آخوند خراسانی؛ قهرمان خاموشی که ایران و اسلام را پاس داشت!

محمدکاظم خراسانی، فرزند ملا حسین هروی، با تحصیلات عمیق در حوزه مشهد و تلاش‌های بی‌وقفه، جایگاه ویژه‌ای در دفاع از ایران و اسلام پیدا کرد.

آخوند خراسانی؛ قهرمان خاموشی که ایران و اسلام را پاس داشت!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از قم محمدکاظم خراسانی، فرزند ملا حسین، در سال 1255 قمری در خراسان و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدر وی، آخوند ملا حسین هروی، در جوانی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس هجرت کرد و همان‌جا ماندگار شد. محمدکاظم بیش از شش سال در حوزه علمیه مشهد، ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول فقه را نزد استادان ورزیده فرا گرفت. پس از گذراندن دوره شش‌ساله مذکور، قصد سفر کرد و پس از توقفی کوتاه در سبزوار و بهره‌گیری از استادان فلسفه آن زمان، راهی تهران شد.

اگرچه آخوند خراسانی قصد اقامت در تهران نداشت، اما تمام شدن ره‌توشه و زاد سفر او را به اقامت موقت در تهران ناچار کرد. اقامت حدود سیزده‌ ماهه در تهران و شرکت در کلاس‌های مدرسه صدر در درس فلسفه، فرصتی مغتنم بود؛ اما با فراهم شدن زمینه مسافرت، تهران را ترک کرد و به سوی نجف حرکت کرد. او دو سال و اندی در نجف خدمت شیخ مرتضی انصاری تلمذ کرد تا آن‌که آن جناب به رحمت ایزدی پیوست.

آخوند در نجف از درس استادان بزرگی بهره برد، اما پس از مهاجرت میرزای شیرازی، مرجع بزرگ شیعیان آن زمان، به سامرا، آخوند نیز به سامرا سفر کرد و نه ماه در آن‌جا ساکن شد. پس از مرگ میرزای شیرازی، آخوند حلقه درسی تشکیل داد که در مدت کوتاهی با اقبال زیاد طلاب و اهل علم مواجه شد و شمار شاگردان او در کلاس درس به هزار نفر رسید. مقام علمی و جایگاه او به حدی رسید که بعد از مرگ میرزای شیرازی، به‌عنوان جانشین میرزا در جهان تشیع شناخته شد.

آخوند در دوران زندگی خود آثار زیادی نوشت که مهم‌ترین آن‌ها «کفایه‌الاصول» بود که هنوز هم به‌عنوان یکی از کتب اصلی حوزه تدریس می‌شود.

زعامت آخوند خراسانی بر شیعیان هم‌زمان شد با شروع نهضت مشروطه، و او یکی از افرادی بود که به حمایت از نهضت مشروطیت پرداخت و با فشار بر حکومت مظفرالدین‌شاه، او را مجبور به قبول و اجرای مشروطیت کرد. حتی پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی‌شاه، این آخوند بود که با حکم خود، محمدعلی‌شاه را به دلیل این اقدام تکفیر کرد و نوشت:

«به عموم ملّت ایران حکم خدا را اعلام مى‌داریم: الیوم همّت در دفع این سفاک جبّار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات، و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات، و بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در راه امام زمان ارواحنا فداه، و سر مویی مخالفت و مسامحه، به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوت‌الله علیه است. أعاذناالله و المسلمین من ذلک.»

پس از این حکم، در سراسر ایران قیام‌های گسترده‌ای علیه حکومت قاجار شکل گرفت، به‌گونه‌ای که تهران توسط مشروطه‌خواهان فتح و محمدعلی‌شاه از حکومت سرنگون شد.

پس از روی کار آمدن مشروطیت نیز آخوند تمام‌وکمال از این نهضت دفاع کرد. حتی زمانی که روسیه تزاری و انگلیس‌ها به مجلس ایران نامه نوشته و تهدید به اشغال ایران کردند، آخوند با تمام قدرت در برابر آن‌ها ایستاد و این دو دولت قدرتمند آن روزگار را تهدید کرد؛ تهدیدی که تحرکات زیادی را در عالم اسلام ایجاد کرد.

حق‌شکنی دولت‌های روسیه تزاری و انگلیس و بی‌توجهی سایر ممالک به ستمی که آنان بر ملت ایران روا می‌داشتند، قلب آخوند را سخت جریحه‌دار و او را خشمگین ساخته بود. همین امر، علمای نجف را بر آن داشت که حرف آخر را زده و علاوه بر صدور فتوای جهاد، در یک همایش عظیم مردمی، اقدام به حرکت دسته‌جمعی به سوی ایران کنند؛ حرکتی که هدف آن جهاد مقدس با تجاوزگران روس بود.

آخوند خراسانی پیش از حرکت به سوی ایران، با صدور اعلامیه‌ای خطاب به «همه مسلمین» به توضیح اوضاع جهان اسلام پرداخت و از آنان خواست که در این شرایط حساس که دول خارجی به قلمرو اسلامی دست‌اندازی کرده‌اند، از اختلاف و پراکندگی پرهیز کرده و همچون ید واحده‌ای به دفاع از کیان اسلام برخیزند.

او پس از صدور این اعلامیه، تلگراف مهمی به مؤتمن‌الملک، رئیس مجلس، به شرح زیر ارسال کرد: «مقام محترم جناب مؤتمن‌الملک رئیس مجلس شورای ملی؛ حکم جهاد و دفاع به عموم مسلمین ایران و غیره داده شد. امروز به حکم عقل و شرع، عفو عمومی و جلب قلوب لازم است. البته مبادرت در اعلان آن فرمایید. داعیان هم در خارج عازم حرکت هستیم بعون‌الله تعالی.»

این حمایت‌های آخوند از ایران و ممالک اسلامی سبب شد که او به‌عنوان مدافع اصلی جهان اسلام شناخته شود.

اما متأسفانه مشروطه‌خواهان از این حمایت‌های آخوند سوءاستفاده کرده و پس از به قدرت رسیدن، دست به تندروی و افراط زدند؛ از جمله اعدام عالم برجسته تهران، شیخ فضل‌الله نوری، که ناراحتی شدید آخوند را به همراه داشت. همچنین مشروطیت که به دست غرب‌گرایان، ازلی‌ها و فراماسون‌ها افتاده بود، شروع به اسلام‌زدایی کرده و انواع توهین‌ها را به مقدسات مسلمین روا داشت.

در همین هنگام بود که آخوند جمله معروف خود درباره مشروطه را فرمود: «ما انگور انداختیم که سرکه شود، آن را شراب کردند؛ می‌روم تهران، خمره‌اش را بشکنم.»

در این زمان که آخوند به دلیل تندروی مشروطه‌خواهان و تحرکات دولت‌های استعماری انگلیس و روسیه تزاری تصمیم به سفر به ایران گرفته بود، به شکلی مشکوک از دنیا رفت و این سد مقاوم در برابر کشورهای استعمارگر، به دیدار معبود شتافت.

یادداشت از: حجت‌الاسلام جبار امرایی از پژوهشگران حوزه علمیه قم

انتهای پیام/

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

عکس | حضور سیندرلای فلسطین در ایران؛ همه چشم‌هارو به خودش خیره کرده!