ  فیلمش ثبت کرده و براین موضوع تأکید هم دارد، اما در عین حال این تصور را رد می‌کند که «روباه و ماه صورتی» یک فیلم ساده بوده و صرفا با تدوین تصاویرِ ضبط شدۀ ثریا به سرانجام رسیده است. او ساخت این فیلم را کاری پیچیده و طاقت‌فرسا عنوان می‌کند که با تلاش فراوان او، ثریا و همکارانش، ساختش هفت سال به طول انجامید.

این مستندساز بین‌المللی سینمای ایران که فیلم‌های مستند چهارگانه، «روزهای بی‌تقویم»، «آخرین روزهای زمستان»، «رویاهای دم صبح» و «سایه‌های بی‌خورشید» درباره نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت تهران و مجموعه ۶ قسمتی مستند «نصرت کریمی، هنرمند بودن در ایران» از آخرین آثار اوست، در گفت‌وگویی با ایسنا و پس از دو نمایش ویژه در جشنواره حقیقت که با استقبال هم همراه شد، از سختی‌ها و چالش‌های ساخت این مستند گفت.

او این مصاحبه تلفنی را در آخرین روز بستری بودنش در بیمارستانی در فرانسه انجام داد و طی گفت‌وگو از پروژه‌های آینده‌اش نیز صحبت کرد و علاوه بر این‌ها از شرایط پیچیده‌ای گفت که سینمای ایران بخاطر تغییرات جدید و حضور نسلی جوان در بخش‌های مختلف جشنواره‌های بین‌المللی با آن روبروست.

دیگر برای هیچ چیزی عجله‌ای ندارم

اسکویی که در دهه ۸۰ خیلی پرکار بود و مستندهای «خانه مادری‌ام مرداب»، «رو به جایی دور»، «دماغ به سبک ایرانی»، «مریم جزیره هنگام»، «از پس برقع» و چند اثر دیگر را کارگردانی کرده بود، در سال‌های اخیر با فاصله زمانی بیشتر فیلم ساخته و پروژه‌هایش طولانی شده‌اند. او در این‌باره می‌گوید: «وقتی ۵۰ سالگی را رد کردم و پدرم، پدر همسرم (نصرت کریمی)، آقای طیاب، آقای سینایی، آقای عالمی و آقای پورصمدی که معلم‌هایم بودند را از دست دادم با خودم فکر کردم برای هیچ چیزِ دیگر عجله‌ای ندارم. از خودم پرسیدم می‌خواهی جایزه بگیری؟ مطرح شوی؟ چه می‌خواهی؟ پاسخی نداشتم جز اینکه کسی منتظر تو و فیلم هایت نیست! پس فیلمی را بساز که وقتی در تنهایی‌ات آن را می‌بینی، دوستش داشته باشی، لذت ببری و به آن اعتقاد داشته باشی. به همین دلیل آرام آرام سعی می‌کنم با یاری و کمک خلاقه دوستان همکارم، آنچه را که دوست دارم شکل بدهم.

من در این سال‌ها یک چهارگانه از کانون اصلاح و تربیت ساختم. سال گذشته یک مجموعه مستند ۶ قسمتی («نصرت کریمی و هنرمندن بودن در ایران») را که از ۱۹ سال قبل شروع کرده بودم و  به همراهی بابک کریمی و روحی انصاری کارگردانی کرده بودیم را منتشر کردیم. وقتی استقبال عجیب و غریب و دور از انتظار مردم‌مان را از این پروژه دیدم با خودم فکر کردم که می‌شد همان زمانی که مستند نصرت کریمی را فیلمبرداری می‌کردم یک اثر ۳۰ دقیقه‌ای  از آن بیرون دهم، ولی به نظرم گذر زمان در فیلم مستند، نتیجۀ دیگری دارد. الان به سمت فیلم‌هایی آمده‌ام که زمان‌بَر هستند، چند فیلم هم به این شکل در دست کار دارم. «روباه و ماه صورتی» اولین قسمت از یک سه‌گانه مستند است که ساختش تمام شد؛ دومی به نام «هنوز خیره به خورشید» از سه سال قبل شروع شده و در حال انجام است و تا دو سال دیگر بیرون می‌آید. فیلم سوم هم باید تا سال ۲۰۳۰ ساختش تمام شود.

بنابراین عجله‌ای برای ارائه سریع فیلمی ندارم. هرچند اگر در این میان، موضوع جالبی پیدا کنم روی آن هم کار می‌کنم ولی آنقدر این پروژه سه گانه و کارگردانیِ از دور برایم جالب شده که حجم بزرگی از زندگی مرا گرفته و خیلی سخت می‌توانم روی کار دیگری متمرکز باشم. تصور کنید بخواهید درباره یک نفر کتاب بنویسید و آن فرد هر روز دست کم دو ساعت  درباره زندگی‌اش با شما صحبت کند به طوری که شما در هر شرایطی و هر موقعیتی، باید برایش وقت بگذارید. حال این پروژه دست‌کم چهار، پنج سال هم طول بکشد؛ واقعا طاقت‌فرسا می‌شود.»

وقتی “گِیم زدن” بهانه‌ای می‌شود برای یک مسیرِ متفاوت فیلمسازی

اسکویی با اشاره به اینکه عاشق سینمای مستند، عکاسی و پژوهش است و چیزهایی در آن به دست می‌آورد که فوق‌العاده‌اند از جمله سفر در طول زمان با شخصیت‌ها و اینکه نمی‌داند چه اتفاقی قرار است رخ دهد، فیلمسازیِ از دور را تجربه‌ای لذت‌بخش می‌داند که برای اولین بار با «روباه و ماه صورتی» امتحان کرده. «واقعیت این است که سوژۀ اولیه فیلم من استادِ ثریا، آقای علیخان، هنرمند خودآموختۀ خلاق و توانمند افغانستانی بود که در تهران کارگاه مجسمه‌سازی داشت. وقتی با ثریا آشنا شدم نزد آقای علیخان کار می‌کرد و مجسمه می‌ساخت. استعداد زیاد او در مجسمه سازی و نقاشی و دغدغه‌های ثریا را که دیدم به نظرم رسید او به دلیل داشتن چالش‌ها، دغدغه‌ها و لایه‌های عمیق‌تر در زندگی‌اش، سوژه جذاب‌تری برای من است. پس سوژه را تغییر دادم و تحقیقاتم را از سال ۲۰۱۸ ( ۱۳۹۶خورشیدی) آغاز کردم، آن زمان او تقریبا ۱۵ ساله بود در حالی که در ۱۴ سالگی هم ازدواج کرده بود. تحقیقات من درباره زندگی و هنر ثریا ادامه داشت تا اینکه یک سال بعد وقتی فیلم «رویاهای دم صبح» در ژاپن اکران داشت پیامی از او دریافت کردم که گفته بود همسرش از او خواسته کوله‌پشتی‌اش را بردارد تا برای رفتن به ترکیه و سپس یونان گِیم بزنند. من اصلا نمی‌دانستم گیم زدن یعنی چه و بعد متوجه شدم کسانی که قاچاقی قصد خروج از مرز را دارند، این تلاش پرریسک خود را که معلوم نیست به چه سرانجامی ختم می‌شود گیم (بازی) می‌نامند. همان جا از او خواستم با موبایلش در طول راه فیلم بگیرد و توضیحاتی هم درباره نوع نگه داشتن موبایل و گرفتن تصویر فرستادم و این شد ابتدای یک مسیر متفاوت فیلم‌سازی.

وقتی «رویاهای دم صبح» در ژاپن اکران داشت پیامی از ثریا دریافت کردم که گفته بود همسرش از او خواسته کوله‌پشتی‌اش را بردارد تا برای رفتن به ترکیه و سپس یونان گِیم بزنند. من اصلا نمی‌دانستم گیم زدن یعنی چه ولی بعد که متوجه شدم از او خواستم با موبایلش در طول راه فیلم بگیرد و این شد ابتدای یک مسیر متفاوت فیلم‌سازی

سیستم کاری ما هر روز به این شکل بود که من برنامه روز زندگی ثریا را از او می‌شنیدم و پیشنهادهایی برای اینکه موضوعات را چگونه ضبط کند، می‌گفتم. او برای من فایل‌هایی را از فیلم‌هایی که گرفته بود، می‌فرستاد. من نگاه می‌کردم و هر جایی که باید درباره آن‌ها کاری انجام می‌شد یا تغییری پیدا می‌کرد را می‌گفتم. این شکل از کار را برای پروژه جدیدم که به همین شکل ساخته می‌شود و درباره یک پسر جوان نابینای خیال‌پرداز است، نیز پیش‌ می‌برم.»

