فعالان سیاسی غیر اصولگرا با انتقادهای تند و بیسابقه از رئیس جمهور، عملاً عبور سیاسی خود را رقم زدند؛ واکنشهایی که فضای جلسه اخیر را پرتنش و بحثبرانگیز کرد.
زهرا طیبی
فرهیختگان
جلسه روز چهارشنبه، رئیسجمهور با فعالان سیاسی، شروع نزاعهایی سیاستزده بود. پاسخ صریح رئیسجمهور به تکنسخه طیف رادیکال اصلاحطلب در مواجهه با بحرانهای کشور یعنی «مذاکره»، چندان به مذاق حامیان دیروزش خوش نیامد. درحالیکه چهرههای سیاسی که در زمره موافقان دولت قرار نمیگیرند به تبعیت از اقتضائات سیاست و با درک شرایط حساس کشور، نقد به رئیسجمهور را مشفقانه و در جهت پیشبرد بهتر امور حکمرانی مطرح کردند، طیف رادیکال اصلاحطلب همچنان از موضعی طلبکارانه، متوقع و عصبی رئیسجمهور را مورد خطاب قرار داد و به دفعات رئیسجمهور را به عدم حمایت تهدید کرد و حتی در مواردی تبدیل به اپوزیسیون دولت هم شد؛ رفتاری که نشان میدهد، برخلاف ادعاهای طیف رادیکال اصلاحطلب، آنان نه فهم درستی از امر سیاسی دارند، نه خوانشی درست از سیاستورزی و مهمتر آنکه در میانه نگاه سیاه و سفیدشان، حد وسطی برایشان تعریف نشده است.
سیاستورزی امری صفر و صدی نیست که بتوان با یک انتقاد یا تمجید، همه یا هیچ یک سیاستمدار یا یک کنش سیاسی را زیر سؤال برد. در دو سه دهه اخیر اما طیفی درست در همین مسیر خطا پیش رفتند، حمایت یا حضورشان در سیاست با اما و اگر و به شرطها و شروطها همراه بوده، مطالبه سیاسی را با متوقع بودن و زدن زیر میز، اشتباه گرفتند و حتی در حمایت از چهرههای سیاسی نزدیک به خودشان هم از همین اصل تبعیت کردند.
رادیکالهای اصلاحطلب این مشی و منش را نه فقط در مورد صندوق رأی یا نسبتشان با حکومت، بلکه در مورد رؤسایجمهور مورد حمایت خودشان هم دنبال کردند. رفتاری که روزگاری با حسن روحانی به خاطر برآورده نکردن توقعاتشان داشتند را حتی با رئیس دولت اصلاحات و حالا در دوران ریاستجمهوری مسعود پزشکیان دارند، در واقع برای آنان اینکه چه کسی رئیسجمهور است چندان اهمیت ندارد، اگر سهمشان را نگیرند، مسیر دیگری میروند.
در این فقره به فاصلهگذاری با سیاستمدار هم قانع نمیشوند، بلکه حتی فراتر تبدیل به اپوزیسیون دولت و آن سیاستمدار میشوند؛ سیاستمداران یا با آنهایند و همه توقعات آنان را اجرا میکنند یا علیه آنان میشوند. به محض گره خوردن شرایط برای دولت هم انتقادهای آنان اوج میگیرد. شرایطی که درحالحاضر علیه دولت چهاردهم در حال وقوع است از این حیث است.
نقطه اوج این انتقادها را میتوان در واکنش برخی رسانههای اصلاحطلب به جلسه اخیر احزاب با رئیس جمهور دید. واقعیت آن است که رئیسجمهور با توجه به واقعیتهای بینالمللی و خواست طرف آمریکایی، ایده مذاکره در شرایط فعلی را رد کرد؛ اما رسانههای اصلاحات خوانشی دیگر از این اتفاقات داشتند.
احمد زیدآبادی که از جمله افراد حاضر در جلسه با رئیسجمهور بود در یادداشتی که بعد از پایان جلسه، منتشر کرد، نوشت: «اگر این حرف را بپذیریم که آمریکا نامرد است، آیا عدم مذاکره با آن، موجب خنثی کردن نامردیاش میشود؟» در انتها هم برآوردش این بود که برگزاری این جلسات، عین اتلاف وقت است و حاضران هم جز نمایش، کار دیگری نمیکنند.
محمد قوچانی هم در یادداشتی کمی مشقفانهتر از رئیسجمهور خواست که «در سیاست خارجی، خلاقیت و ابتکار به خرج دهد.» «انتقاد اصلاحطلبان، تشویق تندروها» هم تیتری بود که روزنامه هممیهن در واکنش به جلسه چهارشنبه انتخاب کرد. روزنامه سازندگی هم با «تلهاستراتژیک» به این جلسه واکنش نشان داد.
گزاره روشن، این موضعگیریها، «عبور از پزشکیان» بود. طرح این استدلال که رئیسجمهور زودتر از آنچه انتظار میرفت، تنها شد تعبیر دقیقتر این گزاره است که عبور اصلاحطلبان از پزشکیان که همزمان با پیچیدهشدن شرایط دولت شروع شده بود، حالا بیش از گذشته روشن شده است.
