مستند «عکاسخانه» پدربزرگ؛ تجربه‌ای نو که بدون حمایت به فراموشی سپرده می‌شود!

مبین محمدی با مستند «عکاسخانه» که از خاطرات استودیوی عکاسی قدیمی پدربزرگش آغاز شد، تلاش می‌کند تجربه‌ای تازه در سینمای مستند خلق کند؛ اما بدون حمایت، این فرصت ارزشمند در خطر از دست رفتن است.

مستند «عکاسخانه» پدربزرگ؛ تجربه‌ای نو که بدون حمایت به فراموشی سپرده می‌شود!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

مبین محمدی کارگردان مستند «عکاسخانه» که در بخش دانشجویی جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد در گفتگو با خبرنگار مهر درباره شکل‌گیری ایده این مستند گفت: «عکاسخانه» در واقع از یک آتش‌سوزی در یک استودیوی عکاسی قدیمی در مازندران شروع می‌شود. بعد از شنیدن این اتفاق به آنجا رفتم و شاید بد نباشد این را هم بگویم که آن عکاسخانه متعلق به پدربزرگ من بوده است. وقتی آنجا شروع به فیلمبرداری از فضای بعد از آتش‌سوزی کردم، جرقه‌ای در ذهنم شکل گرفت؛ اینکه می‌توانم از طریق عکس‌هایی که از آرشیو پدربزرگم باقی مانده، یک سفر سینمایی یا نوعی رابطه میان خودم، شهر زادگاهم و خانواده‌ام بسازم. در واقع کل فیلم حول همین محور شکل گرفت؛ رجوع مداوم به عکس‌های به‌جا مانده از پدربزرگم و پیوند دادن آنها با اکنون.

وی درباره انتخاب فرم مستند و گرایش به قالب‌های نوآورانه توضیح داد: من از همان ابتدا دوست داشتم پروژه را به سمت فیلم جستار یا «essay film» ببرم. به نظرم موضوع‌هایی که کلاژی، چندلایه و سیال هستند و مدام از یک مسئله به مسئله‌ای دیگر می‌روند، اما در نهایت روی یک مسیر واحد حرکت می‌کنند، خیلی با این مدیوم هم‌خوانی دارند.

این هنرمند درباره رویکرد خود در این پروژه، افزود: در راستای همین نگاه و نوعی بازیگوشی کلیشه‌زدا، تلاش کردم نشان بدهم که مستند الزاماً مصاحبه یا نمایش یک فرد خاص نیست. سعی کردم خودم را در مرکز پروژه قرار بدهم و از زاویه دید شخصی‌ام نسبت به اتفاقات، فیلم را بیرون بکشم. برای من، فیلم جستار راحت‌ترین و در عین حال نزدیک‌ترین فرم به ذهنیتی بود که نسبت به این پروژه داشتم.

این کارگردان درباره ویژگی‌های فرمی «عکاسخانه» گفت: در فیلم با نریشن مواجه هستیم؛ نریشنی که صدای خود فیلمساز است و درباره شهری صحبت می‌کند که این اتفاق در آن رخ داده است. در طول ۹۰ تا ۹۵ درصد فیلم اساساً آدمی را نمی‌بینیم. بیشتر نماها، نماهای شهری هستند و چهره‌هایی که دیده می‌شوند محدود به همان عکس‌های آرشیوی پدربزرگم است. به نوعی خاطره آدم‌هایی که احتمالاً دیگر در قید حیات نیستند، از طریق این عکس‌ها به نماهای امروزی شهر متصل می‌شود.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا این رویکرد، فیلم را بیش از حد شخصی و خودمحور نمی‌کند، بیان کرد: پروژه‌هایی از این جنس همیشه روی یک لبه خطرناک حرکت می‌کنند. اما چیزی که من دنبالش بودم این بود که از یک مسئله کاملاً شخصی، پلی بزنم به یک امر جمعی‌تر. من درباره خانواده خودم و پدربزرگم صحبت می‌کنم، درباره حافظه‌ای که کم‌کم دارد محو می‌شود، اما در عین حال تلاش کردیم این نسبت را با آدم‌های آن شهر هم برقرار کنیم؛ آدم‌هایی که به گذشته خودشان فکر می‌کنند، به عکس پدر یا عزیز از دست‌رفته نگاه می‌کنند، اما دیگر نمی‌توانند تصویر دقیقی از او به یاد بیاورند. حرکت روایت، از یک تجربه بسیار شخصی به سمت یک تجربه جمعی‌تر بود.

محمدی یادآور شد: از طرفی، یکی از مسائل مطرح‌شده در فیلم، شهری است که دچار استحاله شده؛ شهری که به‌شدت درگیر ساخت‌وساز و نوعی بی‌گذشتگی است. پلان‌هایی که از شهر می‌بینیم، کاملاً به این سمت گرایش دارند و این موضوع برای من اهمیت داشت.

وی درباره ارزیابی خود از دوره اخیر جشنواره «سینماحقیقت» گفت: متأسفانه به دلیل کسالت تاکنون نتوانستم به‌صورت حضوری در جشنواره شرکت کنم، اما از دور پیگیر بودم. اضافه شدن بخش دانشجویی به نظرم اتفاق بسیار خوبی است. برنامه‌ها و نشست‌هایی که بررسی کردم، پویا و جالب به نظر می‌رسید و امیدوارم با حضور دوباره در جشنواره، بتوانم دقیق‌تر آن را دنبال کنم.

این فیلمساز جوان در بخش پایانی گفتگو، درباره چالش‌های فیلمسازی در بخش دانشجویی توضیح داد: واقعیت این است که بخش دانشجویی تقریباً بدون حمایت جدی پیش می‌رود. شما به‌عنوان یک فیلمساز جوان یا دانشجو، هرجا می‌روید با این انتظار روبه‌رو هستید که باید از قبل چند فیلم استاندارد در رزومه‌تان داشته باشید تا شاید امکان همکاری یا حمایتی فراهم شود. در حالی که در سال‌های اخیر، فیلمسازی به‌شدت گران شده و عملاً فضایی برای تجربه‌گرایی، اشتباه کردن و آزمون و خطا باقی نمانده است.

وی در پایان تصریح کرد: برای ساخت همین فیلم، حتی برای تجهیزاتی ساده مثل سه‌پایه و نور از دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه درخواست کمک کردم اما همان را هم در اختیارم نگذاشتند. این موضوع واقعاً دردناک است؛ اینکه نهادهایی که اساساً برای دانشجو تعریف شده‌اند هم همکاری نمی‌کنند. شاید برخی افراد، به‌واسطه توان مالی یا روابط شخصی بتوانند یکی دو فیلم بسازند اما این وضعیت نمی‌تواند راه‌حل عمومی باشد. امیدوارم این مسائل جدی‌تر مطرح شود و امکان گفتگو درباره آن فراهم شود. اوضاع خوب نیست، اما اتفاق‌هایی مثل اضافه شدن بخش دانشجویی، حداقل این امید را ایجاد می‌کند که راهی هرچند کوچک برای فیلمسازان جوان باز شود.

مستند «عکاسخانه» به کارگردانی مبین محمدی در بخش دانشجویی نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد.

عوامل این فیلم متشکل از تدوین: محسن کیهانپور، مبین احمدی، فیلمبردار: امین انصاری، صداگذار: آریا احمدی زاده، برنامه‌ریز و دستیار کارگردان: متین موسویان و اصلاح رنگ و نور: نرگس رسولی است.

منبع: خبرگزاری مهر

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 200019
۲۴ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۷:۵۴ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
الیکا عبدالرزاقی: خیلی احمقانه فکر می‌کردم، تا مهران مدیری رو دیدم دولا شدم/ امیرمهدی ژوله: دستت به گروه ما نمی‌رسید میگفتی پیف پیف!