«روباه و ماه صورتی»؛ پروژه‌ای به ظاهر ساده اما پیچیده 

اسکویی درحالی به نحوۀ شروع کار اشاره می‌کند که شاید برای برخی از کسانی که در جشنواره حقیقت فرصت تماشای مستند «روباه و ماه صورتی» را داشتند این تصور پیش آمده باشد که فیلم فقط با تلاش و زحمت فیلمبرداری کاراکتر اصلی و روایت حرف‌های او در پشت دوربین پیش رفته ولی کارگردان فیلم تاکید دارد که ماجرا به این سادگی‌ نبوده است: «ثریا خیلی بااستعداد و باهوش است و برای اینکه بتواند آنطور که می‌خواهم تصویر بگیرد، او را در پنج دوره کلاس‌های آموزشی مختلف از تصویربرداری با موبایل گرفته تا کار با دوربین و زیبایی‌شناسی ثبت نام کردیم و در این هفت سال تاریخ هنر عکاسی و نقاشی را با هم مرور کردیم. او از همان اول نقاشی می‌کرد ولی نه به این شکل، و برای اینکه به آنچه در درونش می‌گذشت برسیم تا آن را روی کاغذ بکشد، بجز صحبت‌های طولانی، مدام تکه‌هایی از فیلم‌های مختلف، عکس و کتاب‌ را که در این مسیر برای افزایش آگاهی و توانمندی‌ نیاز داشت برایش می‌فرستادم. او الان کلی عکاس و نقاش می‌شناسد، سبک‌های نقاشی را هم یاد گرفته تا جایی که در  وسط کار می‌گفت گاهی دوست دارد نزدیک به سبک مارک شاگال یا فریدا کالو نقاشی کند اما ویژگی‌های ذهنی و فرمی مورد علاقه خود را دنبال کند.»

دیگرهیچ عجله‌ای ندارم / دوست دارم فیلمم از ایران به اسکار معرفی شود

این مستندساز که با یاداوری برخی اتفاق‌ها از میزان استعداد دختر نوجوان فیلمش با شعف صحبت می‌کند، در ادامه این گفت‌وگو به یک موضوع دیگر نیز پاسخ می‌دهد که برای داوران جشنواره اهمیت داشت. در جشنواره آمستردام یکی از نکاتی که هیأت داوری به آن توجه نشان داد، فیلمبرداری استادانه بود و سوال اینجاست که چقدر از نتیجه کار که این چنین توصیف شده محصول کار مهرداد اسکویی است و چقدر محصول فیلمبرداری ثریا اخلاقی چون در ظاهر به نظر می‌رسد یک نفر از زندگی شخصی و روزانه خود با موبایل فیلم گرفته و بخش‌های جذاب آن به فیلم تبدیل شده است. اسکویی در پاسخ توضیح می‌دهد: «من اسم ثریا را در فیلم به عنوان کارگردان مشترک زدم چون او در میدان حضور داشت و آن چیزی که اتفاق افتاده را ثریا به صورتی خلاق فیلمبرداری کرده و ما حضور نداشتیم. اما آنچه در این میان وجود دارد، این شیوه فیلمسازی است که بسیار سخت است به دلیل آنکه شما یا فیلم دارید یا هیچی ندارید. اینکه شما به سطحی برسید که فیلمتان روی پرده جشنواره‌های بزرگ دنیا قابل دیدن و روایتش قابل شنیدن باشد حتما به پشتوانه یک پروداکشن بزرگ است. سالانه مستندهای زیادی در دنیا ساخته می‌شوند ولی شرایط ورود به بخش مسابقه مستندهای بلند جشنواره‌ای مثل ایدفا خیلی جدی است و تنها ۱۲ فیلم برای آن بخش انتخاب می شود. بیزینس بسیار بزرگی پشت فیلم های انتخابی این بخش نیز وجود دارد و حضور در این بخش از مسابقه می‌تواند به لحاظ فروش فیلم‌ها، امکان ادامه فعالیت را به تهیه‌کنندگان و کارگردان‌ها برای پیگیری پروژه جدیدشان بدهد.

من اسم ثریا را به عنوان کارگردان مشترک زدم چون فقط او در میدان حضور داشت ولی جهانِ شکل‌بخشی به روایت و ساختار کارگردانی شد. این یک سوءتفاهم بزرگ است که فکر کنید چنین فیلمی صرفا با فیلم گرفتنِ سوژه با موبایلش و تدوین تصاویر کنار هم  ساخته شده 

ثریا تمام فیلم را خودش در خانه، روی پشت‌بام، در کوه، در ماشین، در قایق، لب مرز و … گرفته اما اینکه چطور فیلمبرداری کند، از چه چیزهایی فیلم بگیرد و چطور روایت کند، کارِ کارگردانی مشترک ما بوده؛ من در مدت زمان پنج سال بیش از ۴۰۰ جلسه با او داشتم و ساعت‌ها با هم صحبت می‌کردیم، آن هم با شرایط سختی که او داشت، چون به‌جز کار و زندگی خودش، رسیدگی به همسرش و کارهای خانه و درست کردن غذا، در خانه‌های دیگران هم کار می‌کرد. این جزئیات را گفتم که بگویم این نوع فیلم‌سازی بخاطر تجربی بودنش بسیار پیچیده است و ثریا دختر بسیار خوب و وفاداری بود که وقتی به او گفتم اگر بخواهیم از او فیلمی کار کنیم، باید چند سال پای این پروژه بایستد، قول داد و تا امروز پای قولش ایستاده است.  

