ترانه حماسی «دایه دایه» که نماد غیرت و مقاومت لرستان است، توسط یونسکو بهعنوان زیباترین آهنگ جنگ و رزمی جهان به ثبت رسید.
ترانهی دایه دایه جهانی شد! ، یونسکو ترانه «دایه دایه» را به عنوان «زیباترین آهنگ جنگ و رزمی یک کشور» ثبت کرد . دایه دایه وقت جنگه … وقت دوستی با تفنگه…قطار فشنگ بالای سرم پر از فشنگه… ترانهی «دایه دایه» (یا «دایه دایه وقت جنگه») یک سرود حماسی لری است که به نماد غیرت، وطندوستی و روحیهی مبارزه در فرهنگ لرستان تبدیل شده است.
زمانی که اقوام لُر توسط نیروهای اشغالگر روس یا بعد از آن توسط رضاخان و به دستور فرماندهان انگلیسی سرکوب میشدند و این ترانه را برای اتحاد و تقویت روحیه سلحشوری در دفاع از ایران خوانده شده است.
سپهبد امیراحمدی از جنایتکارانی بود که هزاران لر را قتلعام کرد. زنان را به اسارت گرفته و حتی جواهرات را از گوششان میکشیدند.
قمر الملوک وزیری، خواننده مشهور، خاطرهای دارد که میگوید روزی در بحبوحهی جنگها مرا به لرستان بردند تا در جشنی مقابل اینها بخوانم. پس از پایان جشن سپهبد امیراحمدی گوشوارهای به من هدیه داد!
در ماشین که برمیگشتم به گوشواره نگاه کردم و دیدم تکهای از لالهی گوش در آن باقی مانده! فهمیدم از گوش زنان مبارزان لر کشیدهاند.
همانجا ماشین را نگه داشتم و آن را به یک فقیر بخشیدم.
«دایه دایه» در اصل یک تصنیف فولکلور لری در مقام «سهپا» است که در میراث فرهنگی ناملموس ملی ایران ثبت شده و جزو آثار فاخر موسیقی ایران بهشمار میآید.
مضمون ترانه دربارهی رزمندهای است که در میدان جنگ، با یاد مادر، خانواده و وطن، از مرگ و شهادت سخن میگوید و فضای آن کاملاً حماسی و غمآلود است.
شکلگیری اولیهی این ترانه (دایه دایه وقت جنگه) به بیش از صد سال پیش و به دورهی قاجار و وقایع مرتبط با حضور نیروهای بیگانه در ایران و مقاومت طوایف لر نسبت داده میشود.
در روایتهای پژوهشگران موسیقی لرستان، گفته میشود که این اثر در اصل دربارهی ماجرای یکی از خوانین/جنگاوران لر (مانند علیمردانخان و فرزندش) سروده شده و بهتدریج به سرود مقاومت جمعی تبدیل شده است.
در دههی ۳۰ خورشیدی این ترانه با افزودن بیت «موتورچی یواش برون…» توسط غلام جمشیدی ضبط و مشهور شد و بعدتر خوانندگان لری متعددی آن را بازخوانی کردند.
اجرای رضا سقایی (با تنظیم مجتبی میرزاده) مشهورترین نسخهی «دایه دایه» است که بهنوعی اجرای مرجع و ملی این اثر شناخته میشود و بارها در فهرست آثار ماندگار موسیقی نواحی ایران ذکر شده است.
در متن ترانه ، دایه دایه وقت جنگه ، رزمنده از بستن زین و برگ اسب، خبر دادن به خویشاوندان (مثل داییها)، پر بودن «قطارِ فشنگ» و آماده بودن برای جنگ میگوید؛ جملاتی مثل «دایه دایه وقت جنگه، قطار که بالا سرم پرش دشنگه» فضای جنگی و خطر را تصویر میکند.
از سوی دیگر، سطرهایی مانند «موتورچی یواش برون دالکمه بینم» و اشاره به مادر، دختران و عزاداریِ پس از مرگ، لایهی عاطفی و تراژیک اثر را پررنگ میکند و همین ترکیب حماسه و سوگ، دلیل ماندگاری ترانه در حافظهی جمعی شده است.
زین و برگم؛ بونیت و او مادیونم… خوره مه بوریتو؛ سی هالوونم…
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
سنگرانه بر منیت؛ لشم در آریت… بورتم سی دالکم؛ بونگمه وراریت
سنگرها را خراب کنید؛ جنازه ام را در بیارید… جسد مرا ببرید؛ برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند…
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛ لشکمه ور داریت، کافر نیینه وی کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛ جنازه ام را بردارید، تا کافری آن را نبیند
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
کاغذی ره بکنید؛ بو دخترونم… بعدِ خوم شی نکنن؛ و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛ تا بعد از من شوهر نکنند، به دشمنانم
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم

وجدانی همچنین درباره ثبت ساز چوگور (چگور)، گفت: این ساز که پرونده شیوه ساخت و نواختن آن از سوی استان مرکزی ارائه شد، در بین اقوام عشایری ساکن در این خطه رواج دارد که در زمان ثبت نیز یک چگورنواز حضور داشت و این ساز را نواخت.
منبع: نیک صالحی
بدون دیدگاه