حمایت «به شرطها و شروطهای» اصلاحطلبان از دولت پزشکیان و تأکید بر سهمخواهیها، تا آنجا ادامه داشت که دولت توقعات آنان از حکمرانی را پیش ببرد. در این میان چندان مهم نیست که اجرای این توقعات و انتظارات با در نظر گرفتن شرایط کشور، اساساً ممکن است یا خیر؟ به نظر آنان دولت میبایست تمام انرژیاش را برای تحقق این انتظارات صرف کند و در صورت عدم تحقق این شروط، حمایتی در کار نخواهد بود.
همان مسیر خطا در ماجرای حمایت از روحانی و پس از آن تحریم صندوق این بار در ماجرای حمایت از دولت پزشکیان در حال وقوع است. شاید میبایست ریشه عدم اقبال عمومی به جریان اصلاحات را در همین رویه جستوجو کرد؛ اصلاحطلبان در مواجهه با انتخابات و اساساً کنش سیاسی، متوقعانه عمل میکنند و چون با شرط و شروط و اما و اگر عمل میکند پیش از شروع هر رقابت و کنش سیاسی خود به خود، خودشان را حذف میکنند.
گذر زمان و فاصله قاطبه کهنهکاران اصلاحطلب از سیاست موجب شده که انتظارات و کلان مسئلههای آنان با شرایط فعلی تناسب نداشته باشد و حتی در مواردی تنها دغدغه بخشی از جامعه را پوشش بدهد، عدم درک درست آنان از ملاحظات حکمرانی هم به سرعت ناامیدی آنان را رقم میزند و اینگونه میشود که حتی اگر سیاستمداری مورد حمایت آنان وارد ساختار شود و مطابق خواست آنان زیر میز نزند و ملاحظات حکمرانی را رد نکند، از جرگه اصلاحطلبی خارج و تحت حمایت اصلاحطلبان نخواهد بود. برای اصلاحطلبان رادیکال، مدارا و میانهروی بر مبنای خواست و توقعات همچنین حمایت از کارگزار سیاسیشان، معنا ندارد.
در جهان اصلاحطلبان رادیکال، سیاستمداران یا سفیدند یا سیاه. آنان حاضر به پذیرش این گزاره نیستند که به جهت حمایتشان از دولت روی کار آمده در درست و غلط تصمیمات شریک هستند. بلکه برعکس، با بروز چالش، به منظور کاهش هزینهها، بلافاصله فاصلهگذاری میان خود و دولت تعریف میکنند و دولت را دیگری میبینند که میبایست آن را نقد کرد و از آن مطالبه داشت نه اینکه در درست و غلط تصمیمات شریک شوند.
مجموع این نگاهها و خط مشیهای اصلاحطلبان در جلسه روز چهارشنبه با رئیسجمهور بروز پیدا کرد. اصلاحطلبان رادیکال، بنا را بر نقد از دولت و توقع از آن گذاشتند و پس از آنکه انتظاراتشان برآورده نشد، با قلم عصبانی در رسانه سخن گفتند. تفاوت بارز جریان مقابل اصلاحطلبان که در دوره انتخاباتی حامی رئیسجمهور نبود را میبایست در خوانش آنان از شرایط موجود، جستوجو کرد.
جریان اصولگرایی شاید در موارد متعددی، انتقاداتی بیش از اصلاحطلبان از رئیسجمهور داشته باشد و برخی تصمیمگیریها یا عدمتصمیمگیری را مورد انتقاد جدی قرار دهد؛ اما همانند اصلاحطلبان رادیکال نگاهی صفر و صدی در مواجهه با دولت، ندارد. علاوه برآنکه در مقابل نگاه طیف رادیکال اصولگرایان که خواهان استعفای رئیسجمهور هستند میایستد، دولت را نه با ماهیت سیاسی، بلکه با جایگاهی که در یکی از سطوح کلیدی حکمرانی دارد، نگاه میکند که میبایست امور کشور را پیش ببرد و درعینحال که انتقاداتی جدی به دولت دارد، میداند غر زدن بدون ارائه راهحل آنهم در میانه جنگ اقتصادی که دولت با آن درگیر است، مشکلی را حل نمیکند.
به این منظور به جای غر زدن، خویشتنداری میکند تا به جای عقبگرد، امور کشور به پیش برود. در این میان خوانشهای سیاستزده از عملکرد سیاستمداران و انتقادهای مغرضانه به اسم مطالبهگری از دولت، هم ظلم به دولت است، هم ظلم به جریان سیاسی خودشان. اصلاحطلبان از آزمون نهایی برای نجات جریان اصلاحات هم ناموفق بیرون آمدند و با حرکت در همان مسیر خطا و فاصلهگذاری میان خودشان و دولت، در حال از دست دادن آخرین شانس برای نجات جریان اصلاحات هستند.
منبع: عصر ایران
بدون دیدگاه