ما هرگاه که ثریا در تهران بود، او را به استودیو دعوت می‌کردیم و من و صدابردارم حامد کیان، چندین ساعت برای شکل بخشی به نریشن با او صحبت می‌کردیم و آن را ضبط می‌کردیم. یعنی این نریشنی که در فیلم شنیده‌ می‌شود، از دل آن گفت‌وگوها بیرون آمده و کم کم شکل گرفته است. در واقع در میدان، ثریا کار می‌کرد اما جهانِ شکل‌بخشیِ روایت و ساختار، همه کارگردانی شده بود. تمام نریشن های بخش انیمیشن‌ها نیز از جهان درونی خود او بیرون آمد ولی اینکه چطور و چگونه هدایت شود، پیچیده بود که در نهایت ساده شد و در فیلم قرار گرفت.» 

فیلم‌های موبایلی بی‌انتها، پیچیدگی‌های کمرشکن و یک سوءتفاهم بزرگ!

اسکویی در ادامه توضیح می‌دهد که در مستندسازی موضوعی وجود دارد به نام شکل‌بخشی امرِ واقع؛ مثلا اینکه اگر یک فیلمساز قرار باشد یک روز از زندگی یک نفر را فیلم کند، تصویربرداری روزانه او بی‌شکل است ولی اگر سمت‌وسویی به آن بدهد و آن زندگی یک روزه را به سمت هدف خاصی بکشاند، به آن شکل بخشیده است. او تاکید می‌کند:‌ «ترسیم آن هدف و عمق‌بخشی به یک زندگی روزمره، به کارگردانی نیاز دارد و این یک سوء‌تفاهم بزرگ است که فکر کنیم ساخت این نوع فیلم‌ها ساده است و می‌توانیم یک موبایل دست سوژه بدهیم، او هم چیزهایی را بگوید و فیلم بگیرد و بعد شما در آخر یک فیلم تاثیرگذار داشته باشید.»

این مستندساز درباره نحوه تدوین چنین پروژه‌ای با قدردانی از تمام همکارانش در به سر انجام رسیدن این مستند می‌گوید:‌ «من وقتی خودم سر فیلمبرداری می‌روم می‌دانم که برای پلان‌های اول، وسط و پایانی باید چه چیزهایی بگیرم ولی برای این فیلم چنین چیزی نداشتم، فقط یک دختر با استعداد داشتم که طی پنج سال، هر روز از اتفاق‌های زندگیش و احساساتش و دغدغه ها و مشکلاتش، به اندازه صدها ساعت فیلمبرداری کرده بود. هیچ کدام از پلان‌های او قبل و بعد از خود نداشت و این بزرگترین چالش ما با همکار عزیزم امیر ادیب‌پرور (تدوینگر فیلم) بود. راش‌هایی که در اختیار داشتیم آنقدر زیاد بودند که هیچ وقت اندازه آن را نفهمیدیم چون یک کاراکتر پنج سالِ مداوم با موبایلش فیلم گرفته بود، یک روز پنج تکه فیلم می‌فرستاد، یک روز دیگر ۱۰ تکه و سیستم من هم اینطور بود که هر پلان را شماره، تاریخ، موضوع و هشتگ می‌زدم و با توضیحات به دستیار و مسئول آرشیو فیلم که خواهرم پریسا اسکویی بود می‌فرستادم تا برای تدوینگر که مثل دیگر عوامل از همان ابتدای کار در پروژه حضور داشت، ارسال شود. تدوینگر هم باید این صدها پلان تکه تکه و جدا جدا را به یک روایت متصل و پیوسته تبدیل می‌کرد و اصلاً اینطور نبوده که ثریا یکسری فیلم گرفته باشد و من آن‌ها را تدوین کرده باشم. درواقع مسیر من با همراهی نزدیک تهیه‌کننده اجرایی‌ام سیاوش جمالی و تدوینگر فیلم و نیز کارگردان انیمیشن فیلم محمد لطفعلی برای رسیدن به این سادگی مورد نظر در فیلم نهایی، گذر از پیچیدگی‌های بسیار بسیار کمرشکن بود.»

اسکویی در این مورد اضافه می‌کند: «ثریا کارگردان مشترک، تصویربردار و صدابردار این پروژه بود. خلاقیت و نبوغ و همراهی او در پلان‌های خوبی که گرفته، صدای خوبی که ضبط کرده و اینکه تشخیص داده در چه لحظه‌هایی ثبت چه تصاویری مهم و مفید است، دلیلی است بر اینکه فیلم در این سطح با یاری و حضور توانمند او شکل نهایی‌اش را یافته. هر کدام از ما بدون آن دیگری، نمی‌توانست این فیلم را کارگردانی کند و این نتیجه همکاری و همراهی دو کارگردان است.» 

بهانه استفاده از انیمیشن در فیلم نقاشی‌های ثریا بود؛  آنقدر این بخش روی مخاطبان اثرگذار بود که در حال حاضر موزه ملی ورشو لهستان و گالری‌های هنری در دانمارک از ثریا دعوت کرده‌اند که آثارش را در آنجا به نمایش بگذارد، و همزمان مقابل چشمان گروهی از مخاطبان نقاشی بکشد و مجسمه بسازد

بخش دیگری از کارگردانی این مستند طبق آنچه اسکویی تعریف می‌کند، روایت تاریخ رسمی (اخبار روز کشور افغانستان همزمان با اشغال آن توسط طالبان) در کنار روایت تاریخ شخصی (زندگی ثریا) است و همچنین استفاده از انیمیشن که در سال دوم کار با نظر مشترک تدوینگر امیر ادیب‌پرور و تهیه‌کننده اجرایی فیلم سیاوش جمالی به تصمیم قطعی بدل شد. او می‌گوید: «در پلان‌هایی که ثریا می‌فرستاد -و الان هم شخصیت  فیلم جدیدم نیز می‌فرستد – رویکردم کنکاش درونی شخصیت‌ بر اساس چیزهایی بود که فرستاده می‌شد. – وقتی هرچه تلاش کردیم و در جهان فیلم به شناخت عمیق درونی ثریا نرسیدیم، دست به دامان انیمیشن شدیم و فهمیدیم بخشی از این جهان که جهان مُتخیل کاراکتر من است می‌تواند با انیمیشن روایت شود. اصلا بهانۀ من برای ورود به انیمیشن، نقاشی‌های ثریا بود و خوشحالم که در جشنواره ایدفا که بیش از ۸۰ درصد تماشاگرانش حرفه‌ای‌های سینمای مستند جهان هستند، بخش انیمیشن فیلم و بهانه ورود انیمیشن به فیلم که نقاشی‌های ثریا بود را دوست داشتند و هیئت داوران هم معتقد بود که انیمیشن از جنس فیلم بوده و بسیار متعادل در فیلم به کار رفته است. آنقدر این بخش روی مخاطبان اثرگذار بود که در حال حاضر موزه ملی ورشو لهستان و گالری‌های هنری در دانمارک از ثریا دعوت کرده‌اند که آثارش را در آنجا به نمایش بگذارد، و همزمان مقابل چشمان گروهی از مخاطبان نقاشی بکشد و مجسمه بسازد. این کار را ثریا ماه پیش مقابل دیدگان مخاطبان در برلین انجام داد، نقاشی کشید و مجسمه ساخت. هر چند از نظر من نقاشی‌ها و مجسمه‌های جدید ثریا رشد بسیار خوبی نسبت به آثارش در فیلم پیدا کرده و او روز به روز در هنرش رشد تصاعدی دارد که در آینده از این گونه اخبار پیرامون او بیشتر خواهید شنید.» 

دیگرهیچ عجله‌ای ندارم / دوست دارم فیلمم از ایران به اسکار معرفی شود

«روباه و ماه صورتی» که اخیرا در تعدادی جشنواره خارجی دیگر پذیرفته شده، طبق گفته اسکویی بخاطر جایزه جشنواره ایدفا «بصورت اتوماتیک‌ وارد فهرست فیلم‌های اسکاری سال ۲۰۲۷ شده است.» او درباره اینکه چقدر مسیر فیلمش را در اسکار موفقیت‌آمیز می‌داند، می‌گوید: «در اسکار مستند بلند همچون دیگر فیلم‌های بلند، پشت ماجرا جنگ و تلاشی کمرشکن است چون یک بیزینس سنگین پیرامون آن است و منِ مهرداد اسکویی با سیاوش جمالی تهیه کننده ام و با ثریا و یک موبایل و یک تیم پر تلاش، باید با فیلم‌های مستند سونی، نتفلیکس و نشنال جئوگرافیک برای رسیدن به پنج کاندیدای نهایی بجنگیم. که رقابتی سنگین و نابرابر و کاری خیلی پیچیده است. باید کمپین‌هایی پشت فیلم بیایند. مدیران رسانه ای استخدام شوند تا ارتباطات رسانه‌ای در سطح جهانی شکل بگیرد و آنقدر فیلم بالا بیاید و دیده و شنیده شود تا اعضای آکادمی آن را ببینند بخصوص بیشتر اعضای آکادمی که در آمریکا هستند و سه ماه آخر سال ۲۰۲۶ برای شکل گیری کمپین نهایی باید در آمریکا بود و در چهار شهر نیویورک، لس آنجلس و واشنگتن و شیکاگو چندین بار فیلم را در سالن‌های سینما و نیز سالن سینمای آکادمی اسکار برای مخاطبان و اعضای آکادمی به نمایش در آورد.

