در آستانه نیمقرن انقلاب، بررسی مسیر همگرایی حوزه و دانشگاه نشان میدهد که این اتحاد چه نقشی در تربیت نیروی انسانی انقلابی و تقویت حکومت اسلامی ایفا کرده است.
نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم ـ حجت الاسلام داود فاضل فلاورجانی*؛ 27 آذر سالروز شهادت شهید آیتالله دکتر مفتح بهانه خوبی برای باز تعریف مسیری است که از ابتدای انقلاب اسلامی با عنوان وحدت حوزه و دانشگاه پیگرفته شد. این رویکرد آغاز مسیری بود که با هدف همدلی و انسجام میان این دو نهاد مهم علمی و در راستای همگرایی نیروهای انقلاب، تقویت حکومت اسلامی و تربیت نیروی انسانی متعهد به آرمانهای دینی و انقلابی طراحی شد. با این وجود نزدیک شدن به پنجاه سالگی انقلاب و فراز و فرودهای آن، نیاز به بازنگری نه در مبانی که در اهداف کلان آن را ضروری میسازد چراکه اکنون با روشن شدن قطببندیهای جدید جهانی و رشد جایگاه ایران اسلامی در منطقه و جهان، طبیعتاً نیاز به یک بازطراحی کیفی در این عرصه داریم.
طبیعتاً با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی ما و تعارض مبنایی و ساختاری آن با نظام سلطه و تمدن مادّی مدرن، رویکرد تمدنی از عناصر کانونی و قدرتمندی است که لازم است در این بازطراحی دیده شود، بدین معنا که جایگاه و ظرفیتهای حوزه و دانشگاه در مسیر حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی دیده شود و متناسب با این جایگاه و ظرفیت نقشهای همگن و مکمل به هریک واگذار شود تا در حرکت تمدنی ملت ایران و امت اسلامی شتاب لازم ایجاد گردد. این نقش به خوبی در بیانیه رهبر معظم انقلاب به مناسبت یکصدمین سال حوزه با عنوان «حوزه پیشرو و سرآمد» مورد توجه قرار گرفته و لازم است کانونهای مرتبط از این بیانیه به عنوان مانیفست یا مرامنامه تعامل حوزه و دانشگاه بهره گیرند.
از منظر رهبر معظم انقلاب برترین هدف دنیایی انقلاب، «استقرار تمدن اسلامی» است و در این میان «نوآوریهای تمدّنی در چارچوب پیام جهانی اسلام» برجستهترین انتظار از حوزه علمیّه است. در این مسیر حیاتی حوزه باید به طرّاحی و تنظیم نظامات اجتماعی اقدام کند و طبیعتاً در این مسیر لازم است «با یافتههای امروز جهان دربارهی این نظامات آشنا باشد.» اینجا همان کانونی است که همگرایی این دو نهاد علمی باید شکل بگیرد و به تعبیر رهبر انقلاب «در کنار حوزه دانشگاه کشور نیز، در این زمینه، دارای توان و تکلیف است و این میتواند یکی از موارد همکاری حوزه و دانشگاه باشد.»
روشن است که امام المسلمین در این عبارات با توجه به اشراف عمیقی که نسبت به ماهیت حوزه و دانشگاه و جایگاه، ظرفیت و توانمندیهای هریک دارند به خوبی به وظیفه این دوبال تمدنساز اشاره کردند. رهبر انقلاب از یکسو بهدلیل ریشههای عمیق تمدنی و آشنایی با مبانی اندیشه توحیدی معتقدند حوزه علمیّه در مسیر تمدنسازی دو وظیفه ارزشمند بر دوش دارد «و آن در درجهی اوّل، ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی است، و سپس تبیین و ترویج و فرهنگسازی آن در جامعه است» اما از سوی دیگر دانشگاه را نیز بهدلیل آشنایی مستقیم با مبانی فکر مدرن و رویکرد چارچوبمند خود موظف به نقادی و همکاری با حوزه در ارائه قالبهای روزآمد برای اندیشه دینی میداند. این وظیفه بهصراحت در عبارت رهبری انقلاب آمده است؛ آنجا که با اشاره با لزوم همکاری حوزه و دانشگاه در این مسیر تأکید میکنند: «کار بزرگ دانشگاه آن است که در علوم انسانیِ مرتبط با نظامات حاکمیّتی و مردمی، به کمک نگاه محقّقانه و نقّاد، درست و نادرست نظرات رایج دانش جهان را مشخّص کند و با همکاری حوزه، محتوای اندیشهی دینی را در قالبهای متناسب ارائه کند.»
بههرحال آنچه روشن است لزوم بازتعریف رویکردها در نوع همکاری حوزه و دانشگاه است. امروز تمدن مادی که با ظلم و کشتار و زورگویی و غارت ملل دیگر و ایجاد درههای فقر و گرسنگی بنیاد نهاده شد به پایان خود نزدیک شده و با بهکارگیری علم برای جنگ و کشتار و فساد اخلاقی و فروپاشی خانواده، ماهیت پلید خود را بیش از هر زمان دیگری به رخ جهانیان کشیده است. فرصتی که این دو نهاد مقدس با همیاری همدیگر نظام تمدنی بدیلی به تصویر بکشند و روشن کنند که چشمانداز دیگری نیز در برابر این تمدن شیطانی وجود دارد.
* عضو هیأت علمی مؤسسهی امام خمینی(ره)
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه