رسول خطیبی در «لایو 360»: هرکس به خاطر من زنگ زده، غلط کرده!

رسول خطیبی یکی از میهمانان برنامه لایو 360 بود و درباره مسائل مختلفی صحبت کرد.

رسول خطیبی در «لایو 360»: هرکس به خاطر من زنگ زده، غلط کرده!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

به گزارش نمابان و به نقل از فوتبال 360، رسول خطیبی سرمربی اخراجی مس رفسنجان، یکی از میهمانان حضوری برنامه «لایو 360» بود. او در گفت‌وگو با عادل فردوسی‌پور درباره مسائل و موارد متعددی صحبت کرد؛ از اتفاقات در باشگاه مس گرفته تا روزگاری که برای تیم ملی ایران بازی می کرد. گزیده‌ای از گفت‌وگوی طولانی او در زیر آمده است.

*هفته دوم لیگ که با هم یک ساعت تلفنی صحبت کردیم و تلاش کردی من را قانع کنی، قول دادی تیمت در انتهای فصل رتبه زیر 10 داشته باشد. چه اتفاقی افتاد؟

مس آخرین تیمی بود که بسته شد. در نتیجه نیاز به زمان بیشتر داشتیم. بازی آخر با سپاهان را نگاه کنید؛ 4 موقعیت 100 درصد داشتیم. دقیقه 35 بازیکن اخراج می شود و دست مربی جلوی تیمی مثل سپاهان بسته می‌شود و کاری نمی‌تواند کند. دوست ندارم بدی جاهایی که بودم را بگویم؛ ولی واقعا کار کردن در آن شهر برای هر مربی خیلی سخت است. آروزی موفقیت می‌کنم برای مجتبی (جباری) عزیز، دوست دارم ایشان موفق شوند.

*مشکلات جدی داشتی آنجا؟

مشکلاتی بود که اگر شما بگویید صحبت می کنیم؛ دوست ندارم در این مورد حرف بزنم. فقط بگویم، فکر می‌کنم کار مجتبی خیلی سخت است. در بقیه شهرها تیم را حمایت می کنند ولی آنجا اتفاقاتی می‌افتد که در شان فوتبال ایران نیست… جریاناتی اتفاقات افتاد؛ مثلا لیدرها از روز دوم علیه ما شدند. این هم به دلیل رفتار بعضی از مربیان است. برخی از آن‌ها به جایی که می روند، به تعدادی از لیدرها پول و باج می‌دهند.

*یعنی مربی قبلی به لیدرها پول داد؟

مربیان قبلی.

*مثلا ربیعی؟

اصلا صحبت آقای ربیعی را نکنید. تمام بدبختی از زمان ایشان است.

*یکی از کاندیداهای جانشینی تو هم بود؟

فکر نکنم.

*تیم شما در فاز هجومی خوب بود ولی…

کجای دنیا دقیقه 17 همین تعداد از آقایانی که گفته بودم، علیه سرمربی و تیم شعار می‌دهند…

*مسعود و محرم هم آنجا مشکل پیدا کردند. نه محرم و نه مسعود، بعید است به لیدر باج دهند. منظورت آقای ربیعی و ما قبل از ایشان است؟

بعضی مربیان جایی که می روند کار کنند، رویه خراب می‌شود. کار برای مربیان بعدی سخت می‌شود. واقعیت را می گویم؛ از کسی هراس ندارم. غیر از خدا و ائمه از هیچ‌کس نمی‌ترسم. در کارم، کسی نتوانسته از من آتو بگیرد. در کمیته اخلاق تنها کسی هستم که پرونده ندارد. جادوگر هم ندارم.

*بقیه دارند؟

خیلی مربیان سالم کار می کنند. همه را نمی گویم. من واقعا یک‌سری را حلال نمی کنم. می‌گویند رسول خطیبی با کسی هماهنگ کرده که به تیم دیگری برود.

*منظورتان پارس جم است؟

بله. من واقعا این افراد را حلال نمی کنم. خاک بر سر رسول خطیبی اگر در پی رابطه برای رفتن به لیگ یک باشد.

اگر به عقب برگردیم کار اشتباهی وجود داشته که انجامش ندهی؟

من اشتباهی نکردم. 2 سالم بود که پدرم فوت کرد. 2 تا از داداش‌هایم جانباز هستند. مادرم که بعدا می‌گویم چطور فوت کرده، می‌گفت یادم نمی‌آید چطور بزرگ شدی. از 8 سالگی کار کردم. بعد از مدرسه می‌رفتم زمین خاکی، کلاه می‌گذاشتم، کسی من را نشناسند؛ خاک‌شیر و شانسی می‌فروختم. روی پای خودم ایستادم. 4 رده تیم ملی بازی کردم و کاپیتان شدم. مزد زحماتم بوده. یک نفر بیاید بگوید رسول خطیبی آمده بنیاد شهید.