ایران مستند «روباه و ماه صورتی» را راهی اسکار می‌کند؟

البته ما یک راه دیگر نیز برای رسیدن به اسکار داریم؛ اینکه نیمه دوم سال آینده کمیته انتخاب فیلم اسکار در ایران «روباه و ماه صورتی» را جزء فیلم‌های انتخابی خود درنظر بگیرد. هرچند می‌دانم با حضور فیلم‌های داستانی فیلمسازان خوب ایرانی که خلاقیت هایی ویژه و پروداکشن های بزرگی دارند، رقابت بسیار سنگین می‌شود. ولی نباید فراموش کنیم که صِرف معرفی یک فیلم از کشور به اسکار کافی نیست، بلکه خود فیلم و سازنده آن را باید خوب بشناسند. در سال‌های گذشته فیلم‌هایی که از ایران معرفی شده به فهرست نهایی ۱۵ تایی نرسیدند و اگر تک جرقه‌هایی مثل اصغر فرهادی، جعفر پناهی و مجید مجیدی را کنار بگذاریم شانس ما برای رسیدن به اسکار خیلی نبوده است. این مسیر برای راه‌یابی فیلم مستندی از ایران برای رسیدن به پنج نامزد نهایی بسیار پیچیده است اما من به عنوان یک ایرانی همراه با سیاوش جمالی (تهیه‌کننده اجرایی فیلم) و ثریا کارگردان مشترک و شخصیت اصلی فیلم، و نیز دیگر تهیه‌کنندگان اجرایی فیلم نهایت تلاش خود را می‌کنیم.»

اسکویی در حالی به ماجرای اسکار اشاره می‌کند که فیلمش محصول مشترک ایران، فرانسه، آمریکا و انگلیس است ولی در نهایت دوست دارد هر چه اتفاق می‌افتد به اسم ایران باشد و حتی اشاره می‌کند که هر فیلم دیگری از ایران معرفی و موفق شود انگار خود او و فیلمش موفق شده‌اند.

زمان اکران فیلم در ایران

او همچنین درباره اینکه آیا برنامه‌ای برای اکران عمومی «روباه و ماه صورتی» در ایران دارد یا خیر، توضیح می‌دهد که پس از دو نمایش ویژه فیلم در جشنواره سینما حقیقت از طرف مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (محمد حمیدی‌مقدم) پیشنهاد اکران آن را در گروه سینمایی هنر و تجربه داده اما خود اسکویی به دلیل اینکه فیلم‌های قبلی‌اش بخاطر موضوع، امکان اکران را در ایران نداشتند، تمایل به نمایش عمومی فیلم دارد، منتها با توجه به زمان‌بندی جشنواره‌ای احتمالا به نیمه دوم سال آینده می‌رسد.

بخش دیگر این گفت‌وگو به بحث پیرامون وضعیت آینده سینمای ایران، آثار زیرزمینی، نوع سینمای مهرداد اسکویی و اینکه چرا سراغ سوژه‌های اجتماعی و سیاسی روز نمی‌رود، رسید.

همیشه آرزوی فیلمسازی در ایران و خاورمیانه را دارم و می‌دانم اگر وارد بعضی خطوط شوم دیگر اجازه ساخت فیلم پیدا نمی‌کنم. هیچ وقت در زندگی حرفه‌ای‌ نسبت به یک پدیده، سریع و مستقیم واکنش نشان نمی‌دهم. درباره جنگ ایران و اسرائیل ممکن است در آینده فیلم بسازم ولی اینکه بلافاصله پس از جنگ فیلم بسازم، خیر، توان و شعورم برای واکنشی چنین سریع کمکم نمی‌کند. همانظور که هیچ وقت نتوانستم در پاسخ به پیشنهادها برای ساخت فیلم از کاندیداهای ریاست جمهوری کار کنم

هجمه‌هایی بابت ساخت فیلم از یک دختر افغانستانی

 او با اشاره به اینکه همیشه آرزوی فیلمسازی در ایران و خاورمیانه را دارد و می‌داند اگر وارد بعضی خطوط شود دیگر اجازه ساخت فیلم پیدا نمی‌کند، بیان می‌کند: «اگر صادقانه بخواهم پاسخ دهم باید این را بگویم که تمام فیلم‌های من، از چهار فیلم کانون و اصلاح و تربیت یا مجموعه نصرت کریمی گرفته تا همین فیلم «روباه و ماه صورتی»، گزارشی از بیرون بودند؛ یعنی ما در کانون بودیم اما از بیرون گزارش می‌دادیم، کنار ثریا بودیم اما از جهان بیرون گزارش می‌کردیم. من بابت ساخت همین فیلم و پرداختن به یک دختر افغانستانی بسیار تحت هجمه قرار گرفتم ولی اصلاً برایم مهم نبود و نیست چون آن فیلم‌ها گزاره‌هایی از یک زندگی هستند. من درد می‌کشم وقتی اتفاق‌هایی را می‌بینم و سعی می‌کنم که آنها در فیلم‌هایم نشان دهم و با جادوی سینمای مستند “درد و رنج را به آگاهی تبدیل کنم”.

ساخت مستند از جنگ ۱۲ روزه و انتخابات ریاست‌جمهوری!؟

من هیچ وقت در زندگی حرفه‌ای‌ نسبت به یک پدیده، سریع و مستقیم واکنش نشان نمی‌دهم. درباره جنگ ایران و اسرائیل ممکن است در آینده فیلم بسازم ولی اینکه بلافاصله پس از جنگ، یک موضوع جذاب پیدا کنم و یک فیلم ۱۲ دقیقه‌ای از آن بسازم، خیر، اصلا. توان و شعورم برای واکنشی چنین سریع کمکم نمی‌کند. موضوع و مسئله باید در ذهنم  ته‌نشین شود. شاید راش‌هایی بگیرم و راش‌هایی را از مدیا آرشیو کنم، اما نیاز دارم تحلیل‌ها را بخوانم، فیلم ببینم، گزارش و کتاب بخوانم، با کارشناسان و متفکران صحبت کنم و زمان بگذرد و بعد موضوعی را درونی کنم، دغدغه و سوال و نیاز پیدا کنم و آرام آرام وارد آن موضوع و فیلم شوم. کارِ من روی فیلم، مثل کارِ نویسنده روی رمان است. به نظرم باید دُرد و دَرد ته‌نشین شود و بعد آرام بالا بیاید تا بخواهی کاری روی آن انجام دهی.

یک مثال می‌زنم؛ به من قبلا چندین بار پیشنهاد شده که برای کاندیداهای ریاست جمهوری فیلم بسازم. هیچ وقت نتوانستم این کار را انجام دهم چون فکر می‌کنم هنرمندی هستم مؤمن به آن چیزی که می‌سازد، پس باید ابعاد موضوع را کامل بفهمم و بعد وارد جریان فیلمسازی شوم. همین الان که درباره یک نابینا فیلم می‌سازم تا گردن زیر نادانی هستم و دست و پا می‌زنم تا موقعیت یک پسر جوان را که ۲۰ سال است نمی‌بیند، درک کنم و این درک را به تماشاگر منتقل کنم. من معتقدم اگر به سوژه وصل نباشم، بیننده هم وصل نمی‌شود. حرف من این است که اگر ما به عنوان هنرمند می‌خواهیم مسئله‌ای را مطرح کنیم، باید درست این کار را انجام دهیم. در ابتدا به عنوان فیلمساز باید مسئله و موضوع و شخصیت را فهم کنم.»

سال‌های سختی برای سینمای ایران در پیش است

اسکویی درباره مرزی که بین سینمای رسمی و غیررسمی ایران در چند سال اخیر در دنیا به وجود آمده و در سینمای مستند هم به شکلی جدیدتر چالش‌برانگیز شده است و نیز درباره شرایط پیش‌رو می‌گوید: «به نظرم در حالت کلی سال‌های سختی برای سینمای ایران در پیش است. ما مقداری مسیر را اشتباه رفته‌ایم. زمانی بود که سینمای ایران به خوبی خود را جا انداخته و هر سال آمارهایی داده می‌شد از تعداد فیلمسازان ایرانی با گونه‌های مختلف فیلم که در دنیا جایزه می‌گیرند و الان متاسفانه این موفقیت کمرنگ شده است که معتقدم چند دلیل دارد.  

نسلی که دیگر کیارستمی را نمی‌شناسد

از نگاه من یک دلیل به مسئله‌ای برمی‌گردد که امسال در جشنواره ایدفا با آن برخورد کردم و برایم خیلی قابل تأمل بود؛ اینکه متوجه شدم نسل برنامه‌ریزها و فعالان این حوزه در فستیوال‌ها تغییر پیدا کرده و جوان شده. این نسل جدید فقط با موقعیت‌های تحلیلی، خبری و رسانه‌ای همین چند سال اخیر مواجه است و جالب بود که در همین ایدفا، در صحبت با برخی از فعالان جوان جشنواره متوجه شدم که برخی از آن‌ها اسم عباس کیارستمی را نشنیده اند! واقعیت این است که نسل در حال تغییر است، دغدغه‌ها عوض شده و حتی شکلی که فیلم‌ها را نگاه می‌کنند نیز در حال تغییر است.

دلیل دوم این است که ما باید معاصر باشیم. این مسئله بسیار مهمی است چون در همین سال‌ها یکسری از فیلمسازان ما به همان نوعِ نگاه قبلی‌شان به سینما و همان نوعِ فیلمسازی اصرار دارند و نتیجه این بوده که در سینمای جهان کمتر دیده می‌شوند در حالی که آثارشان برای سال‌های طولانی در مراکز فرهنگی ملی و بین‌المللی مورد توجه و تحسین قرار می‌گرفت.  

