نشست منامه و بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس، بازگشتی هدفمند به منازعهای تاریخی است که از ابوموسی تا قشم حساسیتهای امنیتی و سیاسی را به شدت افزایش داده است.
به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم دفتر جزایر خلیج فارس، بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس در نشست منامه، تکرار یک ادعای قدیمی نبود؛ بلکه بازگشت هدفمند به یک منازعه تاریخی است که سالها در حاشیه قرار داشت. اینبار لحن تندتر، ساختار منسجمتر و پیوست سیاسی دقیقتری در آن دیده میشود؛ بهگونهای که اثرات آن از ابوموسی تا قشم در قالب حساسیتهای امنیتی و سیاسی قابل مشاهده است.
نشانههای سناریوی تازه از همان بندهای ابتدایی بیانیه مشخص بود. شورای همکاری با تکیه بر ادعاهای امارات و با دعوت به «مذاکره یا ارجاع موضوع به نهادهای حقوقی بینالمللی»، عملاً تلاش کرد اختلاف را از سطح سیاسی دوطرفه خارج کرده و آن را به پروندهای چندلایه تبدیل کند. لحن بیانیه از حالت نمادین گذشته شورا فاصله داشت و نشان میداد که اینبار هدف صرفاً ثبت موضع نیست، بلکه ایجاد موجی از فشار ساختاری علیه ایران در چارچوب خلیج فارس است.
تهران نیز در نخستین واکنش، بیانیه را «مداخلهجویانه و بیارزش از منظر حقوق بینالملل» توصیف کرد؛ اما معنا و پیام این موضعگیری فراتر از یک تکذیب ساده بود. ایران با صراحت تأکید کرد که نه اجازه تغییر در واقعیت میدانی جزایر را خواهد داد و نه تحت فشارهای دیپلماتیک حاضر است حاکمیت تاریخی و تثبیتشده خود را بازتعریف کند. واکنشی که عملاً نشان میدهد تهران این بیانیه را بخشی از یک پروژه گستردهتر ارزیابی میکند.
پرسش اصلی اینجاست که چرا شورا دقیقاً در این مقطع زمانی سراغ چنین موضعی رفته است؟ پاسخ را باید در تحولات آرام اما عمیق ماههای اخیر جستوجو کرد. کشورهای عضو شورای همکاری بهدنبال بازتعریف نقش منطقهای خود هستند و تلاش دارند وزن سیاسی تازهای در معادلات خلیج فارس به دست آورند.
احیای پرونده جزایر، برای برخی بازیگران عرب نهتنها ابزار فشار بر تهران، بلکه وسیلهای برای ارتقای جایگاه خود در تعامل با قدرتهای فرامنطقهای است. از این منظر، این بیانیه تنها فصل آغازین یک سلسله مواضع هماهنگشده تلقی میشود.
سناریوی طراحیشده از سوی اعراب روند مشخصی دارد:ابتدا تنشسازی سیاسی، سپس تلاش برای جلب توجه نهادهای بینالمللی، و در نهایت تبدیل یک اختلاف دوجانبه به موضوعی چندجانبه. در مرحله فعلی، تمرکز بر ایجاد فشار رسانهای و دیپلماتیک است؛ فشاری که قصد دارد ایران را در موقعیت پاسخگویی مستمر قرار دهد.
در سوی مقابل، ایران نیز سناریوی خاص خود را دنبال میکند؛ سناریویی که بر تثبیت «واقعیت میدانی» استوار است. تهران طی سالهای گذشته با توسعه زیرساختها، حضور اداری و امنیتی و تقویت توان دریایی در جزایر، وضعیت حقوقی و عملی را چنان تثبیت کرده که امکان تغییر آن عملاً منتفی است. همین حضور تعیینکننده است که باعث میشود هرگونه حرکت رسانهای یا سیاسی علیه ایران، در میدان با مانع جدی روبهرو شود.
در این میان، استانهای جنوبی بهویژه قشم، نقشی فراتر از یک ناظر دارند. برای این مناطق، پرونده جزایر تنها یک موضوع سیاسی در سطح ملی نیست؛ بلکه مستقیماً با امنیت دریایی، اقتصاد سواحل، گردشگری، صیادی و جریانهای تجاری گره خورده است. به همین دلیل هر موج تنش در خلیج فارس، بیواسطه در زندگی و معیشت مردم جنوب اثر میگذارد. همین پیوست استانی باعث شده موضوع با حساسیت بیشتری در قشم و سایر جزایر دنبال شود.
چشمانداز تحولات نشان میدهد این بحران، دستکم در کوتاهمدت به مرحله عملی و غیردیپلماتیک نخواهد رسید. کشورهای عربی تلاش میکنند سطح تنش را بالا نگه دارند اما به نقطه درگیری عملی نزدیک نشوند. ایران نیز با تکیه بر تثبیت واقعیت میدانی، اجازه نمیدهد اختلافات از سطح جنگ روانی و فشار سیاسی فراتر رود. نتیجه آن است که بحران در قالب «تنش قابلکنترل» استمرار مییابد.
با این حال نباید فراموش کرد که بازگشت پرونده جزایر پس از سالها سکوت، یک هشدار سیاسی مهم است. این بازگشت نشان میدهد که از ابوموسی تا قشم وارد مرحله جدیدی از رقابت و حساسیت منطقهای شدهایم؛ مرحلهای که نیازمند هوشیاری دیپلماتیک، تقویت حضور میدانی و ارتقای پیوست رسانهای استانی و ملی است.
در نهایت، تاریخ این مناقشه گواه روشنی دارد: هر بار که موضوع جزایر به صحنه بازگشته، ایران با اتکا به حقوق بینالملل، اسناد تاریخی و حضور عملی خود، توانسته واقعیت را تثبیت کند. این بار نیز پیام جنوب ایران ـ از ابوموسی تا قشم ـ یک چیز است: حاکمیت ایران بر جزایر قطعی، پایدار و غیرقابل معامله است؛ و هیچ بیانیهای قادر به تغییر این واقعیت نیست.
خبرنگار : زهرا سلیمی
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه