خداداد عزیزی، ستاره پرشور فوتبال دهه ۷۰ ایران، این روزها با حاشیههای پیدرپی در حال تخریب محبوبیت و اعتبار ورزشی خود است؛ اما چه اتفاقاتی پشت این تغییرات پنهان است؟
به گزارش نمابان و به نقل از ایسنا، روزنامه خراسان در مطلبی با این مقدمه نوشت:حاشیههای خداداد عزیزی تمامی ندارد؛ برای اینکه بدانیم او چطور در حال تخریب محبوبیت و اعتبار ورزشی خودش گام برمیدارد باید یادمان باشد پرشورترین مقطع فوتبالی مردم کشور اواسط دهه ۷۰ بود با تیم دوست داشتنی معروف به ۹۸، تیمی که با بدشانسی قهرمان جام ملتهای ۹۶ نشد، در دراماتیکترین شکل ممکن به جام جهانی ۹۸ فرانسه صعود کرد، مقابل آمریکا به پیروزی رسید و از درون دروازه با عابدزاده تا نوک حمله یعنی علی دایی همه دوست داشتنی بودند، حتی بازیکنان ذخیره مثل نکیسا و میناوند هم در آن مقطع محبوبیت زیادی داشتند، و سرآمد بازیکنان دوستداشتنی آن نسل بدون شک خداداد بود؛ پسری صریح، بامزه، تکنیکی که از جوانب مختلف فوتبالی و غیرفوتبالی محبوب دل مردم شد. بازیکنی که در فوتبال به حق خودش نرسید، او میتوانست سالها برای تیم ملی بازی کند، اما هم دیر ملیپوش شد، هم زود از فوتبال ملی کنار رفت، خداداد حدود ۱۰ سال به شکل غیرمستمر حضور در تیم ملی را تجربه کرد اما محبوبیتش را مرهون حدود ۲ سال بازی ملی مستمر بین سالهای ۹۶ تا ۹۸ میلادی است، بیشترین محبوبیت ممکن برای درخششی کوتاه که در همان نسل کسی به گردش نرسید چه رسد در نسلنچسب فعلی. اما چند وقتی است خداداد که بهطور معمول پشتکاری برای موفقیت نداشت نهایت تلاشش را میکند تا به اشکال مختلف آن محبوبیت قدیمی را در ذهن مردم خدشهدار کند و انصافاً یکی از معدود موفقیتهایش هم در همین زمینه بوده. در این پرونده حواشی مختلفی را که خداداد را به لحاظ فنی از حق واقعیاش دور کرد و حواشی چند سال اخیر که به محبوبیتش خدشه وارد کرد بررسی میکنیم.
نابغهای که فوق ستاره نشد
خداداد در دورانی که بهعنوان بازیکن فعالیت داشت هم در رده باشگاهی، هم ملی حواشی زیادی با هم تیمیها و مربیانش داشت که طول عمر فوتبالش را کاهش داد
خداداد از دوران جوانی با ابومسلم دیده شد. پسر جوانی از محلهای فقیرنشین که پول برای خرید کفش نداشت اما فوتبال سکوی پرتابی بود برای او. با درخشش در ابومسلم حتی در زمان علی پروین به تیم ملی هم دعوت شد، اما به دلایل نامعلومی اردوی تیم را ترک کرد. برخی رفتار مهاجمان قدیمی تیم با او را دلیل این رفتار میدانند. برای سربازی به فتح رفت و بعد هم در ترکیب تیم تازه تاسیس بهمن درخشید. پرسپولیس استانکو برای بازیهای آسیایی نیاز به بازیکن داشت و برای همین مقطع کوتاهی برای پرسپولیس بازی کرد. با حضور مایلیکهن و جوانگرایی جالبی که در تیم ملی رخ داد به تیم ملی برگشت و خیلی سریع شد زوج اصلی خط حمله. اما بیشتر کارش بازیسازی و دادن پاس گل بود. در جام ملتها ۱۹۹۶ حسابی درخشید، بهترین بازیکن جام و بازیکن سال آسیا شد. زمینه حضورش در بوندسلیگا فراهم شد. اوایل حضور درخشانی داشت و حتی به بایرن و اولیور کان هم گل زد. اما کم کم حواشیاش در تیم ملی و باشگاهش زیاد شد. مایلیکهن مدیرروستا را در مسیر انتخابی جام جهانی به او ترجیح میداد. موضوعی که حسابی به تیم ملی لطمه زد. خداداد چالشهایی هم با هم تیمیها داشت از جمله علی دایی. در آلمان هم آنطور که باید تفکرات حرفهای نداشت و همین او را بهرغم آمار اولیه خوب از ترکیب دور کرد. با رفتن مایلیکهن بالاخره برای بازی با ژاپن و استرالیا در پلیآف به تیم ملی برگشت اما در آلمان کماکان شرایط خوبی نداشت. با گل او به جام جهانی رفتیم. برابر یوگسلاوی خوب بازی کرد. برابر آمریکا در نیمه اول شانس گلزنی داشت که خطای واضح دروازهبان حریف روی او توسط داور اعلام نشد. در نیمه دوم چندان در جریان بازی نبود و همین باعث شد جلال طالبی تصمیم به تعویض بگیرد. اما واکنش خداداد خیلی بد بود. شرایط تیم ملی باعث شد تا تنبیهی برای او در نظر گرفته نشود تا تیم با تمام توان برابر آلمان بازی کند. بعد از جام جهانی مدتها به تیم ملی دعوت نشد. از لیگ آلمان به آمریکا رفت و آنجا هم حواشی زیادی داشت از جمله زد و خورد شدید با یکی از بازیکنان حریف. در تیم ملی زمان بلاژویچ بهخاطر اینکه پیراهن شماره ۱۱ را به او ندادند قهر کرد و بعد هم وساطت پیشکسوتان فایده نداشت تا هم خداداد از تیم دور شود؛ هم تیم ملی فرصت صعود به جام جهانی ۲۰۰۲ را از دست بدهد. در بازگشت به لیگ خودمان با مجید جلالی هم به مشکل خورد اما نتایج ضعیف پاس باعث شد جلالی برود. با آمدن دنیزلی و ادامه حواشی از پاس هم دور شد. حتی در تیم ملی ۲۰۰۶ که هدایتش با برانکو بود بعد از سالها فرصت بازی پیدا کرد و در صعود تیم ملی هم نقش داشت؛ اما بعد از صعود برانکو ترجیح داد بیخیال کیفیت فنی خداداد بهخاطر حواشیاش شود. آخرین سالهای فوتبال او در تیمهای معمولی مثل عقاب و راهآهن سپری شد تا وارد دنیای مربیگری شود.
خداداد مربی خوبی هم نشد
عزیزی بعد از بازنشستگی و بهعنوان مربی، مدیرفنی و سرپرست هم حواشی زیادی داشت
و در هر مرحله از محبوبیتش کاسته شد.
