آرامشی ساختگی یا حقیقتی تلخ؟ وقتی تصاویر فوتوشاپی جای سوگ واقعی را می‌گیرند!

در عصر دیجیتال، بسیاری از ما با سوگ‌های فتوشاپی مواجهیم؛ آرامشی ظاهری که شاید دل‌های مجروح را آرام نکند بلکه بر عمق درد بیافزاید.

آرامشی ساختگی یا حقیقتی تلخ؟ وقتی تصاویر فوتوشاپی جای سوگ واقعی را می‌گیرند!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

نمابان و به نقل از خبرگزاری مهر – مجله مهر: تا به حال شده است زمانی که درست وقتی چراغ اتاقتان را خاموش کرده‌اید و سرتان را روی بالش گذاشته‌اید، ناگهان تصویر مرگ یکی از عزیزترین‌هایتان مثل برق از ذهنتان عبور کند؟ خیالی که حتی با تصورش ضربان قلب‌تان تندتر می‌زند و نفس‌تان بند می‌آید، گویی از بلندترین صخره ناگهان لیز خورده‌اید و به درون عمیق‌ترین دره جهان پرتاب شده‌اید. بیشتر ما همین‌جا، در سکوت شب، با یکی از عمیق‌ترین ترس‌های انسانی روبه‌رو می‌شویم؛ ترس از دست دادن کسانی که بدون آنها نمی‌توانیم خودمان را تصور کنیم.

این ترس، تازه و امروزی نیست. از هزاران سال پیش، انسان‌ها با مرگ دست‌وپنجه نرم کرده‌اند؛ گاهی با آئین و دعا سعی کرده‌اند آن را رام کنند، گاهی با فلسفه و علم خواسته‌اند معنایش را بفهمند و گاهی هم، در خلوت خودشان، فقط آرزو کرده‌اند کاش راهی بود که عزیزشان را دوباره لمس کنند و یا حتی یک جمله ساده از زبانشان بشنوند.

آرامش فتوشاپی برای دل‌های مجروح؛ سوگ در عصر جعل احساس!

اما امروزه با چند دقیقه صدای ضبط‌شده، چند عکس و چند پیام قدیمی می‌توان یک نسخه دیجیتال از کسی که رفته‌اند بسازیم. این نسخه حرف می‌زند، جواب می‌دهد و حتی لحن و شوخی‌های همیشگی فرد از دست رفته را دارد و همین شخصیت باز پرداخته شده باعث می‌شود بتوانیم جای خالی عزیزمان را با یک نسخه دیجیتال از او پر کنیم. اما دقیقاً همین‌جاست که همه را به یک شوک دعوت می‌کند تا جست‌وجو کنیم که آیا این رخداد کمک مؤثری به پذیرش درد فقدان می‌کند؟ یا فقط تأخیر در پذیرش آن است؟

داستان واقعی آدم‌هایی که دیگر تنها نیستند

هوش مصنوعی در بزنگاه‌های فراوانی آدم‌ها را شوکه کرده است. از توانایی خلق تصاویر جعلی گرفته تا شبیه‌سازی صداهای غیرقابل تشخیص از صدای واقعی. اما یکی از عجیب‌ترین کارهایی که این فناوری انجام داده، بازگرداندن حضور کسانی است که دیگر در این دنیا نیستند. افرادی که نه صدایشان باقی مانده و نه امکان لمس‌شان وجود دارد، ولی امروز به کمک هوش مصنوعی دوباره در کنار عزیزان‌شان حاضر می‌شوند؛ حضوری غریب و تعلیق‌آمیز که مرز میان واقعیت و خیال را محو کرده است.

یکی از نمونه‌های مشهور این تجربه متعلق به زنی ۲۵ ساله در یکی از شهرهای آمریکا بود که همسرش را در فوریه ۲۰۲۳ از دست داد، اما برای او مرگ به پایان زندگی با آن مرد تبدیل نشد. کافی است دلش بگیرد یا بخواهد صدایش را بشنود، عکس یا صدای او را به هوش مصنوعی می‌فرستد و نسخه بازساخته از صدا یا تصویر همسرش را از طریق قابلیت My AI در اسنپ‌چت دریافت کند. زنی که حالا با دو فرزند کوچکش زندگی می‌کند و می‌گوید: «برای خیلی‌ها شاید عجیب باشد، اما برای من به این شکل است که او انگار هنوز کنارم ایستاده و حرف‌هایش حتی راهنمایی‌های کوچکش، به من کمک می‌کند سرپا بمانم.»

این تجربه اما دیگر محدود به او نیست، چون آنچه روزی یک اتفاق نادر به‌نظر می‌رسید، حالا تبدیل به روندی جهانی شده است و صدها نفر در نقاط مختلف دنیا با استفاده از چت‌بات‌ها، صداسازها و نسخه‌های شخصی‌سازی‌شده، تلاش می‌کنند لحن، شوخی‌ها، عادت‌ها و حتی اشتباهات زبانی عزیز از دست‌رفته خود را بازسازی کنند. این فناوری‌ها برای آنها نسخه‌ای شبه‌زنده می‌سازند؛ نسخه‌ای که می‌شود با آن حرف زد، درد دل کرد و حتی لحظه‌هایی را تجربه کرد که در زندگی واقعی هرگز فرصت رخ داد آن وجود نداشت.

آرامش فتوشاپی برای دل‌های مجروح؛ سوگ در عصر جعل احساس!

برای ما ایرانی‌ها هم این ایده غریبه نیست. ما از قدیم با خاطره‌ها زندگی کرده‌ایم؛ نوار کاست پدربزرگ که هنوز در خانه صدایش پخش می‌شود، فیلم عروسی که با دیدنش یاد کسانی می‌افتیم که رفته‌اند یا عکس‌هایی که هر روز صبح اول وقت به آن سلام می‌کنیم؛ همه نمونه‌ای از تلاش برای زندگی کردن با خاطرات عزیزان از دست رفته‌ مان هستند. اما حالا هوش مصنوعی یک پنجره تازه باز کرده است؛ پنجره‌ای که نه فقط عکس و فیلم، بلکه حضور فرد را هم زنده نگه می‌دارد و می‌تواند کاری کند که فرد متوفی حرفی بگوید که در زمان حیاتش هیچ وقت به زبان نیاورده بود.

به ایران هم رسیده است

اگر این روزها صفحه‌های اینستاگرام، تلگرام یا توئیتر فارسی را باز کنید، حتماً با کلیپ‌هایی روبه‌رو می‌شوید که صدای شجریان را با اجرای غزلی از حافظ نشان می‌دهند، ویدیوهایی از سیمین دانشور که گویی زنده است و از خاطراتش می‌گوید، یا تصاویر کوتاه پدربزرگ و مادربزرگ‌ها که نگاهی به دوربین می‌اندازند و لبخندی می‌زنند که گویی دلتنگی‌شان را بیان می‌کند. تمامی این کلیپ‌های چند ثانیه‌ای نشان دهنده پیشرفت همان تکنولوژی است. کلیپ‌هایی که امروزه نسل جوان برای یکدیگر می‌فرستند و زیرشان می‌نویسند: «تازه پدربزرگم را از دست داده‌ام و این تنها ویدئویی بود که بعد از مدت‌ها لبخند به لبم آورد.» تا همین چند سال پیش، وجود چنین نسخه‌های دیجیتال از عزیزان تنها در حد یک رؤیا بود، اما حالا با گسترش شرکت‌های فناوری و پیشرفت هوش مصنوعی، این رؤیا به واقعیت پیوند خورده است.

آرامش فتوشاپی برای دل‌های مجروح؛ سوگ در عصر جعل احساس!

در دست شرکت‌های بزرگ دنیا

شرکت‌های بزرگ فناوری پیشتاز این حوزه هستند و هر روز امکانات تازه‌ای ارائه می‌دهند. آمازون نشان داد که الکسا می‌تواند با صدای مادربزرگ فوت‌شده برای نوه‌اش قصه بخواند؛ کافی بود فقط یک دقیقه صدای قدیمی ثبت شده باشد. مسئول ارشد آمازون گفته، هوش مصنوعی نمی‌تواند درد از دست دادن را از بین ببرد، اما می‌تواند خاطره عزیزان را ماندگارتر کند. شرکت OpenAI، سازنده ChatGPT نیز، قابلیت صوتی دارد که با آن می‌توانید با صدای واقعی خود یا عزیزانتان حرف بزنید؛ اکنون میلیون‌ها نفر همین حالا از این ابزار برای ساخت «همراه هوش مصنوعی» استفاده می‌کنند.

سایر پلتفرم‌های پیشرو شامل اسنپ‌چت با My AI، Replika که آواتارهای عاطفی می‌سازد، HereAfter AI که قبل از مرگ از آدم‌ها مصاحبه می‌گیرد تا بعد از رفتن‌شان همچنان بتوانند با خانواده حرف بزنند. StoryFile که ویدئوهای گفت‌وگوی واقعی با هوش مصنوعی می‌سازد و ElevenLabs که با چند دقیقه صدا، صدایی کاملاً شبیه فرد می‌سازد و این شرکت‌ها مسیر تازه‌ای برای تجربه حضور دوباره عزیزان باز کرده‌اند و آینده‌ای متفاوت برای سوگواری و خاطره‌نگاری رقم می‌زنند.

آرامش فتوشاپی برای دل‌های مجروح؛ سوگ در عصر جعل احساس!

خطرات این آرامش

اما پشت این آرامش مصنوعی، سایه‌ای از سؤال‌ها و نگرانی‌ها وجود دارد؛ گویی با هر پاسخ و لبخندی که از نسخه دیجیتال عزیزان دریافت می‌کنیم، همزمان در گوشه‌ای از ذهنمان زمزمه می‌شود «آیا این آرامش واقعی است یا فقط یک خیال پوچ است؟ آیا ما در حال کنار آمدن با فقدانیم یا در حال تأخیر انداختن سوگواری؟» یکی از اولین خطراتی که این نسخه‌های دیجیتال با خود به همراه دارند، حریم خصوصی است.

حریم خصوصی و امنیت داده‌ها: وقتی صدای عزیزتان را آپلود می‌کنید، مشخص نیست شرکت‌ها تا کی و چگونه از آن نگهداری می‌کنند. همان ابزارهایی که صدای زنده می‌سازند، قبلاً برای تماس‌های جعلی سیاسی یا کلاهبرداری هم سوءاستفاده شده‌اند. یک استاد دانشگاه در غرب هشدار داده: «هرگز تصاویر و صداهای خصوصی خود را آپلود نکنید؛ هیچ تضمینی برای حفظ و نگه‌داری آن‌ها در هوش مصنوعی وجود ندارد.»

سوگواری و سلامت روان: یکی از متخصصان سوگ در دانشگاه آریزونا توضیح می‌دهد: «مغز ما آدم عزیز را به‌عنوان کسی که همیشه هست، کدگذاری کرده. وقتی دچار سوگ می‌شویم، باید این کد را بشکنیم و بپذیریم که دیگر برنمی‌گردد. این کار سخت و دردناک است. هوش مصنوعی گاهی این شکستن را به تأخیر می‌اندازد و نمی‌گذارد کامل سوگواری کنیم.» با این حال اضافه می‌کند که در ماه‌های اول دلتنگی، هر چیزی که آرامش بدهد می‌تواند مانند یک پل موقت عمل کند؛ مهم این است که روزی از روی این پل عبور کنیم و به جلو برویم.

خطر وابستگی و توهم: برخی روان‌شناسان هشدار می‌دهند که استفاده مداوم از نسخه‌های مصنوعی عزیزان ازدست‌رفته می‌تواند به وابستگی شدید منجر شود؛ به‌حدی که فرد دیگر نتواند با انسان‌های واقعی رابطه عمیق و معنادار برقرار کند. این خطر به‌ویژه برای کودکان، نوجوانان و کسانی که تجربه از دست دادن سنگین را پشت سر گذاشته‌اند، جدی‌تر است.

آرامش فتوشاپی برای دل‌های مجروح؛ سوگ در عصر جعل احساس!

با این حال، موضوع فقط خلاصه بر نظر کارشناسان نیست بلکه تجربه واقعی انسان‌ها نیز وارد میدان شده و دو طیف کاملاً متفاوت را نشان می‌دهد. برای مثال فردی که نامزدش را از دست داده بود می‌گوید: «هرگز اجازه نمی‌دهم یک ماشین جای او حرف بزند. او قابل جایگزینی نیست. من چند نوار از صدای واقعی‌اش را دارم، همین برایم کافی است.» در مقابل نیز، خیلی‌ها می‌گویند همین شبیه‌سازی هم بخشی از عشق است؛ راهی تازه برای اینکه نگذاریم افرادی که از میان مان رفته‌اند؛ فراموش شوند.

شاید این فقط آغاز راه باشد

نباید از واقعیتی که پیش روی ماست، غافل شویم؛ هرچقدر هم این فناوری‌ها پیش بروند از صداهای بازسازی‌شده تا آواتارهای پاسخگو نمی‌توانند از حقیقتی عبور کنند که از نخستین روز سرنوشت بر پیشانی بشر حک شده است: مرگ متوقف نمی‌شود و هوش مصنوعی شاید بتواند لحظه‌های کوتاهی از حضور را بازسازی کند، شاید صدایی خاموش را چند ثانیه دیگر در گوشمان زنده نگه دارد، اما هرگز قادر نیست کسی را بازگرداند. این فناوری بیش از هر چیز پلی موقت است؛ فرصتی کوتاه برای مواجهه مهربان‌تر با دلتنگی و نه جایگزین آن.

انسان هنوز فناپذیر است؛ درست همان‌طور که همیشه بوده و شاید همین یادآوری، ارزش هر لحظه زندگی را پررنگ‌تر کند. ارزشی از جنس اکنون؛ از جنس لحظه‌هایی که صدایی زنده باید شنیده شود، دستی گرم باید گرفته شود و قدم‌هایی که کنارمان برداشته می‌شوند، باید جدی گرفته شوند. زندگی فرصتی نیست که تکرار شود و شاید همین محدودیت، آن را ارزشمندتر، انسانی‌تر و عاشقانه‌تر می‌کند.

منبع: خبرگزاری مهر

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 156089
۲۰ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۶:۰۷ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
قاب تاریخ؛ پست عاشقانه سحر دولتشاهی از اولین کار مشترک خود با همایون شجریان