پس از عبور از جیحون، چنگیزخان با مقاومت سخت مدافعان بخارا روبرو شد و در آستانه شکست، با حیلهای تاریخی شهر را فتح کرد؛ داستانی پر از رمز و راز که سرنوشت همپیمانان را رقم زد.
چنگیز خان پس از عبور از رودخانه جیحون، به بخارا رسید و در چهارم ذی الحجه همان سال، شهر را محاصره کرد.
در آن روزگار بخارا یکی از شهر های مهم ماورالنهر و شهری بزرگ، آباد و پر رونق بود که از قلعه و دژ مستحکمی تشکیل می شد. تصرف قلعه شهر؛ با مقاومت شدید مدافعان؛ به سادگی ممکن نبود و امکان تسخیر بخارا را برای چنگیرخان مغول سخت می کرد، کار به جایی رسید که چنگیرخان در آستانه تحمل شکستی بزرگ و شاید هم نابودی قرار داشت و بنابراین متوسل به حیله و نیرنگ شد.
گویند او در نامه ای به مردم بخارا و مدافعان قلعه نوشت: هر کس که با ما دست دوستی دهد و با ما باشد در امان است. همین حیله و نیرنگ، باعث ایجاد دو دستگی در مردم شد. مدافعان بخارا به دو دسته تقسیم شدند: گروهی که مقاومت کردند و گروهی که با چنگیزخان همراه شدند!
چنگیزخان بار دیگر به آن ها نامه نوشت: با همشهریان خودتان که مقاومت می کنند و با ما نیستند بجنگید و هرچه غنیمت به دست آوردید از آن خودتان باشد که به زودی حاکمیت شهر را هم به شما بر می گردانیم!
و همین دو دستگی کار خود را کرد و سرانجام گروهی که مقاومت می کردند شکست خوردند و گروهی که با چنگیزخان همراه شده و خیانت کرده بودند، پیروز شدند. لشکر مغول وارد شهر شد و چنگیزخان دستور داد که تمام کسانی که با او صلح کرده بودند، سرشان بریده شود!

برخی از یاران چنگیزخان به این خلف وعده اعتراض کردند و چنگیز در جواب گفت: «اگر اینان وفا می داشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمی کردند و این عاقبت خود فروشان است.
مهاجمان مغول پس از تصرف بخارا، به قتل عام مردم شهر پرداختند و هزاران تن از سکنهٔ بی سلاح و بی دفاع شهر را کشتند و بقیه را هم همچون برده و کنیز به اسارت بردند.
منبع: خبر فوری
بدون دیدگاه