فیلم جدید پارک چان-ووک با تغییر ژانر به کمدی سیاه، با طراحی لباسهای دقیق و معناپردازانه، داستانی متفاوت و بیکلام را به تصویر میکشد.
فیلم «چارهای نیست» (No Other Choice) (به کرهای 어쩔수가없다) اثر پارک چان-ووک، کارگردان مشهور کرهای در سال ۲۰۲۵، برخلاف بسیاری از آثار قبلی او که اغلب درامهای احساسی و تریلرهای بصری قوی بودند، سراغ کمدی سیاه اجتماعی رفته است. این تغییر ژانر، نه فقط در فیلمنامه و ریتم روایت دیده میشود، بلکه در زبان بصری لباس و ظاهر شخصیتها نیز کاملاً محسوس است.

در این فیلم، پوشش کاراکترها یک ابزار روایی غیرکلامی است؛ چیزی فراتر از ظاهر و استایل صرف. لباسها، آرایش، حالت مو و انتخاب رنگها، همگی با دقت طراحی شدهاند تا هویت، موقعیت اجتماعی و استرس روانی شخصیتها را منتقل کنند.

طراح لباس این فیلم براساس گزارشهای اختصاصی، همان تیمی بوده که در آثار قبلی پارک همچون «خدمتکار» نیز با او همکاری کرده و در این اثر هم از مواد، رنگ و الگوهای خاص برای نمایش لایههای شخصیتی استفاده نموده است.

یکی از بارزترین ویژگیهای ظاهر کاراکترها در فیلم «چارهای نیست»، این است که لباسها به سادگی انتخاب شدهاند تا تماشاگر توجهاش به شخصیت و موقعیتهای اجتماعی معطوف شود، نه به مُد یا سوپرفشن. این رویکرد همگام با حالوهوای کمدی سیاه فیلم است.

بیشتر لباسها در پالت رنگهای خنثی مثل خاکستری، سرمهای، قهوهای روشن یا بژ قرار دارند که حس یکنواختی، خستگی روزمره و زندگی معمولی قشر متوسط را منتقل میکنند. انتخابهای کتوشلوارهای ساده، پیراهنهای بی زرقوبرق و استایلهای روزمره، به خوبی نشاندهندهی زندگی مردمی است که در میانهی رقابت اقتصادی جاماندهاند.

این نوع طراحی لباس، برخلاف فشن فاخر معمول در فیلمهای سرگرمیمحور، به جای نمایش ثروت، زندگی معمولی را برجسته میکند، جایی که شخصیتها در حال تلاش برای حفظ کرامت و بقای حرفهای خود هستند.

یو مانسو با بازی لی بیونگهون، شخصیت مرکزی فیلم است: مردی که پس از اخراج از شغل دیرینهاش وارد یک کشمکش روانی و اخلاقی میشود. استایل او یکی از دقیقترین نمونههای استفاده از لباس برای بازنمایی تغییرات درونی شخصیت است.

در ابتدای فیلم، لباسهای مانسو نسبتا مرتب، ساده و بدون هیچ جلوهی فشن هستند، نشانهای از مردی که در جایگاه معمولی کارمندی قرار دارد. با پیشرفت داستان و افزایش استرس و آشفتگی روانی، ظاهر مانسو هم به شکلی ظریف تغییر میکند: موها کمی نامرتب میشود، چینوچروک لباس بیشتر دیده میشود و رنگهای خنثی و ساده به طرز نادری تیرهتر میشوند، این تغییرات بصری، بدون سخن گفتن، نشاندهندهی اضطراب و سردرگمی درونی اوست.

آرایش و حالت مو در صحنههای بحرانی نیز به گونهای است که فشار روانی و خستگی جسمانی را به تماشاگر منتقل میکند، بسیار طبیعی و دور از هرگونه زرقوبرق مرسوم در سینمای تجاری. این دقت در ظاهر، باعث میشود که بیننده بدون دیالوگ بفهمد مانسو از همان ابتدا و به تدریج در حال تغییر است، حتی قبل از آنکه روی پرده این تغییر در رفتار و انتخابهایش محسوس شود.


زن و فرزندان مانسو نیز در فیلم با ظاهری حاضر شدهاند که اضطراب اقتصادی و خانوادگی را بازتاب میدهد. لباسهای شخصیتِ زن با بازی سون یهجین، سادگی و آرامش ظاهری را نشان میدهد تا تضاد بین زندگی خانوادگی و وقایع تیرهی فیلم بیشتر به چشم بیاید، این تضاد بصری، عمق دراماتیک داستان را بالا میبرد.

استایل و پوشش فرزندان هم به گونهای است که بیگناهی و عادی بودن زندگی روزمرهی نوجوانان را نشان میدهد؛ در حالی که پدرشان در تلاش برای بقا در محیطی رقابتی و بیرحم است. این تفاوتهای ظاهری کمک میکند تا فشار اقتصادی، امید و ناامیدی بدون بیان مستقیم، در ذهن مخاطب تقویت شود.

در مقابل مانسو، شخصیتهایی مثل رقبا یا مدیران شرکت با لباسهایی اندکی رسمیتر، تمیزتر و گاهی ساختارمندتر دیده میشوند که این امر باعث میشود بیننده سطح اجتماعی و جایگاه قدرت آنها را از طریق پوشششان تشخیص دهد، حتی پیش از آنکه شخصیتها حرف بزنند.


در فیلم «چارهای نیست»، طراحی لباس، میکاپ و ظاهر شخصیتها نه فقط یک انتخاب بصری است، بلکه زبان روایتِ اجتماعی و روانی فیلم نیز هست. پارک چان-ووک و تیم طراحیاش با تأکید بر سادگی، انتخاب رنگهای خنثی و تطابق با موقعیتهای عملی شخصیتها، نشان میدهند که چگونه ظاهر میتواند روایت، احساس و حتی طنزِ تلخ فیلم را تقویت کند، بدون اینکه یک لحظه به افراط فشن یا اغراق رو بیاورد.

منبع: چی بپوشم
بدون دیدگاه