پنج بازی ماندگار نوید پورفرج به بهانه درخشش در «بامداد خمار» | نقش‌های ساختارشکن، بازی‌های متمایز

نوید پورفرج این روزها در نقش رحیمِ سریال «بامدادِ خمار» خوش می‌درخشد و با سکوتی فراگیر در بازی‌اش نزد مخاطبان دلبری می‌کند. به این بهانه نگاهی به 5 بازی شاخص او انداخته‌ایم.

پنج بازی ماندگار نوید پورفرج به بهانه درخشش در «بامداد خمار» | نقش‌های ساختارشکن، بازی‌های متمایز
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

اختصاصی نمابان و به نقل از سلام سینما فاطمه فریدن: نوید پورفرج شاگرد سابق کارگاه‌های بازیگری امین تارخ طی گذر سال‌ها امتحانش را خوب پس داده و این روزها پرآوازه‌تر از گذشته به چشم می‌آید. بازیگری جوان و خوش‌فکر که با ایفای نخستین نقش‌آفرینی در فیلمی سینمایی شگفتی و تحسین منتقدین را برمی‌انگیزد. بازیگری که این روزها در نقش رحیمِ سریال «بامدادِ خمار» خوش می‌درخشد و با سکوتی فراگیر در بازی‌اش نزد مخاطبان دلبری می‌کند. هنرمندی خوش‌آتیه که به نظر می‌رسد با قدر دانستن موقعیتِ فعلی‌اش باید پس از این در انتخاب‌هایش گزیده‌تر و همچنان اندیشمندانه عمل کند. 

در این مطلب به بهانه پخش سریال «بامداد خمار»، بهترین بازی‌های نوید پورفرج را بررسی کردیم. 

مغزهای کوچک زنگ زده (هومن سیدی، ۱۳۹۶) 

نقش امیر در فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» مرکز ثقل نقش‌های نوید پورفرج است. نقشی که بر خلاف مکمل بودن‌اش توجه‌ها را سوی نوید جوان که نویددهنده نوع جدیدی از بازیگری در سینمای ایران است جلب می‌کند و کاندیداتوری نقش مکمل را به دست می‌دهد. نقشی متفاوت با چهره‌پردازی خاص که پورفرج را از صورت واقعی‌اش جدا می‌کند. کاراکتری که قالبی متمایز دارد و هر گونه اغراق و جلوه‌گریِ بیش از حد آن را از ریخت می‌اندازد. اما به نظر می‌رسد پورفرج با تحقیقاتی که روی این نقش انجام می‌دهد، شکل شخصیت را از حالتی یکنواخت خارج می‌کند. کاراکتری که وظیفه رفیق بودن را در جهانی پروحشت بر عهده دارد. امیر نقشی دشوار و اشباع از اَکت‌های نمایشیِ فراوان است. انسانی اوباش که همراه خلافکارهای مواد مخدر و گروهک‌های حاشیه‌نشینِ شهر مدام جست‌وخیز می‌کند. چنین نقشی ذاتا غیرعادی و در جامعه شهری ناملموس به نظر می‌آید. شخصیتی که پورفرج با پذیرفتن بازی در آن ریسک بالایی را متحمل می‌شود. زیرا تسلط همه‌جانبه‌ بر نقشی که در تکمیل نقش‌های محوری جای دارد، دشوارتر از نقشی معمول و تعریف‌شده است. امیر در این فیلم کاراکتری اتوکشیده نیست که لفظِ قلم سخن گوید و به این طریق دیگران را مجذوب خاصیت‌هایش کند. خاصیت اصلی او در فیلم مرعوب‌کنندگی بر حسب خشونتی درونی شکل‌گرفته طبق زیستِ طبیعی این شخصیت است.

مغز استخوان (حمیدرضا قربانی، ۱۳۹۸) 

کاندیدای بهترین نقش مکمل مرد در «مغز استخوان» ره‌آوردی است که از این فیلم برای نوید پورفرج به دست می‌آید. پورفرج در این فیلم خشونت‌های ساختاری و نهانِ یک شخصیت را مجدد تکرار می‌کند؛ با این تفاوت که این بار در کالبد آدمی متمدن‌تر و شهرنشین جای می‌گیرد. شخصیت امیر مثل مانعی مقابل روی بهار (پریناز ایزدیار) زنی که بچه‌ای سرطانی دارد می‌ایستد. زنی که به‌واسطه گرفتن خونِ بند ناف نوزادی جدید، دوباره باید به ازدواج همسر سابقش مجید (جواد عزتی) درآید. امیر به عنوان برادرشوهری که سال‌ها از این زن فاصله گرفته، همچنان در پی یافتن علل رفتارهای برادرش به خاطر گردن گرفتن یک قتل است. شخصیتی خشن و هم‌زمان دلسوز که تقلای بسیاری برای دریافت علت بروز  اتفاقات مختلف می‌کند. با وجود حضور گاه به گاهِ پورفرج در کل سکانس‌های فیلم اما این بازیگر می‌کوشد نتیجه‌ای مطلوب از بازی‌اش به‌ جا گذارد. نتیجه خوبی که نشان‌دهنده بازی اندک اما تاثیرگذار پورفرج مستعد است. اجرای استاندارد نوید در نقشی که پی‌گیر ماجراهای حاشیه‌ای برادرش مجید است و روان زن‌برادر سابقش را می‌خراشد، منطقی و باورپذیر است. بازی خوبی که نمره قبولی از سوی داوران به او می‌دهد. نمره‌ای که در اکران نیز از سوی منتقدان سینما قبول قلمداد می‌شود. 

زالاوا (ارسلان امیری، ۱۳۹۹) 

استوار احمدی در فیلم «زالاوا» نمادی از تفکر و قوه عاقله میان اهالی روستا است. شخصیتی که نظم و برقرای قانون را والاتر از خرافات و عقاید ذهنیِ پوسیده می‌داند. انسانی دگرانديش در مقابل روستاییانی که اغلب زخم‌هایی از تیرخوردگیِ پس از رؤیت جن در بدن‌شان دارند. احمدی در این فیلم کاراکتری عاقل است که باید در اقدامی ناگهانی به جمع‌آوری اسلحه‌ها دست برد. عملی که می‌تواند خرافه‌گرایی را برای همیشه از این منطقه دور کند. پورفرج برای ایفای این نقش تلاش می‌کند بر جدیت پنهانِ استوار در چهره و گفتار مسلط شود. احمدی در این فیلم باید انسانی باصلابت به نظر آید که مردم نیز فرمان‌بردارش شوند. کاراکتری جدی و قاطع در انجام امور که بی‌قانونی را در هیچ مقطعی برنمی‌تابد. فردی پرانگیزه رو در روی جامعه‌ای پرتنش و مضطرب که برای ایجاد آرامش ذهنی‌شان مرتکب اعمالی قبیح می‌شوند. ویژگی‌های ذکرشده به خوبی در بازی پورفرج دیده می‌شوند. کاراکتری که به عنوان تنها فرد منطقی در اجتماعی هرچند کوچک و مشوّش که باید آسیب‌های مواجهه با جمعیتی نادان را پذیرا شود. شخصیتی که پورفرج نهایت سعی خودش را برای جذاب شدن‌اش به کار می‌گیرد و به دلیل ایفایی صحیح در آن کاندیدای نقش مکمل مرد در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر می‌شود. 

