جشنواره اقوام گلستان؛ میراث ناملموس که آینده فرهنگی را رقم می‌زند!

آتوسا مومنی در یادداشتی ویژه از جشنواره اقوام استان گلستان به‌عنوان نمادی زنده از حکمرانی فرهنگی و سرمایه‌ای برای آینده پایدار فرهنگی یاد کرد.

جشنواره اقوام گلستان؛ میراث ناملموس که آینده فرهنگی را رقم می‌زند!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

به گزارش خبرنگار اجتماعی نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم، آتوسا مومنی، دبیرکل مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی در یادداشتی نوشت: فرهنگ، آنگاه که در جغرافیا ریشه می‌دواند و سیاست، آنگاه که به معنا تکیه می‌کند، به سرمایه‌ای بدل می‌شود که نه‌تنها امروز را سامان می‌دهد، بلکه آینده را نیز قابل زیستن می‌سازد.

استان گلستان در این معنا صرفاً یک واحد اداری یا یک مقصد جغرافیایی نیست؛ گلستان، نگارستان اقوام ایران است؛ سرزمینی که تنوع فرهنگی در آن نه استثنا، بلکه قاعده زیستن است و همزیستی، نه یک شعار رسمی، بلکه تجربه‌ای تاریخی، عینی و جاری محسوب می‌شود.

برگزاری جشنواره اقوام در چنین بستری، رخدادی تصادفی یا صرفاً آیینی نیست، بلکه انتخابی آگاهانه برای نشاندن فرهنگ در متن حیات اجتماعی و ارتقای آن به سطح سیاست‌گذاری فرهنگی به شمار می‌آید.

آنچه به این جشنواره معنا و وزن می‌بخشد، نه فقط شکوه اجراها، بلکه تداوم آن است. برگزاری هفده دوره پیاپی، نشانه بلوغ یک رویداد فرهنگی و گواه آن است که این جشنواره از سطح تجربه‌ای مقطعی عبور کرده و به حافظه‌ای نهادی در فرهنگ عمومی بدل شده است.

در جهان سیاست فرهنگی، تداوم خود یک پیام است؛ پیام اعتماد به جامعه، پیام باور به نقش فرهنگ در انسجام اجتماعی و پیام درک این حقیقت که پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس با تصمیم‌های کوتاه‌مدت و نگاه‌های مقطعی محقق نمی‌شود.

جشنواره اقوام، اگر درست خوانده شود، فراتر از نمایش تنوع است؛ این رویداد بستری برای گفت‌وگوی زنده فرهنگ‌ها و تمرینی جمعی برای احترام متقابل در جامعه‌ای متکثر فراهم می‌کند.

در این میان، برگزاری سه شب فرهنگی با حضور کشورهای عضو مرکز از آسیای غربی و مرکزی شامل تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان، اهمیتی دوچندان می‌یابد. این بخش از جشنواره، فراتر از یک برنامه هنری، نمونه‌ای روشن از دیپلماسی فرهنگی منطقه‌ای است؛ دیپلماسی‌ای که زبان آن نه سیاست رسمی، بلکه میراث زنده مردمان است.

چنین حضوری یادآور این واقعیت بنیادین است که میراث فرهنگی ناملموس مرز نمی‌شناسد و همکاری‌های منطقه‌ای نه یک انتخاب تزئینی، بلکه ضرورتی راهبردی برای صلح فرهنگی پایدار به شمار می‌آید. وقتی فرهنگ‌ها در کنار یکدیگر روایت می‌شوند، شناخت جایگزین سوءتفاهم می‌شود و گفت‌وگو جای تقابل را می‌گیرد.

در سطحی عمیق‌تر، این تجربه ما را به بازاندیشی در مفهوم سیاست فرهنگی فرامی‌خواند. سیاست فرهنگی امروز بیش از آن‌که ناظر بر مدیریت رویدادها باشد، ناظر بر مدیریت معناست؛ معناهایی که اعتماد اجتماعی می‌سازند، پیوندهای انسانی را تقویت می‌کنند و امکان همزیستی در تنوع را فراهم می‌آورند. جشنواره اقوام در این خوانش، ابزاری از جنس «قدرت نرم فرهنگی» است؛ قدرتی که نه از تحمیل، بلکه از مشارکت می‌زاید و نه از یک‌صدایی، بلکه از شنیدن صداهای متکثر شکل می‌گیرد.

از منظر سیاست‌گذاری فرهنگی، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای این جشنواره ایجاد بستر گفت‌وگو و شبکه‌سازی میان حاملان میراث زنده است؛ میان کسانی که میراث را نه صرفاً روایت می‌کنند، بلکه آن را زندگی می‌کنند. تبادل تجربه‌ها، یادگیری متقابل و شکل‌گیری پیوندهای انسانی میان این حاملان، جشنواره را از یک «رویداد» به یک «فرایند فرهنگی» ارتقا می‌دهد.

در این چارچوب، پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس دیگر به ثبت و مستندسازی محدود نمی‌شود، بلکه به سیاستی زنده بدل می‌گردد که بر مشارکت جوامع محلی، کرامت انسانی و انتقال بین‌نسلی دانش‌های بومی استوار است.

گلستان با این تجربه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان فرهنگ را از حاشیه به متن توسعه آورد و چگونه یک جشنواره می‌تواند هم‌زمان محل شادی، فضای گفت‌وگو و میدان تمرین حکمرانی فرهنگی باشد.

پیامی که از دل این جشنواره برمی‌خیزد، پیام شادی لحظه‌ای نیست، بلکه پیام مسئولیت است؛ مسئولیت در قبال تنوع فرهنگی، در قبال انسان و در قبال آینده.

اگر این تجربه به‌درستی خوانده و پی گرفته شود، می‌تواند الگویی الهام‌بخش باشد؛ الگویی که در آن جشنواره‌ها نه نقطه پایان، بلکه نقطه آغازند؛ آغاز شبکه‌هایی از همکاری، زنجیره‌هایی از یادگیری متقابل و مسیرهایی برای تداوم گفت‌وگو.

آینده زیست‌پذیر میراث فرهنگی ناملموس در گرو همین پیوند میان معنا و سیاست است؛ پیوندی که فرهنگ را به سرمایه‌ای برای تاب‌آوری اجتماعی، توسعه انسانی و صلح فرهنگی بدل می‌کند. چنین افقی نه آرمانی دوردست، بلکه امکانی دست‌یافتنی است، اگر باور کنیم که فرهنگ، وقتی جدی گرفته شود، می‌تواند آینده را بسازد.

آنچه تجربه گلستان را متمایز می‌سازد، صرف برگزاری یک جشنواره نیست، بلکه توان آن در تبدیل تنوع فرهنگی به زبان گفت‌وگوست؛ زبانی که در آن تفاوت‌ها نه به‌مثابه مرز، بلکه به‌عنوان امکان فهم متقابل خوانده می‌شوند.

گلستان، به‌عنوان نگارستان اقوام، نشان می‌دهد که همزیستی فرهنگی پیش از آن‌که پروژه‌ای سیاسی باشد، واقعیتی زیسته است؛ واقعیتی که اکنون می‌تواند به الگویی الهام‌بخش برای سیاست‌گذاری فرهنگی در مقیاس ملی و منطقه‌ای بدل شود.

تداوم هفده‌دوره‌ای این جشنواره بیانگر عبور از منطق رویدادمحور و نزدیک‌شدن به فهمی فرایندمحور از فرهنگ است؛ فهمی که در آن جشنواره نقطه پایان نیست، بلکه گره‌ای در شبکه‌ای از تعاملات فرهنگی به شمار می‌آید.

سه شب فرهنگی با حضور کشورهای هم‌ریشه منطقه فرصتی فراهم آورد تا میراث زنده در بستری از احترام، شنیدن و بازشناسی متقابل روایت شود؛ روایتی که نشان می‌دهد دیپلماسی فرهنگی گاه پیش از آن‌که در زبان سیاست رسمی شکل بگیرد، در میدان فرهنگ به بلوغ می‌رسد.

از دل این تجربه ضرورتی روشن سر برمی‌آورد؛ شبکه‌سازی میان حاملان میراث زنده، تسهیل تبادل تجربه‌ها و اعتماد به جوامعی که فرهنگ را زندگی می‌کنند باید به یکی از اولویت‌های سیاست فرهنگی بدل شود، زیرا میراث ناملموس تنها زمانی پایدار می‌ماند که میان انسان‌ها در گردش باشد.

اگر فرهنگ را نه هزینه، بلکه سرمایه‌ای راهبردی بدانیم، اگر تنوع را نه تهدید، بلکه بنیان تاب‌آوری اجتماعی بشماریم و اگر جشنواره‌ها را نه نمایش، بلکه میدان تمرین حکمرانی فرهنگی تلقی کنیم، آنگاه چنین تجربه‌هایی می‌توانند آینده‌ای معنادارتر و انسانی‌تر را رقم بزنند.

فرهنگ، وقتی جدی گرفته شود، نه‌تنها روایت گذشته است، بلکه امکان ساختن آینده را نیز فراهم می‌کند.

انتهای پیام/

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 246860
۲۹ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۹:۱۱ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
سفر به دنیای باب اسفنجی؛ ایده‌ای بی‌نظیر برای خداحافظی باب اسفنجی که همه را شگفت‌زده کرد!