آئین «بوکگواستنەوە» نمادی از احترام و انتقال عمیق فرهنگی در ازدواج کردی است؛ مراسمی که عروس را از خانهای به نظم تازهای میبرد و پیوندهای معنوی را بازتعریف میکند.
نمابان و به نقل از خبرگزاری مهر؛ گروه استانها: در بسیاری از فرهنگها، مراسم ازدواج بهعنوان نقطه آغاز زندگی مشترک شناخته میشود، اما در فرهنگ کردی، بخش مهمی از معنای ازدواج در آئینی نهفته است که «بوکگواستنەوە» (استقبال عروس رفتن) نام دارد؛ آئینی که عروس را نه فقط از خانهای به خانهای دیگر، بلکه از یک نظم خویشاوندی به نظمی تازه منتقل میکند.
این آئین، لایههایی عمیق از معنا، نماد، احساس و گفتار آئینی را در خود جای داده و هنوز در حافظه جمعی مردم کُرد حضوری پررنگ دارد.
در همین زمینه، زینب کریمی کریمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر دانش بومی کُردی، در گفتوگو با خبرنگار مهر، «بوکگواستنەوە» را یکی از کاملترین نمونههای «آئین گذار» در فرهنگ کُردی میداند؛ آئینی که در آن، زن، خانوادهها و جامعه بهصورت همزمان وارد مرحلهای تازه میشوند.
از گردهمایی داماد تا اعلام یک پیوند مشروع
کریمی در تشریح آغاز این آئین میگوید: «بوکگواستنەوە» از همان لحظهای شروع میشود که خانواده و خویشاوندان داماد بهصورت گروهی گرد هم میآیند, این گردهمایی، فقط یک آمادهسازی ساده نیست؛ بلکه یک اعلام اجتماعی است و جامعه باید بداند این پیوند با رضایت، آبرو و توان اقتصادی انجام میشود.
به گفته این پژوهشگر، در گذشته حرکت بهسوی خانه عروس اغلب با اسبهای آراسته، لباسهای محلی فاخر، بیرقها و نوای دهل و سرنا انجام میگرفت و دهل و سرنا فقط برای شادی نبودند؛ این موسیقی فضا را آئینی میکرد و به جامعه اعلام میکرد که یک گذار مهم در نظم اجتماعی در حال رخ دادن است.

کریمی با اشاره به تغییرات ظاهری این آئین در دهههای اخیر افزود: در دورههای متأخر، اسب جای خود را به خودرو داده، اما منطق فرهنگی تغییر نکرده است و هنوز هم کاروان داماد، نماد وحدت خویشاوندی، احترام جمعی و توان اقتصادی خانواده است.
وی تأکید میکند: با رسیدن کاروان به خانه عروس، هیچ کنشی بدون گفتار آئینی انجام نمیشد و نماینده خانواده داماد، معمولاً عمو، دایی یا بزرگ خاندان، با زبانی کاملاً محترمانه از پدر یا بزرگتر خانواده عروس اجازه میگرفت و این گفتار، از منظر زبانشناسی فرهنگی، یک کنش گفتاری الزامآور است؛ یعنی خودِ کلام، واقعیت اجتماعی را میسازد.
نمادها، اشیا و بدن؛ زبان پنهان آئین
این پژوهشگر دانش بومی کُردی، بخش میانی بوکگواستنەوە را سرشار از نمادهایی میداند که هرکدام حامل پیام اجتماعی مشخصی هستند، آینه و شمعدان که پیشاپیش عروس حمل میشدند، از مهمترین عناصر این آییناند چراکه آینه نماد پاکی، صداقت و آغاز روشن است و شمعدان با دو شمع افروخته، تصویر پیوند، زوجیت و تداوم نور در خانه جدید را بازنمایی میکند.
به گفته کریمی، این اشیا انتظارات فرهنگی جامعه از زن تازهوارد را بهصورت نمادین بیان میکنند و جامعه از عروس انتظار دارد که روشنایی، آرامش و تداوم را با خود به خانه جدید بیاورد.

