مادری که گهواره را با شعر تکان داد؛ وقتی کلمات و عشق در هم آمیختند

در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، با سهیلا باقریان باغمیشه، مادر و شاعر برجسته تبریزی، گفت‌وگویی ویژه داریم که تلاقی عشق مادری و هنر شعر را به تصویر می‌کشد.

مادری که گهواره را با شعر تکان داد؛ وقتی کلمات و عشق در هم آمیختند
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

در روز ولادت با سعادت ریحانه بهشتی و هنرمندترین مادر جهان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به گفت‌وگو با مادرانی شاعر می‌نشینیم.

مادری که سال‌ها با دستی واژه‌ها را به نظم کشیده و با دستی گهواره‌ای را تکان داده که خود مشحون از شعر و عشق بوده است.مادری که تلاقی دو گوهر آفرینش را به تصویر می‌کشد، یکی در دامان کلمه و دیگری در دامان زندگی. 

سهیلا باقریان باغمیشه، متولد تیرماه ۱۳۵۹ تبریز و دانش آموخته‌ی علوم ارتباطات با بیش از دو دهه حضور در عرصه شعر آیینی و انقلابی و از چهره‌های شاخص شعر تبریز است که در شعر ترکی و فارسی سبک و سیاق ویژه خود را دارد. باقریان سال‌ها در عرصه شعر آیینی قلم زده و افتخارات متعددی در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی از جمله جشنواره بین‌المللی شعر ترکی غدیر، جشنواره بین المللی شعر رضوی، شعر پایداری، شعر میهنی، شعر محرم، شعر عقیق و ارغوان، شعر انقلاب، شعر خلیج فارس، شعر کوثر و … دارد و عضو هیئت تحریریه بیش از ده‌ها نشریه ادبی و فرهنگی است و به عنوان بانوی تاثیرگذار حوزه فرهنگ و هنر نیز تجلیل شده و در دیدار نیمه رمضان شاعران با مقام معظم رهبری در سال ۱۴۰۳ توفیق شعرخوانی داشته است‌.

سهیلا فرزند دوم خانواده‌ای چهار نفره هست، پدرش قلمی ادبی داشت و مادر و مادربزرگش به شعر و ابیاتی سخن می‌گفتند و محفوظات زیادی از اشعار ترکی فولکلور داشتند، به گونه‌ای که شعر و ادبیات در این خانواده موروثی است.

از چه زمانی به شاعری روی آوردید و چه عاملی جرقه‌ علاقه‌ی شما به این هنر را زد؟ 

باقریان می‌گوید: شعر بخش اعظمی از زندگی ما را به خود اختصاص داده و جمع‌های خانوادگی ما با شعرخوانی یا شروع می‌شود و یا تمام.

او اولین استاد و همراه و همدل در مسیر شعر را خواهرش می‌داند و می‌افزاید: نرگس هم‌نفس و هم‌قفس من بود، هر شعری که می‌نوشتیم، برای هم می‌خواندیم و نقد می‌کردیم، او مسیر حضور من را در انجمن‌های ادبی هموار کرد و در حقیقت نخستین استاد من نرگس باقریان بود.

باقریان ادامه می‌دهد: آشنایی با جلسات ادبی و حافظ‌ خوانی زنده‌یاد شاعر جواهرکلام و استاد محمد عابد نقطه‌ عطفی در زندگی شعری من بود، استاد عابد با بزرگواری تمام، ساعت‌ها به شعرهای ما گوش فرا می‌داد و بیت‌به‌بیت نقد می‌کرد و راهنمایی‌های او حقیقتا راهگشاترین آموزه‌های عمر ما بود، استادی بی‌نظیر که از او نه تنها شعر، بلکه طریق زیستن و مناعت طبع را آموختیم.

در طول سال‌ها از محضر اساتید بزرگ شعر و ادب آذربایجان نیز بهره‌مند بوده‌ام، از جمله استاد احد سالک سردرودی، شاعر فرهیخته بسیار آموخته‌ام.

به‌عنوان مادری شاغل، دشوارترین و در عین حال شیرین‌ترین لحظه‌ای که در مسیر توأمان مادری و فعالیت حرفه‌ای تجربه کرده‌اید، چه بوده است؟

بیست و سه بهار به زندگیم آمده و رفته بودند و من هر سال حیران و شگفت زده به بهاری که در زیر جلد ترد درختان می‌وزید خیره می‌ماندم هر بار چشمم به جوانه‌ای یا شکوفه‌ای می‌افتاد کلمات را ریسه می‌کردم تا شعر شود.

در بیست‌وچهارمین بهار، شعر نه مهمان که ساکن جانم شد و اکنون بیست سال از روزی که شاعر شده‌ام می‌گذرد.

امیرحسین پسرم، بزرگترین و مبارک‌ترین اتفاق نیمه‌ی دوم زندگی‌ام و دلنشین‌ترین شعر من است. 

از شیر گرفتم و به شعرش دادم

امیرحسین هم سال‌هاست به شعر عینیت یافته و نفر سومی که همراه خلوت‌های دو نفره‌ امیرحسین و من است، شعر است.

مادری و شاعری جدای از هم نیستند شاعری، مادری است و مادری، شاعری.هم شعر و هم مادری وجه مشترک زیادی دارند، شب بیداری‌های شاعرانه و شب بیداری‌های مادرانه.

گاه تولد یک شعر، به اندازه‌ی تولد فرزندی، جهان شاعر را تغییر می‌دهد.

مادری چه تصویر یا استعاره‌ای در شعرهای شما دارد؟

نمی‌خواهم زیاد با کلمات بازی کنم اما می‌خواهم بگویم همانطور که مادر، فرزندی را در دامان خود می‌پروراند که می تواند جهانی را تغییر دهد، کلمه‌ها هم روح دارند و می‌توانند کارهای بزرگی بکنند و مسیر تاریخ را رقم بزنند.

مادری و شاعری را می‌توان به خاک و چشمه شبیه دانست،‌ خاک، از آن رو که رویاننده است و چشمه، از آن رو که جاری است.

آیا مادری لایه‌های عاطفی شعر شما را عمیق‌تر کرده است؟

بی‌تردید مادری در زندگی شاعر مسیری تازه برای بیان احساس می‌گشاید و به نظرم این باید از شاخصه‌های شعر زن و شناسنامه‌ی شعری زن باشد.

عفیف بودن در عین شاعرانگی و عاشقانه سرودن و رعایت حریم‌ها در عین ظرافت و تبیین رسالت زن و مادری هم در شعری که از قلم یک زن و مادر تراوش می‌کند باید نمود داشته باشد.

به‌نظر شما جامعه امروز تا چه اندازه به زنان هنرمند مادر فرصت بروز می‌دهد و اگر بخواهید پیامی به مادران این سرزمین بدهید، آن پیام چیست؟

جامعه‌ امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند حضور زن هنرمند و صاحب اندیشه است، و این را به کرّات در سخنان رهبر و حکیم فرزانه‌ی انقلاب شنیده‌ایم. زمانی که زن اندیشه ورز و تفکر محور باشد و بتواند بر احساس و اندیشه خود مسلط باشد،‌ مردپرور و قهرمان پرور خواهد شد.

با اندک تاملی در اسطوره‌های علمی، دینی، ادبی و هنری، بدون شک مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت در زندگی این بزرگان مادرانشان بوده‌اند و اگر این مادر خود مزین به دانش و تفکر باشد اتفاقی که با تربیت فرزندی رقم خواهد زد به یقین ماندگار و اثربخش خواهد بود. امروزه هم در قضایای اخیر جهان این امر را به عینه مشاهده کردیم و آن مادران مقاومت بودند و تربیتی که برخاسته از اندیشه‌ای مقاومت مدارانه و قهرمان پرورانه بود.

سخت‌ترین و شیرین‌ترین لحظه‌ای که به‌عنوان مادر شاعر تجربه کرده‌اید؟

هیچ لحظه‌ی سختی در میان این دو نداشته‌ام و آنچه بوده احلی من العسل بوده است و همیشه به این فکر کرده‌ام که شاعر چه در کسوت مرد چه در کسوت زن باید آگاهانه بخواند و آگاهانه بنویسد و شعرش در عین شور از شعور برخوردار باشد.

البته در این میان رسالت مادران و زنان شاعر به مراتب مضاعف است چرا که هم باید فرزند زمانه‌ی خویش در شعر باشند و هم فرزندی تربیت کنند که آزاده باشد.

اگر در این چند سطر بخواهم مصداقی برای این حرف بیاورم بدون شک وجود مبارک حضرت زهرا (س) به عنوان بی‌نظیرترین نمونه است که در عین آن که مادری و همسری نمونه بودند، در عرصه‌ فعالیت‌های اجتماعی نیز بی‌بدیل بودند، اما آنچه بیش از هر چیز در منش، کردار و ایدئولوژی آن حضرت متجلی است، آزاده پروری است و این مشی است که حضرت حسین (ع) را می‌پروراند که جهان نمونه‌اش را نه دیده و نه خواهد دید.

بو نه حالدور آنان سنه قوربان

طفلیده بیله اشتیاق اولماز

وصل جانان اوچون قانادلانیسان

اوچماغا باغلی ال ایاق اولماز

وقتی تپش دو قلب، صدای زندگی در میانه جنگ شد

عشرت جبارزاده، متولد ۱۳۳۶ بانویی از دیار شعر و احساس، از نوجوانی با ذوقی سرشار و روحی لطیف پا به دنیای واژه‌ها گذاشت. او شاعری را نه حرفه، که لطفی الهی و جوششی درونی می‌داند که در بستر خانواده‌ای اهل ادب، با دیوان استاد شهریار بر طاقچه خانه، جان گرفت و بالید.

در روزگاری که حضور بانوان شاعر در محافل ادبی کمرنگ بود، جبارزاده با جمعی اندک اما همدل، در کنار استاد عابد تبریزی، در انجمن‌های ادبی شهرستان‌ها حضوری پررنگ داشت. محافلی گرم و صمیمی که شعر را نه فقط واژه که پلی برای پیوند دل‌ها می‌دانستند.

اما زندگی همیشه با طعم شیرینی همراه نیست او که آموزگار بود، روزی پس از بازگشت از مدرسه، در میان مشغله‌های خانه، با صدای پسر پنج‌ساله‌اش که با اصرار می‌گفت «مامان بشین» به خود آمد. در آغوش کشیدن فرزند، تلنگری شد برای بازنگری در اولویت‌ها، لحظه‌ای تلخ و شیرین که هنوز در ذهنش حک شده است.

او باور دارد که مادری شاعر بودن، احساسی ملکوتی به ذهن و دل می‌بخشد، عشقی که در غزل‌ها جاری می‌شود و رنگی روشن به واژه‌ها می‌زند. تصویری که از لبخند رضایت همسرش در تربیت فرزندان در ذهن دارد، زیباترین تصویر زندگی‌اش است لبخندی که ثمره اخلاق، محبت و چارچوبی استوار در خانه‌ای گرم و صمیمی‌ است.

جبارزاده معتقد است امروز بیش از هر زمان دیگری، جامعه به حضور مادران شاعر و هنرمند نیاز دارد زنانی متعهد، آگاه به تحولات روز و توانمند در عبور از چالش‌های دنیای مدرن. زنانی که با زبان شعر، پیام صداقت، قدرت و اخلاق را به نسل فردا منتقل کنند.

پیام او به مادران سرزمینش، دعوتی‌ست به گفت‌وگویی صمیمی و پرمهر با فرزندان، نفوذی آرام و دلنشین در دل و ذهن آنان، تا مادران پناهگاه امنی برای کوچک‌ترین دغدغه‌های فرزندانشان باشند.

عشق و عاطفه‌ درونی‌اش چنان پررنگ و بی‌مرز بود که حتی بارداری هم نتوانست او را از میدان مهر و خدمت دور کند. در میانه سال‌های ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸، زمانی که فرزند دومش را در دل داشت، با دلی سرشار از ایمان و مسئولیت، به عنوان امدادگر در کنار مجروحان جنگ ایستاد. بانویی که نه تنها مادر بود، بلکه پناهی شد برای دردهای دیگران، زنی که در اوج لطافت زنانه، شجاعانه‌ترین نقش‌ها را بر دوش کشید.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 161995
۲۰ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۲۰:۵۳ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

نگاهی به ماشین کمپر هوش پران هانیه توسلی در بیابان لوت/ تو بازیگری حرف اولو میزنه😍+عکس