رازهای ناگفته حضرت معصومه (س) که پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد!

کتاب «سِتّی» نوشته علی‌اصغر عزتی‌پاک پرده از نقش بی‌بدیل حضرت معصومه (س) در تحولات تاریخی ایران برداشته و سفر پرماجرای ایشان در کنار امام رضا (ع) را روایت می‌کند.

رازهای ناگفته حضرت معصومه (س) که پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

نمابان و به نقل از خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، زهرا اسکندری: کتاب «سِتّی» نوشته علی‌اصغر عزتی‌پاک و توسط انتشارات زائر منتشر شده است. این کتاب دربرگیرنده روایتی از زندگی و زمانه حضرت معصومه (س) است. «سِتّی» داستان سفر حضرت معصومه (س) در پی هجرت برادرش امام رضا (ع) به ایران است و علاوه‌بر بازنمایی زمانه حضرات، به نقش حضرت به عنوان یکی از بانوان موثر زمانه می‌پردازد. این کتاب در ۱۴ فصل نوشته شده است. از رویایی که موسی در باغستان انارش در قم می‌بیند شروع می‌شود و تا مدینه و آشوب‌هایش می‌رود. روایت از مدینه به ایران کوچ می‌کند و با بلوایی که حضرت معصومه (س) در سفر به ایران در ساوه با آن مواجه می‌شود ادامه پیدا می‌کند.

این اثر از جمله کتاب‌های حاضر در پویش «ارمغان بهشتی» است. پویشی که هم‌زمان با مشارکت سه ناشر شهید کاظمی، زائر و به‌نشر در حال برگزاری است و تا ۳۰ آذر ادامه خواهد داشت. در همین چارچوب و به مناسبت حضور کتاب در این پویش، گفت‌وگویی با نویسنده اثر، علی‌اصغر عزتی‌پاک، انجام دادیم تا درباره روند نگارش، موضوع اثر و نگاه او به استقبال مخاطبان بیشتر بدانیم.

پویش ارمغان بهشتی به منظور معرفی و ترویج کتاب «ستّی» برگزار شده است. با توجه به اهمیت این اثر، در ابتدا بفرمایید کتاب «ستّی» به چه موضوعاتی می‌پردازد و چه نکات اصلی و محوری در آن مطرح شده است؟

رمان «سِتی» حول زندگی حضرت معصومه(س) شکل گرفته است، و داستان بخش‌هایی از زندگی ایشان را تا هجرت به ایران را شامل می‌شود. داستان در دل تاریخ اتفاق می‌افتد و به دلیل کمبود اخبار مربوطه درباره حضرت معصومه(س) در روایت این سرگذشت از تخیّل استفاده شده است. به‌دیگر معنی این تخیل است که داستان را پیش می‌برد. همچنین در داستان مسئله ایران و نسبت حضور حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) با این مسئله برای من مهم بوده است.

مسائل تاریخی البته در جای خود محترمند و محل تأمل، اما به گمان من هجرت این خاندان به ایران به نوعی تقدیری برای سرزمین ایران رقم زده است که کاملاً آگاهانه بوده است. این هجرت مانند دانه‌ای کاشته شده عمل کرده است؛ قرن‌ها زمان لازم بوده تا حاصلش از زمین بجوشد و در تاریخ و بزنگاهی غریب به دست ما ایرانیان برسد. به یک سخن، ما امروزه در دل سرنوشتی زندگی می‌کنیم که آن هجرت برای‌مان رقم زده است؛ از هر حیث که فکرش را بکنیم؛ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. نمونه روشن و شفاف آن انقلاب اسلامی است که در ایران رخ داد و دگرگونی بزرگی را به همراه آورد و منشا آن قم بود. اگر این هجرت اتفاق نمی‌افتاد، به طور قطع می‌توان گفت این دگرگونی بزرگ شکل نمی‌گرفت. به همین دلیل ایران و انتخاب آن به عنوان مقصد هجرت برای من مهم بود و در دل این داستان به آن توجه کردم. من سِتّی را در دو خط داستانی روایت کردم؛ یکی از مدینه تا ساوه، و دیگری از قم تا ساوه. این دو خط در ساوه یک‌دیگر را قطع می‌کنند، و در ادامه ما با حضرت معصومه(س) به قم برمی‌گردیم.

آیا ایده نوشتن رمان «ستی» و انتشار آن از سوی انتشارات به شما پیشنهاد شد یا تصمیم به نگارش اثر به ابتکار خودتان بوده است؟

این پیشنهاد از سوی حرم حضرت معصومه(س)، انتشارات زائر، به من پیشنهاد شد. و خب من با افتخار پذیرفتم، و نگارش اثر را آغاز کردم.

برای بازسازی دوره زندگی حضرت معصومه(س)، از چه منابع تاریخی اصلی استفاده کردید و کدام منابع برایتان تعیین‌کننده‌تر بودند؟ آیا در فرآیند نگارش با پژوهشگران تاریخ اسلام یا کارشناسان قم مشورت داشتید؟ نتیجه این مشورت‌ها چه تغییراتی در متن ایجاد کرد؟

تقریبا تمامی کتاب‌هایی را که درباره ایشان نوشته شده بود، مطالعه کردم. تاریخ قم، تاریخ زندگی حضرت امام رضا(ع) و تاریخ زندگی امام موسی کاظم(ع) مورد بررسی قرار گرفت تا اطلاعاتی که نیاز دارم را از دل آن‌ها استخراج کنم. درباره زندگی شخص حضرت معصومه(س) دست پژوهشگران پر نیست. اطلاعات اندک است، امّا بشارت‌ها نه. در احادیث متعددی به مردمان قم مژده داده شده که بانویی برگزیده از خاندان امامت به سرزمین‌شان برکت خواهد داد. اطلاعاتی که وجود دارد درباره ایشان انبوه نیست. من سعی کردم میانه این مسائل و آنچه مشهور است را در دل داستان به‌کار ببرم. در این روایت تکیه‌ام بیشتر بر سنت و هویت شیعی و ایرانی‌مان بود. و این سنت آنقدر قوی است که توانست پیشنهادهای خوبی برای شکل گرفتن داستانی غنی و پذیرفتنی حول شخصیت حضرت معصومه(س) به من بدهد.

نگارش رمان درباره شخصیت مذهبی و تاریخی حضرت معصومه(س) چه دشواری‌ها و چالش‌هایی برای شما به همراه داشت؟ عده‌ای هراس دارند از این که این مدل مطالب نتواند ارتباط درستی با مخاطب ایجاد کند؟

مخالفت‌هایی که در برابر نوشتن در این زمینه وجود دارد، به نحوی مشت زدن بر هوا است. به دلیل اینکه ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، این اتفاق خواهد افتاد؛ به دلیل ضرورتش. بازخوانی تاریخ و به‌روز کردن عناصر هویتی ما، و البته همه ملت‌ها، ضرورتی است انکارناپذیر. حالا یک‌بار در قالب قصه، یک‌بار در قالب پژوهش. مثلاً ما باید حرکت کنیم به سمتی که مسائل دینی را با مسائل امروزمان نیز تطبیق دهیم. البته بخشی از این مخالفت‌ها هم به علّت هراسی است که وجود دارد از خدای‌ناکرده کسرشأن و مسائلی از این قبیل. اما اوّلا کسانی که این کار را می‌کنند، عموماً به محترم و مقدس بودن موضوع و شخصیت توجه دارند، و دوّما چنان خبط‌ها و خطاهایی ممکن است در هر قالب دیگری هم رخ بدهد. در این‌جا لازم است یک نکته بسیار مهم را هم به این دلسوزان تذکر بدهم که مثلاً یک کتاب را تمام زندگی و اثر شخصیت مورد بحث تلقّی نکنند. اصلاً این‌طور نیست. هر کتاب و یا داستانی فقط به اندازه امکان و ظرفیت نویسنده و زمانه‌اش به شخصیت مقدس نزدیک می‌شود. در همین حد. و حرفی است از هزاران؛ و فقط حرفی! لذا نباید از یک داستان یا کتاب انتظار داشت که همه‌چیز را گوید و شمامل و کامل باشد. اتفاقا اگر چنین انتظاری باشد، نشان می‌دهد که شناخت درستی از شخصیت مقدسی همچون حضرت معصومه(س) وجود ندارد. چرا که زوایای وجودی چنین بزرگانی معمولاً در یک اثر نمی‌گنجد. باید کارهای متعدد نوشته شود تا شاید پرتوی از نور وجودشان و فقط پرتوی به مخاطب برسد. بر اساس همین نگاه است که من فکر می‌کنم در رمان «ستی» فقط توانستم بخشی کوچک از شخصیت حضرت معصومه(س) را مورد توجه قرار دهم و بنمایانم؛ اندازه فهم و درک و امکاناتم. از این پس نوبت دیگران است که بیایند باز هم درباره ایشان بنویسند و به ابعاد دیگری از ایشان بپردازند. این روایت شخص عزتی پاک است.