بی‌بدن (مرتضی علیزاده، 1402)

ایفای نقش بازپرسِ ویژه قتل در فیلم «بی‌بدن» برای پورفرج جوان تصمیمی دشوار و ریسک‌پذیر است. نقشی که متهورانه برای چنین بازیگری انتخاب می‌شود و پورفرج تلاش وافری برای اجرای دقیق آن انجام می‌دهد. محسن شکوهی در جایگاه بازپرس کاراکتری به‌ظاهر جدی اما به‌واقع پرجزییات است. شخصیتی چندلایه که به‌سادگی در دام احساسات‌گرایی نمی‌افتد و تا انتها در جدیت امور ثابت‌قدم می‌ماند. با توجه به تعدد سکانس‌های بازرسی و مواجهه رخ در رخ کاراکتر بازپرس با مظنونین، پورفرج از ابزار بازی با چهره استفاده می‌کند. شکلی از بازی که حالت چشم‌ها و اجزای صورت به نحوه معقول بودن بازی بسیار کمک‌رسان هستند. پورفرج با تسلط بر این نکات تلاش می‌کند شمایلی از یک بازپرسِ جست‌وجوگر، پی‌گیر و باوجدان ارائه کند. شمایلی که تفاوتی آشکار میان این نقش و انتخاب‌های قبلی‌اش می‌گذارد. نافذ بودنِ چشم‌ها و خیرگیِ نگاه یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که به نحوه اجرای درست این نقش کمک می‌کند. پورفرج با در نظر گرفتن این موارد شکلی نزدیک به یک بازپرس در جهانی واقعی تولید می‌کند. حالتی از طبیعی به نظر آمدن و جدا شدن از شعارزدگی. شکلی خاص از بازی که سبب می‌شود در ادامه با چنین کاراکتری بیشتر همذات‌پنداری یا  همدلی کنیم. شخصیتی کنجکاو و فعال که تا آخرین لحظات برای یافتن مکان دقیقِ دفنِ مقتول جوان، تلاشی شبانه‌روزی انجام می‌دهد. 

گوزن‌های اتوبان (ابوالفضل صفاری، 1403)

شخصیت عباس در «گوزن‌های اتوبان» نماینده انسان‌های معمولی و در حال کارِ یک شهر بزرگ است. شخصیتی از تیپ کارگری که هر لحظه با معضلی جدید مواجه می‌شود. یک پیک موتوری که زندگی‌اش دست بر قضا با یک بلاگر مشهور در مسیری مشترک می‌افتد. مسیری پرخطر که بزرگترین مسأله آن حفظ حریم شخصی  و آبروی انسان‌ها است. پورفرج در نحوه بازی‌اش می‌کوشد شخصیتی پرهیجان و درعین‌حال بی‌گناه را به شکلی ملموس‌تر خلق کند. کسی که بر حسب اتفاق در جریانی پایان‌ناپذیر گرفتار شده است. نوع بازی پورفرج در این‌جا طبق ماجراهای هیجان‌انگیز نیمه ابتدایی فیلم و گفت‌وگوهای پرتنش با همسرش صبا (الناز شاکردوست) جان می‌گیرد. هیجاناتی که در طول داستان گاهی غلوشده به نظر می‌آیند اما نوید پورفرج در اجرایش به خوبی از آن‌ها بهره می‌برد. آدمی معمولی که برای به چنگ آوردن یک لقمه نان باید مدام در تلاطم و حالاتی دگرگون غوطه‌ور شود. بخشی از احساسات در سطوح بیرونی شخصیت که طبیعتا خطر مبتلا شدن به پرگویی و اغراق را در پی دارد. سبکی از بازی که هیچ‌ گونه به ساکن یا راکد بودن موقعیت‌ها وابسته نیست. از این جهت می‌توان ادعا کرد پروردن شخصیتی واجد چنین خصوصیاتی قاعدتا دشوار است. شخصیتی که خلاف رفتارهایش دوست‌داشتنی جلوه می‌کند. کاراکتری دارای ذکاوت و شیطنت‌های نهان که به تدریج در او شناسایی می‌کنیم. نوید پورفرج برای بازی در این فیلم برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهل و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر شد.

منبع: سلام سینما

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 154724
۲۰ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۱:۴۴ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

عکس| سفر در زمان؛ «بیک ایمانوردی» در حال تمرین بدنسازی در خانه؛ دهه 40