خداداد کارش بهعنوان مربی را از همان تیمی شروع کرد که سکوی پرتاب او بهعنوان بازیکن بود. اما او در قامت مربی هیچوقت افتخارات و جایگاهی که بهعنوان بازیکن کسب کرده بود را به دست نیاورد. او در فاصله ۵ سال در دو مقطع روی نیمکت ابومسلم نشست که نتیجهاش انواع حواشی بود. از اختلاف سلیقه جدی با اکبر میثاقیان که حضور خداداد بهعنوان مدیرفنی را تحمل نمیکرد تا درگیری با شفق مالک باشگاه که مقابل دوربینها رخ داد. اما یکی از عجیبترین اقدامات خداداد بهعنوان مربی بیرون کشیدن بازیکن تعویضی تیم بود. او بازیکنی را بهعنوان تعویض آخر به زمین فرستاد، اما چند دقیقه بعد چون از عملکرد بازیکن راضی نبود او را بدون تعویض بیرون کشید و روی نیمکت گذاشت تا تیمش ۱۰ نفره بازی کند. رسانهها این رفتار را تحقیر یک بازیکن جوان قلمداد کردند، فردوسیپور انتقادات صریحی نسبت به تصمیم خداداد مطرح کرد. خداداد در مقطعی به پیام رفت و آنجا در جایگاه ویژه ورزشگاه ثامن و در مقابل خبرنگاری شیرازی که از پیروزی تیمش برابر حریف مشهدی خوشحال بود حاشیه تازهای ایجاد کرد که باعث محرومیت او شد. او در ادامه و با نقشهای تازهای بهعنوان مشاور مدیریت، مدیر فنی و… در تیمهایی مثل سپیدرود، شهرخودرو، خوشه طلایی و… هم حضور داشت اما در هیچکدام موفقیت خاصی بهدست نیاورد. در حقیقت اعتبار او باعث بهعهده گرفتن این مسئولیتها میشد نه عملکردش. در نهایت او از فصل قبل و در حالیکه تراکتور در کورس قهرمانی بود بهعنوان مدیر ورزشی این تیم انتخاب شد. جایگاهی که در حقیقت جنسی از سرپرستی در فوتبال مرسوم را دارد. بهطور مشخص نقش او تراکتور با توجه به کاراکتر سعید مظفریزاده مدیر تیم و دور بودن زنوزی مالک، اینطور تعریف شده بود که بتواند کنار زمین، در مصاحبهها و … حق تیم را بگیرد و شاید هم کمی بیشتر. وظیفهای که خداداد در بحث با یحیی گلمحمدی، حواشی که بازی تراکتور و فولاد در نیم فصل دوم لیگ قبل داشت به چشم آمد و خداداد هم از بیانش ابایی نداشت. او گفت در فوتبال ما فقط با این رفتارها میشود حق تیم را گرفت و همه این کار را انجام میدهند. خداداد در نقش جدید هم در اراک حواشی داشت، هم مصاحبههایش سپاهانیها را شاکی کرد؛ هم بهدلایل مختلف هواداران پرسپولیس از او آزرده شدند. اما او تا همین دیدار اخیر برابر ذوبآهن که هم کنار زمین حواشی داشت، هم در گفتوگو با رسانههای اصفهانی با قدرت به این نقش عجیب برای تراکتور ادامه داد. نقشی که شاید بهنفع تراکتور باشد اما قطعاً برای جایگاه و اعتبار خداداد خوشایند نبود. البته مهربانی کمیته انضباطی با تراکتوری ها مثل ماجرای شجاع خلیل زاده در استمرار رفتارهای امثال خداداد بی تاثیر نبوده است . حالا هم مردم او را با علی دایی، عابدزاده، مهدوی کیا، منصوریان و… مقایسه میکنند که در خیلی چیزها دقت دارند تا بهراحتی اعتبارشان بهعنوان یک پیشکسوت دچار چالش نشود.
حاشیه از شکار مافیا تا کارشناسی فوتبال
خداداد عزیزی بهعنوان یک چهره تلویزیونی هم تا همین چند روز قبل که در پخش زنده کلمات نامناسبی گفت حاشیهساز بوده است.
خداداد مثل همه فوتبالیستهای محبوب مورد توجه تلویزیون، سینما و نمایش خانگی بوده و هست. در سینما که خوشبختانه حرکت مهمی نزد، در تلویزیون اما در چند نقش حاضر شد. مهمان ثابت برنامههای ورزشی و غیرورزشی شد. ادبیات صریح، نمک ذاتی و لحن جالب باعث شد او گزینه خوبی برای برنامههای تلویزیونی باشد. حتی مقطعی برنامهای برای اپلیکیشن روبیکا اجرا کرد که نشان داد پیشنهاد خوبی در کار باشد خداداد نه نمیگوید. او بهعنوان کارشناس برخلاف حاجرضایی، مصحح و دکتر صدر نه تحلیل فوتبالی ویژهای دارد نه جنبههای اجتماعی و فرهنگی فوتبال را تحلیل میکند. شیوه صحبت کردنش گویای این است که اهل مطالعه نیست. حتی در خندوانه با فیروز کریمی شوخی دردسرسازی با نویسندههای ایرانی هم داشت. در جریان یکی از برنامههای مربوط به جام ملتها هم جروبحث عجیبی با خیابانی داشت که خیلیها با دیدن یکهویی عصبانی شدن او معتقد بودند این بحثها ترفندی برای جذب مخاطب است و شاهد جدال لفظی واقعی نبودیم. خداداد در مصاحبهای حین کرونا درباره سالی که گذشته بود با اشاره به فوت میناوند و انصاریان کلماتی گفت که بهسرعت وایرال شد و همین باعث شد او همین دست فرمان را در چند برنامه دیگر و با این ژست که تصور میکند میکروفونش قطع است ادامه دهد. هرچند خودش در مواجهه با خبرنگاران درباره حاشیههای رفتارش در ویژه برنامه قرعهکشی جام جهانی گفت ابایی از گفتن این حرفها ندارد و همه چنین چیزهایی میگویند اما شجاعت گفتنش در دوربین و رسانه ملی را ندارند. خداداد در همین بازی اخیر هم روبه هواداران ذوب حرکتی انجام داد که اصلاً شایسته نبود. منتقدان صداوسیما گذار این رسانه از امثال حاج رضایی و صدر به امثال خداداد را نشانه تضعیف آن در شرایط فعلی میدادند. بهخصوص اینکه خداداد ابایی از بیان اینکه چنین حرفهایی را در رسانه ملی زده ندارد، رسانهای که کوچک و بزرگ پای برنامهاش هستند. البته او حضور پررنگی هم در رئالیتیشوهای نمایش خانگی داشت که در آنجا لااقل حاشیه خاصی ایجاد نکرد و بیشتر مواقع شهروندی بود که خوب مافیا را حدس میزند.
خداداد را راحت خرج کردیم
در کاهش محبوبیت خداداد غیر از خودش تلویزیون، تراکتور و عوامل مختلفی سهیم بودند که او را ازخاطره خوب چند نسل به ابزاری برای اهداف ساده تقلیل دادند.
خداداد را دوست داشتیم چون برای ما دنیایی از خاطره ساخته و به احترام همان روزهای خوب هم دوست داریم او قدر جایگاهش را بداند. برای همین انتقاد از او به منزله آن نیست که او را چهره مخرب فوتبال و تلویزیون میدانیم؛ بلکه ریشه این انتقادات در این است که برخلاف تلویزیون و باشگاه تراکتور قدر جایگاه و زحماتش را میدانیم و معتقدیم نباید اعتبار او برای وایرال شدن یک برنامه یا برسر اینکه یک تیم روی داور برای اوت دستی فشار بیشتری بیاورد خرج شود. خداداد باید سالی یک بار در آذر به تلویزیون بیاید، وقتی که دلمان برای حماسه ملبورن تنگ شده، خداداد باید بهجای مافیا و مسابقه پخت شام در مستند و پادکست حاضر شود تا کارکرد شیرین نوستالژی برای مخاطب حفظ شود. همانطور که او باید قدر خودش را بداند، تلویزیون و اهالی فوتبال هم باید به او برای بازگشت در مسیر محبوبیت کمک کنند. بهویژه اینکه او بهخاطر زبان و ادبیات شیرین، چهره رنجکشیده و شخصیت برخواسته از قشر ضعیف جامعه، ریاکار نبودن و اینکه میتواند خودش باشد ظرفیتهای زیادی برای محبوبیت دارد. اما دلیل نمیشود برای اینکه خودش باشد هیچ ملاحظهای هم نداشته باشد و در لحظه هرکاری خواست انجام دهد یا هر چیزی بگوید. در چند دهه اخیر فوتبالیستهای زیادی آمده و رفتهاند اما خداداد محبوب مانده، چون جنس مردمیاش را حفظ کرده، چون مردم او را نه با خودروی مدل بالا، نه با تغییر تیپ و قیافه که با همان ویژگیهای قبل بهیاد میآورند و حالا هم دیر نشده برای آنکه خاطره خوب خداداد برای همه باقی بماند؛ خاطرهای که شفافیت قبل را ندارد اما میتواند بیشتر از این کِدر نشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
بدون دیدگاه