اما درباره بخش سخت بودن نوشتن رمان درباره چنین بزرگان مقدّسی باید گفت کدام کار در دنیا است که سخت نباشد. اصلاً نوشتن خودش یک کار مهلک و بسیار فرساینده است. چون نویسنده باید خلوت کند و انزوا گزیند؛ بسیار کتاب بخواند و ارتباطاتش را محدود کند و تمرکز کند بر موضعی خاص؛ با تمام وجودش. اما خب، این کار در کنار این سختی، یک ذوقی را هم در دل خود دارد. در نتیجه همین ذوق هست که ادبیات خلق می‌شود. لذتی که نویسنده در حین نوشتن تجربه می‌کند، بی‌نظیر است. من هم هنگام نوشتن «سِتّی» از این لحظات استثنائی کم نداشتم؛ لحظاتی که سر ذوقم می‌آورد و برانگیخته‌ام می‌کرد. سختی‌ها در برابر این لحظات هیچ به چشم نمی‌آیند.

پیروزی انقلاب اسلامی را نمی‌توان بدون حضور حضرت معصومه(س) تصور کرد

آیا صحنه‌ یا جزئیاتی وجود داشت که به دلیل حساسیت مذهبی یا تاریخی تصمیم بگیرید آن را حذف کنید یا تعدیل کنید؟
خیر. چون سعی کردم داستان را با حفظ احترام و کرامت حضرت معصومه(س) بنویسم. از سوی انتشارات و وزارت ارشاد هیچ موضوعی نبود که از داستان حذف شود.

عنوان «ستّی» به چه معنایی اشاره دارد و این نام‌گذاری چه پیشینه‌ای دارد؟ آیا این لقب را شما در روند نگارش به حضرت معصومه(ص) داده‌اید یا در روایت و منابع تاریخی وجود داشته است؟

خیر؛ حضرت معصومه(س) این لقب را داشته‌اند. مثلاً درحال حاضر در قم مکانی وجود دارد به نام «سِتّیه» که گفته می‌شود عبادتگاه حضرت در ایّام حضورشان در قم بوده است. همین امروز هم اگر شما سری به این مکان بزنید در خیابان عمّار یاسر، با بانوان مؤمنی مواجه می‌شوید که در آن‌جا در حال عبادت هستند. بله؛ این لقب درسال‌های اخیر پرکاربرد نیست. تا آن‌جا که من دیدم، حضرت معصومه(س) اولین بار در «تاریخ گزیده»، نوشته شده در نیمه اول قرن هشتم هجری، به این لقب خوانده شده است. در آن‌جا وقتی نویسنده به زندگی امام موسی کاظم(ع) می‌پردازد، به تعداد پسر و دختران آن حضرت اشاره می‌کند و می‌نویسد بزرگترین دختر آن امام ستی فاطمه بوده است که در قم مدفون است. خود کلمه سِتّی به معنی بانوی بزرگوار و محترم است که حتّی امروز هم در میان مردمان عرب‌زبان در کشورهای مختلف پرکابرد است. گویا این کلمه مُخفّف کله سیّدتی است. حتّی یکی از دوستانم که مدّت‌ها در سوریه زندگی کرده است، می‌گوید که مردم سوریه و دمشق و زینبیه هم به حضرت زینب «سِتّی زینب» می‌گویند. و همچنین عنوان را مولانا در موارد متعدد برای بانوان بزرگواری همچون حضرت مریم به کار برده است. اسم نامأنوس و غریبی نیست. نامی است که از دل همین سنت شیعی و اسلامی برآمده و در یک دورهه طولانی هم همراه نام حضرت معصومه(س) بوده است. خب، قشنگ هم هست. من بسیار دوست دارم این عنوان را برای این کتاب و به همین دلیل انتخابش کردم.

