محمد مفتح، روحانی مبارز و تحلیلگر سیاسی، نمادی بیبدیل از پیوند حوزه و دانشگاه است که روز 27 آذر، سالروز شهادتش، فرصتی است برای بازخوانی نقش تاثیرگذار او در انقلاب اسلامی.
نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم ـ محمد حائری شیرازی؛ در تاریخ معاصر ایران، شخصیتهایی همچون شهید دکتر محمد مفتح نمادی از پیوند میان حوزههای علمیه و دانشگاهها هستند. سالروز شهادت او، 27 آذر، که به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده، فرصتی است برای بازخوانی نقش برجسته این روحانی مبارز در شکلگیری انقلاب اسلامی. شهید مفتح نه تنها یک عالم دینی بود، بلکه یک تحلیلگر سیاسی تیزبین، سازماندهنده تظاهرات مردمی و پل ارتباطی میان نسل جوان دانشگاهی و حوزویان بهشمار میرفت. شخصیت سیاسی او، که ریشه در تعالیم اسلامی و مبارزه با استبداد پهلوی داشت، نشاندهنده یک رویکرد تلفیقی بود: تلفیق ایدئولوژی انقلابی با ابزارهای فرهنگی و آموزشی برای بسیج تودهها. در این یادداشت تحلیلی، با تکیه بر اسناد تاریخی و خاطرات انقلابیون، به بررسی ابعاد سیاسی شخصیت شهید مفتح میپردازیم. این بررسی شامل زندگینامه مختصر، فعالیتهای سیاسی پیش و پس از انقلاب، نقش او در وحدت حوزه و دانشگاه، و در نهایت میراث سیاسی او خواهد بود. هدف، نشان دادن این است که چگونه ایشان به عنوان یک رجل سیاسی، زمینهساز تحولات بزرگی در جامعه ایران شد.
شهید دکتر محمد مفتح در 27 خرداد 1307 شمسی در روستای کالِسار از توابع شهرستان فامنین استان همدان، در خانوادهای روحانی چشم به جهان گشود. پدرش، حجتالاسلام شیخ محمود مفتح، از علمای برجسته همدان بود که در حوزه علمیه این شهر تدریس میکرد. از همان کودکی، محیط خانوادگی وی را با آموزههای دینی و اخلاقی آشنا کرد. او تحصیلات اولیه خود را در همدان نزد استادانی همچون ملا علی معصومی همدانی آغاز کرد و در سن 15 سالگی، در سال 1322، برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد. در قم، زیر نظر بزرگانی چون مرحوم امام خمینی، آیتالله حسین طباطبایی بروجردی، آیتالله محمدحسین طباطبایی، آیتالله محمد محقق داماد و آیتالله رحیم ارباب، سطوح عالی فقه، اصول، فلسفه و تفسیر را فرا گرفت. این دوره، پایههای فکری ایشان را محکم کرد و او را به یک مجتهد و فیلسوف تبدیل کرد.
همزمان با تحصیل در حوزه، وی به تحصیلات دانشگاهی نیز پرداخت. او در دانشگاه تهران دکترای فلسفه گرفت و این امر، او را به یکی از معدود روحانیونی تبدیل کرد که همزمان در دو عرصه سنتی و مدرن فعالیت میکرد.
فعالیتهای سیاسی شهید مفتح از دهه 1330 آغاز شد و به سرعت او را به یکی از چهرههای برجسته مخالف رژیم پهلوی تبدیل کرد. او از طریق نوشتن مقالات در روزنامهها و مجلات اسلامی، و ایراد سخنرانیهای آتشین در شهرهایی مانند آبادان، آمل، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز، به بسیج افکار عمومی پرداخت. این سخنرانیها، که اغلب در ماههای رمضان، محرم و صفر برگزار میشد، هزاران نفر را جذب میکرد و رژیم را به وحشت میانداخت. ساواک، سازمان امنیت رژیم پهلوی، چندین بار او را دستگیر کرد. در سال 1347، پس از سخنرانیهای تند علیه رژیم در خوزستان، به زاهدان تبعید شد و ورودش به استان خوزستان ممنوع گردید. این تبعید، نه تنها او را متوقف نکرد، بلکه فرصتی برای گسترش فعالیتهایش در مناطق حاشیهای شد.
پس از آزادی در سال 1348، وی به تدریس در دانشکده الهیأت و معارف اسلامی دانشگاه تهران پرداخت و در کنار شهید مرتضی مطهری، به آموزش نسل جوان دانشگاهی مشغول شد. او گروهی در «مسجد جواد» تشکیل داد و کلاسهای فلسفه، تفسیر نهجالبلاغه و قرآن برگزار کرد تا جوانان را به اسلام انقلابی جذب کند. در سال 1354، رژیم مسجد جواد را بست و شهید مفتح را زندانی کرد. پس از آزادی، او به صورت نیمهپنهان با روحانیت مبارز همکاری کرد. در سال 1355، امامت جمعه مسجد قبا در تهران را بر عهده گرفت که خود آن را در دهه 1350 بنیان نهاده بود. مسجد قبا به مرکزی برای فعالیتهای انقلابی تبدیل شد؛ او آنجا کتابخانه و صندوق قرضالحسنه تأسیس کرد و سخنرانانی همچون عبدالفتاح عبدالمقصود را دعوت میکرد تا افکار ضداستعماری را ترویج دهد.
یکی از نقاط عطف فعالیتهای سیاسی مفتح، سازماندهی تظاهرات بزرگ بود. در عید فطر 1357، او نماز عید را در تپههای قیطریه اقامه کرد و در خطبهای انقلابی، از امام خمینی نام برد و مردم را به تظاهرات 16 شهریور فراخواند. این تظاهرات، که دهها هزار نفر در آن شرکت کردند، منجر به ضرب و شتم شدید ایشان و دستگیری او شد. او دو ماه در زندان بود و این رویداد، جرقه کشتار جمعه سیاه را زد. وی همچنین با گروههای سکولار مانند انجمن معلمان همکاری کرد تا نفوذ حزب توده را خنثی کند. این رویکرد، نشاندهنده هوش سیاسی او بود: او میدانست که انقلاب نیاز به ائتلاف گسترده دارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357، نقش شهید مفتح برجستهتر شد. او عضو کمیته استقبال از امام خمینی(ره) بود و امور بهشت زهرا را مدیریت کرد. همچنین، نیروی انتظامی 65 هزار نفری برای حفظ نظم تشکیل داد. به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4 تهران، در سرکوب ضدانقلاب نقش داشت و رئیس دانشکده الهیأت دانشگاه تهران شد. این مناصب، او را به یکی از ارکان نظام نوپای جمهوری اسلامی تبدیل کرد. شهید مفتح در شورای انقلاب عضویت داشت و در کنار شهید بهشتی، به تدوین ساختارهای جدید کمک کرد.
اما آنچه شخصیت سیاسی ایشان را متمایز میکند، نقش او در وحدت حوزه و دانشگاه است. او این ایده را از دهه 1330 پیگیری کرد. در حالی که حوزههای علمیه بر دانش سنتی تمرکز داشتند و دانشگاهها بر علوم مدرن، شهید مفتح به عنوان استاد حوزه و دانشگاه، پلی میان این دو زد. او در دبیرستانهای دین و دانش و حکمت نظامی تدریس میکرد و جلسات شبهای جمعه برگزار میکرد تا طلاب و دانشجویان با هم بحث کنند. با همکاری شهید بهشتی و آیتالله خامنهای، انجمن اسلامی دانشجویان و معلمان را تأسیس کرد. کتابهای او مانند «ترجمه تفسیر کبیر مجمعالبیان»، «روش اندیشه»، «پیامدهای امپریالیسم» و «حکمت متعالیه»، نشاندهنده تلاش برای تلفیق فلسفه اسلامی با علوم معاصر است. امام خمینی پس از شهادت او، 27 آذر را روز وحدت حوزه و دانشگاه نامید و شهید مفتح را نماد این وحدت خواندند. این وحدت، نه تنها آموزشی، بلکه سیاسی بود؛ وی باور داشت که بدون اتحاد این دو، انقلاب پایدار نمیماند.
تحلیل شخصیت سیاسی ایشان نشان میدهد که او یک ایدئولوگ عملگرا بود. دیدگاههایش ریشه در فقه شیعی و فلسفه اسلامی داشت، اما به مسائل روز مانند استعمار و استبداد حساس بود. او مخالف افراطیگری بود؛ وقتی گروه فرقان (که او را ترور کرد) تفسیرهای انحرافی از قرآن ارائه داد، آنها را از مسجد قبا اخراج کرد. تأثیرات او از اساتیدی مانند امام خمینی و علامه طباطبایی بود، که ترکیبی از مبارزه سیاسی مبتنی بر مبانی فلسفی را به او آموخت. میراث شهید مفتح، در نهادینهسازی وحدت حوزه و دانشگاه دیده میشود؛ امروز، دانشگاههای ایران با مراکز حوزوی همکاری دارند و این ایده، پایه سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه