یلدا؛ راز پنهان صبر در دل زمستان سرد ایران

زمستان با آمدنش سکوتی عمیق بر جهان می‌نشاند؛ یلدا نه فقط شب بلند سال، بلکه فرصتی ناب برای تمرین صبر و ماندن در دل چله سرد است.

یلدا؛ راز پنهان صبر در دل زمستان سرد ایران
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از بوشهر زمستان که می‌رسد، جهان به خود بازمی‌گردد. درخت زبانش را می‌بندد و زمین سخن را فرو می‌خورد و آسمان آهسته‌تر نفس می‌کشد. این خاموشی، مرگ نیست؛ تمرینی است برای ماندن و صبر، همان که خداوند می‌فرماید: «فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا». چِلّه، ماندن در سرماست؛ بی‌هیاهو و بی‌ادعا، تا چیزی در درون آدمی شکل بگیرد که در غوغای فصل‌ها نمی‌بالد.

چِلّه را شب نمی‌سازد؛ صبر می‌سازد. چهل روز آموزش زیستن با کم‌نوری است؛ آموختن صبر بی‌ثمر فوری. همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «وَاصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، در این روزها همه‌چیز به درون می‌رود؛ درست مانند سالکی که در آغاز راه، چشم از بیرون می‌گیرد تا راهِ درون را گم نکند. در این زمان حتی سکوت، ذکر است؛ آن‌گونه که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «الصّمتُ عِبادَةٌ».

اما ما مردمان شتاب‌زده، طاقت زمان نداریم. یک شب می‌خواهیم، نه یک مسیر. از همین رو «یلدا» را برداشتیم و چِلّه را رها کردیم. اسمی را بزرگ کردیم و معنایی را کوچک. شب را چراغانی کردیم و روزهای پس از آن را به فراموشی سپردیم. حال آن‌که نور، اگر در بستر تاریکی نبالد، چشم را می‌زند و دل را روشن نمی‌کند.

یلدا در اصل وعده بود؛ نه جشن. نشانه بود؛ نه مقصد. قرار بود بگوید تاریکی پایان ندارد، نه این‌که امشب همه‌چیز تمام است. اما وعده به مصرف رسید، نور کالایی شد و صبر از مُد افتاد. ما شب را آذین بستیم، اما دل را نه. همان‌گونه که امام علی علیه‌السلام فرموده است: «الصبرُ زینةُ المؤمن و سلاحه فی البلا».

چِلّه ادب زمستان است و با هیجان سازگار نیست. کم‌گویی می‌طلبد، نه سخن‌رانی؛ قناعت می‌خواهد، نه وفور مصنوعی. چِلّه انسان را کوچک می‌کند تا بزرگ شود؛ مثل دانه‌ای که پیش از شکفتن، در خاک فرو می‌رود. ما اما کوچک‌شدن را دوست نداریم و پیش از ریشه‌دواندن قامت می‌کشیم.

در سنت اهل دل، هر نوری که بی‌ریاضت حاصل شود، فتنه است و هر بهاری که زمستان نداشته باشد، دروغ. چِلّه، زمستان جان است و جان بی‌زمستان، خام می‌ماند. قرآن می‌فرماید: «وَیَمْحَقُ اللَّهُ الغَرورَ»؛ غرور، حقیقت را می‌پوشاند. کسی که تاریکی را تاب نیاورد، نور را هم تاب نخواهد آورد.

زبان نیز اگر از معنا جدا شود، خیانت می‌کند. وقتی واژه‌ای بزرگ‌تر از تجربه‌اش شود، بت می‌شود. اگر «یلدا» جای چِلّه را بگیرد، زبان از راهنما به حجاب بدل می‌شود. چِلّه واژه‌ای است برخاسته از زندگی؛ از سرما، از شب‌های بلند فکر. اما یلدای امروز بیشتر از ویترین آمده است تا از زیستن.

چِلّه باید دوباره شنیده شود؛ نه فقط در تقویم، که در تن و استخوان‌هایی که سرما را می‌شناسند و دل‌هایی که هنوز می‌دانند همه‌چیز یک‌شبه حل نمی‌شود. آن‌گاه یلدا هم به جای خود بازمی‌گردد؛ نه به‌عنوان شب پایان تاریکی، که چراغی کوچک در میانه راهی بلند.

و چه مبارک است نوری که از دل صبر برخیزد، و چه راست است بهاری که زمستان دیده باشد؛ و چه انسان‌تر است انسانی که چِلّه را زیسته باشد، نه فقط نامش را گفته باشد؛ همان‌گونه که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ».

کهن‌ترین پیام یلدا ساده و انسانی است: تاریکی هر چقدر هم بلند باشد، شکست‌پذیر است. کافی است باور کنیم که پس از این شب، روزی نو در راه است؛ روزی که با اندکی صبر، روشن‌تر از پیش خواهد بود.

نویسنده: محمود خدری فعال رسانه و کارشناس علوم دینی و مذهبی استان بوشهر

انتهای پیام/

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

دلشوره های نگار جواهریان و حامد بهداد، زخم عمیق طناز طباطبایی، عشقِ پرشور پریناز ایزدیار و هوتن شکیبا، شهاب حسینی، صابر ابر مزین به آهنگ «عجب اومدی» محسن چاوشی تقدیم به نگاه عاشقان دلشکسته