در بخشی از روایت، به رخداد نبرد ساوه و سپس حرکت حضرت معصومه(س) به سوی قم اشاره می‌شود. این بخش از داستان تا چه اندازه بر مستندات تاریخی تکیه دارد؟ آیا وقایع مربوط به جنگ ساوه واقعی و مستند هستند یا بخش‌هایی از آن با رویکرد داستانی و خیال‌پردازانه بازآفرینی شده است؟

مشهور است که چنین اتفاقی افتاده است. من در کتاب‌ها و مقالات متعدد دیدم این را و برایم بسیار جالب بود. امکان و ظرفیت خوبی بود برای بازگفتن بخشی از ماجرا. خب، از آن‌جا که من تاریخ نمی‌نویسم، به هر آنچه که کمکم کند برای بازآفرینی حال و هوای آن روزگار دست می‌اندازم. طبعاً از این فرصت هم استفاده‌ام را بردم.

پیروزی انقلاب اسلامی را نمی‌توان بدون حضور حضرت معصومه(س) تصور کرد

به نظر شما، در روزگار تسلّط رسانه و فضای مجازی به اذهان نسل جوان و نوجوان، آیا مخاطبان تمایلی به آشانی با شخصیت‌های مذهبی مانند حضرت معصومه(س) از طریق رمان و کتاب دارند؟ آیا این قالب‌ها امروزه اثربخش هستند؟ مثلاً رمان چه مزیتی نسبت به دیگر منابع برای این گروه‌های سنی دارد؟

بله، نسل امروز بیشتر با رسانه‌های دیداری و فضای مجازی ارتباط دارند و معارف و اطلاعات و باورهاشان را از این راه به دست می‌آورند و یا تقویت می‌کنند. عموماً. اما در عین حال من جزو آن‌دسته هستم که معتقدم با ظهور این امکانات مردم اتفاقاً کتابخوان‌تر یا لااقل متن‌خوان‌تر شده‌اند. ما در هیچ کجای تاریخ نداشته‌ایم که این حجم از متن تولید شود، حالا در قالب‌های مختلف و مردم هم این‌قدر متن بخوانند. فضای مجازی از قضا مردم را خواننده‌تر کرده است. طبعا وقتی این اتفاق در آن‌جا رخ می‌دهد، کمک می‌کند به راهیابی افراد به کتاب. حالا می‌شود پرسید که پس چرا تیراژ کتاب اندک است؟ خب باید گفت لطفاً نگاهی هم به تعداد عناوین بیندازدید! تعداد بالای آن هولناک است. واقعا خواننده‌ها تا بیایند کتاب مناسب را پیدا کنند و در خریدن آن اتفاق کنند، انرژی‌شان تمام شده و هزینه‌ای که باید بکنند، از دست رفته است. این نکات مهم هستند. یک وقتی در این کشور عناوین تالیف و ترجمه بسیار محدود و معدود بود درحال حاضر ولی نیست. به این مسئله اضافه کنید نوشته‌های بی‌نهایت فضای مجازی را که امروز با مدد ترجمه گوگل دیگر نور علی نور شده است. ولی با این موارد، من معتقدم کتاب در کنار محصول‌های دیگر همچنان مهم و موثر است و هنوز جریان ساز و آگاهی بخش است. هنوز انبوهند کسانی که اهل کتاب هستند، و می‌خواهند در آرامشی و خلوتی بنشینند و با مطالعه یک کتاب داستانی را از سر بگذرانند. جهان کتاب‌ها همچنان برای اهلش سحرآمیز و الهام‌بخش است. البته از شلوغی‌ها و آسیب‌های فضای مجازی هم به‌دور است. مثلاً فضای مجازی آنقدر شلوغ است که آرامش را از آدم می‌گیرد و گاه روانش را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما فضای داستان‌ها و جهان رمان‌ها معمولاً آنقدر آرامند که ما را به خودمان نزدیک می‌کنند و تخیل‌مان را برمی‌انگیزد. به عنوان مثال شما نمی‌دانید که آدم صاحب تخیلی هستید اما وقتی رمان سِتّی را می‌خوانید، متوجه می‌شوید که چه راحت در یک فضای تاریخی دارید قدم می‌زنید. این درست است که نویسنده تا حدودی شما را در فضا مستقر کرده است، اما باقی داستان با کمک تخیل خودتان شکل گرفته است. این تجربه‌ای بسیار دلچسب و شیرین است.