در ایران اتفاقاتی در حال رخ دادن است که نمی‌شود به آن‌ها بی‌توجه بود

دلیل بعدی آن است که ما جدا از اتفاقات اجتماعی خودمان نیستیم. در ایران اتفاقاتی در حال رخ دادن است. نمی‌شود اصلاً به آن‌ها نگاه نکنیم و به این مسائل جدی اجتماعی و انسانی بی‌توجه باشیم. این شدنی نیست چون به هر حال در وطن خود، و در بطن فیلم خود داریم روی موضوع و روایتی کار می‌کنیم  که برای امروز است؛ یعنی نخواهی توانست به آن بپردازی اما در عین حال به آن بی‌توجه باشی، نمی‌توانی از آن جدا شوی. باید فهم و نگاه به موضوع و پیرامونت درست و کامل باشد تا مخاطب پس از دیدن فیلم و روایتی که به او می‌دهی واکنش دفعی نگیرد و حس نکند که به او دروغ گفته یا راست گفته نشده است. ما مستندسازان وجدان بیدار جامعه‌ایم. نباید به اغفال تماشاگرانمان بپردازیم. منِ مستندساز اگر موضوعی هست که نمی‌توانم کامل به آن بپردازم، پس بهتر است به آن نزدیک نشوم. در حال حاضر پروژه‌های مستقلِ سبکِ به لحاظ تولید و مدرن به لحاظ روایت و ساختار، که روایت‌های صادق و متفاوت دارند، در دنیا بیشتر دیده می‌شوند.»

اسکویی در این گفت‌وگو با اشاره به اینکه اگر فیلمسازِ امروز، فهم مسئله، نگاه، روایت و ساختار و شیوه جدیدی برای تماشاگران نو آمده امروزی نداشته باشد، نمی‌تواند با تماشاگران ملی و بین‌المللی‌اش ارتباط بگیرد و لاجرم حذف می‌شود، صحبت خود را اینطور به پایان می‌رساند: «من هر روز تلاش می‌کنم ذهنم را ورز دهم و خودم را با نو آمده‌ها همراه کنم. سخت است قالب شکستن، اما سعی می‌کنم قالب‌های کهنه را بشکنم و پیوسته چیز جدید بیاموزم. پیوسته در مسیر خودآموزی تلاش کنم. در کلاس‌های آنلاین علوم انسانی، فیلمسازی و عکاسی شرکت می‌کنم. می‌خوانم، می‌بینم، سفر می‌کنم. سعی می‌کنم با نگاه به ربع قرن گذشته، ورود به ربع قرن جدید را فهم کنم. به این دلیل که می‌بینم جهان به سرعت در حال تغییر است. همین است که من و همکارانم هفت سال را برای ساخت یک فیلم مستندصرف می‌کنیم چون می‌دانیم با چه سخت‌گیری از طرف صنعت فیلمسازی در جهان روبرو هستیم. من مدام اخبار جدید را پیگیری می‌کنم و زمانی که خارج از ایران باشم سراغ کتابخانه‌ها و منابع اطلاعاتی جدید می‌روم چون شرایط بسیار تغییر کرده و اگرچه هوش مصنوعی هنوز خیلی جدی وارد حوزه مستند نشده اما نباید بر همان شیوه‌های قدیمی بمانیم.

قدر نسل جوان و خلاق سینما را بدانید

درکنار این‌ها امیدوارم نسل جدید بتواند پیوسته و با ایده‌ها و روایت‌ها و شیوه‌های جدیدِ فیلمسازی کار کند و به صورت جدی وارد چرخۀ فیلمسازیِ خلاق ایران شود چون آن‌ها از انرژی و توان و هوش و خلاقیت بسیار خوبی برخوردارند. باید از آن‌ها حمایت شود. باید از آن‌ها پشتیبانی کرد. خیلی از آن‌ها با یادگیری و پشتوانه‌سازی از تجربه‌های اساتید سینمای ایران در چند دهه گذشته، گام‌های خلاق و رو به جلویی برای سینمای ایران برمی‌دارند. باید نخبه‌های سینمایی را شناخت و از آن‌ها در این شرایط سخت اقتصادی و معیشتی حمایت کرد. آن‌ها خودشان نخواهند توانست امروزه با این شرایط سخت و با هزینه‌های سنگین و سرسام‌آورِ تولید، فیلم‌هایشان را به نتیجه برسانند. برای اینکه از گردونه توجه به سینمای ارزشمندمان توسط جهانیان عقب نمانیم، به تلاش خلاقه و توان و انرژی و فهم جهان از نگاه جوانان نوآمده به سینمایمان نیاز داریم. آن‌ها که با احترام به تجربه پیشینیان، می‌آیند که طرحی نو دراندازند. قدرشان را بدانیم و جاده سینمای آینده ایران را برایشان آب و جارو کنیم.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 269453
۰۱ دی ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۱:۴۰ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
استقبال ماندگار بازیگران زمان ورود مریم مومن عروس خانم با اسب .. / ذوق پانته آ پناهی ها، مینا وحید و نیکی نصیریان از یکسو و استایل هلیا امامی مرچانه گلچین و …