روی پای خودم ایستادم. بعضی وقت‌ها پول نداشتم سر تمرین بروم. آقای گل نوجوانان شدم، ناصرخان حجازی فهمیده بود، خواسته بود با بزرگسالان به تورنمنت قم بروم. پول‌هایم تمام شده بود، گفتم خدا را شکر با بزرگسالان می‌روم و غذا می‌خورم. بازی‌ها تمام شد، نفری 2 تا سوهان دادند؛ 12 روز سوهان و چایی خوردم تا اینکه مریض شدم. دوازدهمین روز بود که مدیرعامل، شانسی من را صدا زد و گفت چون سه رده ما بازی می‌کنی، این پول را بگیر و جیبت بگذار. از آن پول، برداشتم. گوشه اش نوشته‌ام هدیه خدا. من اینطوری بزرگ شدم. بعد به من می‌گویند آقای پزشکیان رسول خطیبی را سر کار گذاشته است. 

قبل از پزشکیان، من بیشتر معروف بودم یا آقای پزشکیان؟ از زمانی که ایشان رئیس جمهور شده من یک‌بار فقط ایشان را دیده‌ام. من جام جهانی بازی کرده‌ام، آلمان بازی کرده‌ام، بعد کسی را هفته پیش آورده‌ای در برنامه قبلی درباره من صحبت می‌کند. من اصلا در سطح ایشان نیستم که بخواهم حرف بزنم. گفت که معاون پزشکیان وساطت کرده به خاطر من، بی‌خود کرده هرکسی زنگ زده. آقای پزشکیان پیگیری کند اگر کسی به خاطر من زنگ زده، ایشان را بیرون بیندازند.

*حیف است انگ به رسول خطیبی زده شود که با حمایت سیاسی وارد کار شود.

من سیاسی نیستم. دنبال پست نیستم. قبل از پزشکیان سرمربی تراکتور بودم، مدیرعامل مس سونگون بودم.

*2 تا بحث دارم. باید تکلیف خودت را مشخص کنی؛ سرمربی هستی یا مدیرعامل؟ و این انگ از تو برداشته شود که با روابط به پست نمی‌رسی.

به روح پدرومادرم، قبل از اینکه آقای پزشکیان رئیس جهور بشود، استعلام مدیرعاملی من آمده بود. خودم برای بعد از انتخابات نگه داشتم. ضمن اینکه من آقای پزشکیان را به خاطر ورزشی بودنش حمایت کردم. تا قبل از اینکه آقای پزشکیان رئیس جمهور شود، خودم گنده‌تر از خیلی‌ها بودم. رئیس جمهور اصلا وقت ندارد که بخواهد بداند چه کسی قرار است مربی کجا شود. اگر کسی به خاطر من می‌خواهد زنگ بزند، غلط می‌کند.

*برگردیم به عقب، هدایت مس را به عهده می‌گرفتی؟

اگر جو حاشیه‌ای را می‌دانستم، نمی‌رفتم. افرادی باید بروند که برعکس من باشند. خصوصیات من سازگار نیست.

*چطور؟

از هفته دوم یکی از این آقایان به من پیام داد…

*از لیدرها؟

یکی از تماشاگران بگوییم. گفت که جلسه محرمانه بگذاریم. به من گفت سه-چهار نفر هستیم که خرج دارند. به مدیرعامل گفتم که من از این کارها نمی‌کنم. از آن روز که پی برده بود قرار نیست چنین کاری کنم، سکوها را علیه من کرده بودند.

*مربیان قبلی با لیدرها ارتباط داشتند؟

همگی نه.

*چند نفر؟

یکی-دوتا.

*آقای پورموسوی هفته پیش گفتند که در زمین غصبی جواهر هم بکاری خون درو خواهی کرد…

من فکرم جاهای بزرگتری است. ایشان هم سرمربی است. فکرش پیش تیمش باشد. مربیان باید پشت سر هم باشند.

* از این شرایط فاصله بگیریم. فکر می‌کنی مدعی اصلی قهرمانی لیگ کدام تیم است؟

همان 4 تا تیم مدعی. اما برحسب علاقه و حضور در تیم‌هایی که داشته‌ام بخواهم بگویم، تراکتور، سپاهان و استقلال را دوست دارم قهرمان شوند.

*یعنی پرسپولیس نه؟

نه. پرسپولیس هم داستان عجیبی است. با ماشین‌سازی بازی در تهران داشتیم. دقایق پایانی علی علیپور پنالتی را چیپ زد و دروازه‌بان ما دستش را خواند و پنالتی را گرفت. بعد تماشاگران پرسپولیس شروع کردند به مادر مرحوم من فحاشی کردند. پنالتی را علیپور زده و دروازه‌بان گرفته، به مادر من که در قبر خوابیده چه.

*از آن موقع ناراحت شدی؟

خیلی. نمی‌دانم ارتباط این اتفاق با مادر مرحوم من چیست؟

*نظرت درباره قرعه ایران در جام جهانی چیست؟

دیگر آقای قلعه‌نویی چه چیزی می‌خواهد؟ در همان گروهی که دوست داشت، افتاد. راحت ترین گروهی است… البته بگویم در مقایسه با سایر گروه ها، راحت‌تر است. 