فکر می‌کنید مخاطب امروز، به ویژه جوانان، با چه بخش‌هایی از رمان بیشتر ارتباط برقرار می‌کند؟ صحنه‌های مبارزه، سفر، یا تجربه‌های روحانی؟

من در دل یک سنت دینی و عرفانی داستان نوشته‌ام. طبعاً مخاطبین این کتاب هم که با عناصر این سنت آشنایند، در برخی از جاها بسیار به یکدیگر نزدیک می‌شویم؛ مثلاً در لحظه‌های مکاشفه‌ موسی! تا این‌جا که با مخاطبان کتاب مواجه شده‌ام، هم فصل ابتدایی داستان که موسی خود را در جهانی رازآلود می‌بیند، و آن نور مُنَعِث از انارها؛ و هم فصلی که موسی و برادرش با امام موسی کاظم(ع) مواجه می‌شوند و موسی احوالی بی‌مثال را تجربه می‌کند، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

برای حرف آخر آیا نکته‌ای دارید که بیان کنید؟

«سِتّی» و کتاب‌هایی مانند آن تلاش‌هایی هستند برای بازآوری تاریخ به امروز، و به نحوی بازخوانی سنت شیعی باتوجه به مسائلی که ما امروز با آن مواجه هستیم. به عنوان مثال درحال حاضر مسئله زن در جهان و ایران بسیار مهم است. جنبش‌ها و مکاتبی در اطراف مسائل زنان شکل گرفته که باید برای فهمش به سنت‌های جوامع و فرهنگ‌ها مراجعه کرد. مثلاً در همین ایران این سال‌ها ما جنبشی سیاسی و اجتماعی‌ای مانند ۱۴۰۱ را داشتیم. خب، این جنبش علاوه بر نگاهی که به وضعیت زن در جهان دارد، طبعا نگاهی هم به فرهنگ خودمان دارد تا بلکه با تکیه بر سابقه آن جایگاه زن را بازخوانی بکند. در چنین شرایطی وظیفه نویسنده چیست؟ مشخص است که باید برود در اعماق فرهنگ ملت و کشورش غور کند تا امکانات و ظرفیت‌های مغفول را بازیابی کند و پیشنهادات جدید در طَبَقِ زمانه بگذارد.

بی‌تردید در چنین وضعیتی رفتن به سراغ زندگی زنان نمونه و الهام‌بخشی مثل حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س) و حضرت معصومه(س) می‌تواند راه‌گشاه باشد. البته که شرطش این است که ما این بزرگان را از حصار تاریخ خارج کنیم و زندگی‌ و اندیشه و نقش‌شان را به عنوان یک متن پویا ببینیم. در این صورت می‌توان امید داشت که با هر بازخوانی، ظرفیت‌های تازه‌ای کشف می‌شود که می‌تواند راهنما و الگوی متناسب با هر روزگاری باشد. نگاه من به داستان زندگی حضرت معصومه(س) خالی از این نگاه نبود. تلاش کردم که در طول روایتم از حضرتش، این وجوه را ببینم و در حد توان بازنمایی کنم. پیش‌تر گفتم؛ شما ایران امروز را بدون حضور حضرت معصومه(س) در قم تصور بکنید! قطعاً در این تصوُّر ایران هر چیزی می‌توانست باشد الّا آن‌چه که امروز دیده می‌شود. این تأثیر یک زن بر جامعه اسلامی ایران؛ بسیار بزرگ و شگرفت و شگفت است. خب، این باید باز گفته شود تا زنان ما در پرتوش خود را بازبیابند و کُنشمند شوند. بنابراین ما امروز وقتی از حضرت معصومه(س) می‌نویسیم، فقط داستانی درباره شخصیتی تاریخی نمی‌نویسم؛ بلکه در حال ایجاد حال و هوایی جدید برای خود با الهام از زندگی و شخصیت ایشان هستیم.

منبع: خبرگزاری مهر

اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
عکس ها / نگاهی به چیدمان شاهانه خانه شبیه کاخ علی دایی با دکوراسیون شاه نشین و مجلل/ از مبلمان فوق سلطنتی تا خانه درندشت در بالاترین طبقه برج و سلیقه خانمش …