ازدواج صرفاً پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو تبار و دو نظام ارزشی است که در آن عزت زن، احترام خانوادهها و انسجام جامعه همزمان حفظ میشود
وی به ذبح گوسفند پیش پای عروس نیز اشاره میکند و میگوید: این عمل فقط یک رسم اقتصادی نیست، از منظر مردمنگاری، خون قربانی نقش سپر در برابر نحوست و چشمزخم دارد، نشانهای از بخشش و برکت است و همزمان توان اقتصادی خانواده داماد را به نمایش میگذارد.
اما به باور این پژوهشگر، یکی از عمیقترین و معنادارترین بخشهای این آئین بستن شال یا پارچه قرمز توسط برادر عروس است، پارچهای سرخرنگ که در آن نان و نمک قرار داده میشود و برادر عروس آن را به دور کمر او میبندد و رنگ قرمز در فرهنگ کُردی نماد حیات، خون و نیروی زندگی است؛ نان نماد روزی و نمک نماد دوام و حرمت سفره.
کریمی تأکید میکند: این کنش، پیام بسیار روشنی دارد؛ خانواده پدری با رضایت کامل، برکت، حیثیت و حمایت خود را به پیوند جدید میسپارد و این آخرین نشانه حمایت تبار پدری است که بدون سلب عاملیت از زن، بر تن او تثبیت میشود.
اشک، شادی و تثبیت نظم جدید اجتماعی
به گفته این پژوهشگر و استاد دانشگاه در کردستان، بوکگواستنەوە آئینی است که همزمان احساسات متضاد را مدیریت میکند و در درون خانه عروس، گریه مادر، خواهران و زنان نزدیک جریان دارد و این گریه نشانه مخالفت نیست؛ بلکه بخشی ضروری از آئین گذار است که جدایی را انسانی و قابلتحمل میکند.
وی ادامه میدهد: در مقابل، بیرون خانه صدای دهل و شادی جمعی شنیده میشود و این شادی، نظم اجتماعی جدید را به رسمیت میشناسد و این دوگانگی غم درونی و شادی بیرونی، یکی از ظریفترین سازوکارهای فرهنگی در مدیریت احساسات جمعی است.
کریمی مرحله حرکت عروس بهسوی خانه داماد را مرحله «گذار» میداند و عروس در این لحظه، دیگر کاملاً متعلق به خانه پدری نیست و هنوز بهطور کامل در خانه داماد تثبیت نشده است، به همین دلیل، مسیر حرکت با ساز و دهل، به یک راه آئینی تبدیل میشود.
با ورود عروس به خانه داماد، آئینهای استقبال اجرا میشود؛ از هلهله زنان و پاشیدن نقل گرفته تا تماس نمادین عروس با نان، عسل یا آستانه خانه، این لحظه، مرحله نهایی آئین گذار است؛ یعنی پیوست و عروس اکنون بهعنوان عضوی مشروع از خاندان داماد شناخته میشود.
در واقع بوکگواستنەوە در فرهنگ کُردی مناطق کردنشین از سنندج، سقز، دیواندره، مهاباد، بوکان، بانه، مریوان تا کرمانشاه و ایلام، نمونهای کامل از آئین گذار به معنای کلاسیک انسانشناختی آن است؛ آئینی که سه مرحله جدایی، گذار و پیوست را با دقتی کمنظیر اجرا میکند.
در این آئین، ازدواج صرفاً پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو تبار، دو تاریخ و دو نظام ارزشی است و هر عنصر، از موسیقی و گفتار گرفته تا اشیا، رنگها، نان و نمک، در خدمت بازتولید نظمی معنادار قرار دارد که در آن عزت زن، احترام خانوادهها و انسجام جامعه همزمان حفظ میشود.
منبع: خبرگزاری مهر
بدون دیدگاه