*فکر می‌کنی تیم ملی چند امتیاز می‌گیرد؟

4 یا 6 امتیاز می گیریم.

*به نظرت انتقادات از تیم ملی درست است؟

با اینکه دل خوشی از آقای قلعه‌نویی ندارم…

*چرا؟

حالا بیخیال. الان موقع حمایت است. دوست داشتم حرف دلم را بزنم. آقای قلعه‌نویی سرمربی است و باید حمایت کنیم ولی دوست داشتم علی دایی در یکی از جام جهانی‌ها سرمربی باشد. این را هم بگویم کارش برای سرمربیگری تیم ملی تمام شده بود ولی خودش قبول نکرد.

*قبل از این جام؟

جام جهانی قبلی. تمام شده بود ولی خودش قبول نکرد. حتی می خواستند اعلام کنند.

*کی دقیقا؟

بعد از اسکوچیچ و قبل از کی‌روش. فقط 3 یا 4 نفر می‌دانستند. استخاره کرد، بد آمد.

*تاریخش را مطمئن هستید؟

از خودش بپرسید، به نظر من که کار درستی هم کرد.

*با دایی در اردوهای مختلفی هم بودی…

خاطره‌ای از او دارم که گفته هیچ جا نگو ولی اینجا می‌گویم. بازی با ازبکستان که قهرمان شدیم، بین دو نیمه من را صدا کرد و گفت پیراهن دوم من را برایم بیاور. گفتم چی شده؟ گفت عین هیروشیما شدم. بعد گفت برو از کیف دکتر چیزی بیاور. گفتم بد نشود، گفت به هیچ کسی نگو. در نیمه دوم استرس داشتم گفتم خدا کند اتفاقی برایش نیفتد .این مرد خیلی بزرگ است.

*جو 2006 خوب نبود. علی دایی گفت بازیکنان چند دسته بودند، تایید می‌کنی؟

مظلوم‌ترین آدم آن روزها علی دایی بود. من بازی کردم؛ ولی حق علی دایی بود. چنددستگی نبود؛ حق با علی دایی بود. علی دایی گفت روز آخر است برویم خانواده را ببینیم، برانکو چیزی گفت، دایی متوجه شد و جو از آنجا خراب شد. می‌گفتند 2 یا 3 نفر ولی یک بازیکن را می‌دیدم که داخل زمین شیطنت می‌کرد و پاس نمی‌داد.

*اسمش را نمی گویی؟

نگوییم بهتر است.

*هافبک بود؟

بله.

*اختلافات دادکان – علی آبادی آن زمان خیلی تاثیر داشت؟

آن جام جهانی نفرات قوی‌ای داشتیم. تیم خوب بود. البته این را بگویم که من سال 98 هم می‌توانستم بروم جام جهانی اما درست قبل از سفر به ایتالیا خط خوردم. یکی از 3 نفر آخر بودم که خط خوردم. هرچند آن خط خوردن هم ماجراهای خاص خودش را داشت و پول و این چیزها خواستند.

*یعنی گفتند پول بده، برو جام جهانی؟ 

آن سال در خوابگاه نصرت بودیم. یکی از خبرنگاران به من زنگ زد که آقای فلانی، که الان مریض است یک میلیون پول نیاز دارد. گفتم ندارم، بگذار از برادرم بگیرم. گفت نه دیگر، فامیلی‌اش هاشمی بود. 

*اسمی با «غ» شروع می‌شد؟

بله.

*خب؟

آن‌ها رفتند و ما خط خوردیم. البته این را بگویم که تعدادی از بازیکنان از من بهتر بودند ولی تیم ملی که برگشت همان آقا به من زنگ زدگفت اگر پول را می‌دادی، به جای یکی از این 3 بازیکن می‌رفتی جام جهانی، حواله خودرو می گرفتی و لباس‌های پوما.

*آن بازیکنان پول داده بودند؟

ایشان گفتند آن‌ها پول دادند و رفتند. 2 مهاجم و یک دفاع – هافبک.

*راستی رابطه‌ات با آقای زنوزی چطور است؟

رفت و آمد خانوادگی داشتیم. خودش انسان بسیار خوبی است ولی اطرافیانش که شما هم می‌شناسید… روحیات من سازگار نیست. من آلومینیوم بودم؛ به من زنگ زدند که بیا تراکتور. گفتم تیم ما پنجم جدول است. گفت نه به خاطر رفاقت و این حرف‌ها بیا تراکتور. هواداران هم می‌خواستند. به مدیرعامل پیام دادم و رفتم تراکتور. وعده دادند همه جوره کمک کنند. یک ماه قبل از بازی های آسیایی. در آسیا صعود کردیم. بعضی ها هر کاری کردند که شرایط بد شود. پشتیبانی نشدم. آنجا از آقای زنوزی ناراحت شدم که من را حمایت نکردند.  

منبع: فوتبال 360

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 144268
۱۹ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۳:۴۸ | بازدید: 1
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

عکس| سفر در زمان؛ «بیک ایمانوردی» در حال تمرین بدنسازی در خانه؛ دهه 40