میلاد حضرت زهرا فرصتی بینظیر برای بازنگری در جایگاه زن ایرانی است؛ نقشی که در قلب تمدن اسلامی و نبردهای فرهنگی امروز، تعیینکننده سرنوشت جامعه است.
به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از ورامین، میلاد حضرت زهرا(س)، نه تنها یادآور تولد بانویی است که کانون نور، معنویت و کرامت انسانی را در تاریخ روشن کرد، بلکه فرصتی است برای بازاندیشی نقش زن در جامعه امروز. نقش و جایگاهی که در اندیشه اسلامی دارای عمق تمدنی است و در تعامل میان خانواده، اجتماع و هویت ملی، نقشی تعیینکننده ایفا میکند. بازخوانی این الگو در زمانهای که زن هدف اصلی جنگ شناختی و فرهنگی قرار گرفته، ضرورتی حیاتی برای بقای سلامت اجتماعی است.
نخستین بُعد این بازخوانی، فهم «جایگاه زن در فلسفه اسلامی» است؛ جایی که زن نه یک موجود وابسته یا منفعل، بلکه رکن تعادلبخش خانواده و محور تربیت انسان معرفی شده است. در منظومه معرفتی اسلام، زن محل تجلی مهر الهی و حامل مسئولیت تمدنی در شکلدهی نسلهاست. این جایگاه، با هیچ نگاه تقلیلگرایانهای قابل اندازهگیری نیست. در سیره حضرت زهرا(س) نیز ترکیبی از عقلانیت، ایمان، شجاعت و مدیریت مشاهده میشود که مبنای شخصیت زن مسلمان قرار گرفته است.
زن ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با اتکا به همین نگاه، وارد مرحلهای تازه از نقشآفرینی شد؛ دورهای که در آن، زن نه در سایه مرد، بلکه در کنار او بهعنوان کنشگری خردمند، مسئول و اثرگذار حضور دارد. پیشرفت زنان در حوزههای علمی، فرهنگی، مدیریتی و اجتماعی، محصول همین نگرش است؛ نگرشی که امنیت، عزت و هویت را در کنار یکدیگر برای زن فراهم کرده و مانع تبدیل او به کالای مصرفی جوامع غربی شده است.
در عرصه خانواده نیز زن ایرانی، تداومبخش همان رسالتی است که از الگوی فاطمی به ارث رسیده؛ یعنی ایجاد محیطی امن برای رشد نسل آینده. نقش مادر در تربیت نسل، نقشی بیبدیل است و این حقیقت که «جامعه فردا در دامن مادر امروز ساخته میشود»، واقعیتی انکارنشدنی است. زن، نخستین کلاس تربیتی هر انسان است و کیفیت تربیت او، مستقیماً آینده فرهنگی، علمی و اخلاقی جامعه را رقم میزند.
همین جایگاه ویژه است که باعث شده جنگ نرم دشمنان، بیش از هر چیز، هویت زن و نهاد خانواده را هدف قرار دهد. تحریف نقش مادری، عادیسازی بیهویتی جنسی، تخریب جایگاه همسرداری، و بازنمایی منفی خانواده—all of these—ابزارهای جنگ شناختیاند. هدف آنها نه آزادی زن، بلکه تهیسازی او از نقش تمدنسازش است؛ چراکه دشمن بهدرستی میداند ضربه به زن، ضربه به بنیان جامعه است.
زن ایرانی اما در برابر این تهدیدها منفعل نمانده است. او با حضور فعال در عرصههای اجتماعی و در عین پایبندی به هویت دینی، الگویی نوین از «زن کنشگر متعهد» را ارائه داده است؛ الگویی که نه شبیه زن مصرفزده غربی است و نه شبیه زن منزویِ برخی برداشتهای سنتی. این زن، در میدانهای بزرگ مانند دفاع مقدس، مقابله با بحرانها، فعالیتهای فرهنگی، علمی و حتی امنیت اجتماعی، بهعنوان بازیگری تعیینکننده ظاهر شده است.
واقعیت این است که امنیت جامعه بدون امنیت زن ممکن نیست. امنیت روانی، خانوادگی، اجتماعی و حقوقی زنان، زیرساخت عدالت اجتماعی است. اگر زن احساس امنیت نکند، خانواده دچار بحران و جامعه دچار فروپاشی هویتی میشود. در جمهوری اسلامی، بخشی از پیشرفت زن ایرانی ناشی از احساس امنیت و کرامتی است که در قانون و ساختارهای اجتماعی برای او در نظر گرفته شده؛ امنیتی که فرصتی برای بروز استعداد و هویت زنان فراهم کرده است.
این امنیت، البته نیازمند تقویت مستمر است. زنان باید از حمایت حقوقی بیشتر، سیاستهای عادلانهتر و فضای گفتوگوی فرهنگی و تربیتی بهرهمند شوند. امروز نیاز است سیاستگذاریها در حوزه زنان، بیش از گذشته با تکیه بر اصول اسلامی، نیازهای واقعی زنان، و شرایط پیچیده عصر جدید تدوین شود. تربیت نسل، تحکیم خانواده و مشارکت اجتماعی زن، تنها در سایه سیاستهای دقیق و آیندهنگرانه ممکن است.
یکی از ضرورتهای امروز، بازخوانی دقیق سیره حضرت زهرا(س) در عرصههای مختلف است: در همسرداری، تربیت فرزند، تعامل اجتماعی، دفاع از حقیقت، و مشارکت در مسائل سیاسی. این بازخوانی نباید صرفاً شعاری باشد؛ بلکه باید تبدیل به گفتمان کاربردی و قابل پیادهسازی برای زنان و دختران نسل جدید شود.
نسل امروز نیازمند آشنایی عمیق با الگوهای واقعی است، نه تصویرهایی کلیشهای یا تحریفشده. از سوی دیگر، معرفی زنان اثرگذار تاریخ ایران، از بانوان صدر اسلام تا زنان نقشآفرین انقلاب اسلامی، اقدامی ضروری است. بسیاری از دختران امروز، الگوهای واقعی و الهامبخش خود را نمیشناسند؛ در حالی که تاریخ ایران، سرشار از زنانی دانشمند، مجاهد، مادران شهید، فعالان اجتماعی، نخبگان علمی و هنری است که تصویر حقیقی زن ایرانی را شکل دادهاند.
تقویت این حافظه فرهنگی، سپری محکم در برابر هجمهها خواهد بود. در نهایت، زن ایرانی در پرتو الگوی فاطمی، میتواند همچنان نماد مقاومت فرهنگی و اخلاقی باقی بماند. او بنیانگذار آرامش در خانواده، نیروی مولّد در جامعه و محور رشد نسل آینده است. اگر این جایگاه حفظ و تقویت شود، آینده ایران نهتنها امنتر، بلکه باثباتتر، اخلاقیتر و پیشرفتهتر خواهد بود.
آینده این سرزمین، در دستان زنانی ساخته میشود که با ایمان، خرد، استقامت و عشق، راه حضرت زهرا(س) را ادامه میدهند. جامعهای که زن را گرامی بدارد، خانوادهای سالم، نوجوانانی امیدوار و اجتماعی پویا خواهد داشت. امروز بیش از هر زمان لازم است جایگاه زن ایرانی، براساس الگوی حضرت زهرا(س)، برای نسل جوان بازتعریف و تقویت شود؛ زیرا امنیت، رشد و سعادت این سرزمین، از قلب زن ایرانی آغاز میشود.
یادداشت از : زهرا هداوند میرزایی عضو کمیته کشوری بانوان جمعیت ایثارگران و دبیر ستاد برگزرای هفته زن شهرستان ورامین
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه