در حالی که شهرداری گرگان خود را برای جشن باشکوه «یک قرن همدلی» آماده میکند، اما با بدهی سنگین 1300 میلیارد تومانی و پروژههای نیمهتمام روبرو است که نگرانیها را افزایش داده است.
به گزارش نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم از گرگان، شهرداری مرکز استان گلستان ( گرگان) در آستانه صدسالگی، خود را برای جشنهایی باشکوه با عنوان «یک قرن همدلی» آماده میکند. برنامههایی از جشنوارههای فرهنگی تا میزبانی هیئتهای خارجی و خلق آثار هنری ماندگار که اعتبارات خاصی برای هر یک لحاظ شده است.
اما این چهره آراسته و پرطمطراق، روی دیگری دارد: چهره شهرداری که با کوهی از بدهی معادل 1300 میلیارد تومان به پیمانکاران و اصناف دستوپنجه نرم میکند، برای پروژههای نیمهکاره خود التماس «متمم بودجه 600 میلیارد تومانی» میکند و شهر را با انبوهی از مشکلات حلنشده رها کرده است.
در چنین شرایطی، جزئیات و هزینههای میلیاردی این «همدلی نمایشی» پرسشبرانگیز است. آیا این جشن، واقعاً تکریم تاریخ است یا فرصتی برای فرافکنی و ریختوپاش در پوشش مراسمی تشریفاتی؟ نگرانی اصلی مردم گرگان نه از شادی، که از تکرار الگوی شکبرانگیز حیف و میل بودجه در نهادی است که مدیریت اقتصادی آن زیر سؤال رفته است.
مجید طاهری شهردار گرگان، احمد سالاری قائم مقام شهردار گرگان و دیگر مسئولان از «برنامههای متنوع»، «ایدههای خلاقانه» و «تقویت هویت» سخن میگویند. اما این شعارهای زیبا، وقتی در برابر آمارهای تلخ شهری قرار میگیرند، رنگ میبازند.
نخستین و جدیترین هشدار، از جابهجایی عجیب مسئولیت برگزاری جشن میآید: مسئولیت از واحد روابط عمومی سلب و به «اداره سرمایهگذاری و جلب مشارکتهای مردمی» سپرده شده است. این واحد، با سابقهای نه چندان درخشان در یکی دو سال گذشته، آیا صلاحیت مدیریت رویدادی به این گستردگی و حساسیت مالی را دارد؟

آنچه که بیش از پیش نگرانکننده به نظر میرسد احتمال تبدیل جشن به بستری برای هزینهکردهای غیرشفاف و بیضابطه است. این اتفاقات در حالی رقم خورده است که بحرانهای لاینحل گرگان، ابعادی جدیتری به خود گرفته است:
حاشیهنشینی؛ زخم کهنهای که التیام نمییابد
حدود 35 درصد جمعیت گرگان در محلات حاشیهای زندگی میکنند. مناطقی مانند انجیرآب، اسلامآباد و کوی محتشم، با فقر امکانات شهری، بیکاری، ناامنی و آسیبهای اجتماعی مانند خرید و فروش مواد مخدر و نزاع دستهجمعی دست به گریبانند.
سخن گفتن از «خلق آثار ماندگار» و «تجلیل از مشاهیر» در حالی که یکسوم شهروندان با حداقلهای معیشت و امنیت دستوپنجه نرم میکنند، نوعی دوری گزینی از واقعیت است. آیا هزینه چند میلیاردی برای برپایی غرفهها و مراسم، اولویت بیشتری از ایجاد خدمات عمومی از « سراهای محله» گرفته تا «سالنهای ورزشی» در این محلات دارد؟ این تناقض، شعار «عدالت شهری» را زیر سؤال میبرد.
ترافیک و آلودگی؛ معضلی که هر روز حادتر میشود
با وجود 130 هزار خودرو و سالانه 10 هزار خودروی افزوده در خیابانهای تنگ و کمظرفیت، گرگان به یک پارکینگ بزرگ و آلوده تبدیل شده است. راهحلهایی مانند توسعه ناوگان حملونقل عمومی (بیآرتی) به دلیل «نداشتن توجیه اقتصادی» و نیاز به پرداخت یارانه، عملاً مسکوت ماندهاند.
در چنین شرایطی، تزریق میلیاردها تومان برای جشن، در واقع به معنای پسزدن همین «یارانه» ضروری برای نجات شهر از خفقان ترافیک و آلودگی است. آیا برگزاری یک جشن چندروزه، اولویت حیاتیتر از سرمایهگذاری برای سیستم حملونقل پاک و روانسازی معابر است؟

پروژههای گردشگری؛ سراب وعدههای تحولآفرین
سالهاست مردم گرگان وعدههای تحول را درباره پروژههایی مانند تلهکابین ناهارخوران، شهربازی مدرن و بازار سنتی هفت موزه میشنوند. پروژههایی با اعتباری هزاران میلیاردی که جز در حد کلنگزنیهای نمایشی پیش نرفتهاند. در حالیکه اعضای شورای شهر خود معترف هستند که: «اعتبارات شهرداری بسیار محدود است».
حال پرسش اینجاست اگر برای این پروژههای زیرساختی و اشتغالآفرین بودجه نیست، بودجه چند میلیاردی جشن از کجا تامین میشود؟ آیا این عدم توازن در هزینهکرد، نشاندهنده بیبرنامهای و اولویتبندی نادرست نیست؟
کم توجهی به ورزش همگانی
در سالهای اخیر شهرداری گرگان با تزریق میلیاردها تومان به تیم بسکتبال، موفق به کسب چند قهرمانی در لیگ برتر شده که مایه افتخار برای هر شهروند گرگانی و البته گلستانی است. در عین حال در این شهر بسیاری از زیرساختهای ورزش همگانی آن فرسوده یا ناکافی است و عموم مردم از امکانات اولیه ورزشی محرومند!
پایان سخن آنکه، جشن صدسالگی میتوانست فرصتی بینظیر برای نگاهی منتقدانه به گذشته، اعتراف به کاستیها و ارائه برنامهای شفاف برای آینده باشد. اما به نظر میرسد شکل فعلی آن، بیشتر به سمت «صحنهآرایی» و ایجاد هالهای از موفقیت حول مدیریتی میرود که در حل اساسیترین مشکلات شهر ناتوان بوده است.
نکته قابل تأمل، از دست دادن فرصت طلایی ادغام هوشمندانه است. همزمانی این جشن با «جشنواره اقوام ایران زمین» میتوانست بهترین بستر برای برگزاری مراسمی مردمی، کمهزینه و اثرگذار باشد. اما به نظر میرسد تمایل به برپایی جشنی مستقل و پرزرقوبرق، بر منطق اقتصادی و مردمیسازی غلبه کرده است.

مردم گرگان که بار سنگین بدهیهای شهرداری را در قالب خدمات ناکافی و پروژههای معوق پرداخت میکنند، حق دارند بدانند که حتی یک ریال از بودجه این جشن، صرف هزینههای تبلیغاتی غیرضروری، ساخت المانهای زودگذر یا میهمانیهای تشریفاتی نمیشود. آنها حق دارند گزارش شفاف و ریز به ریز تمام هزینهها را مطالبه کنند. ضمن اینکه این شائبه هم وجود دارد که جشنهای یکصدسالگی بلدیه، فرصتی برای تبلیغات انتخاباتی برخی افراد است.
صدسالگی شهرداری، اگر با همان منطق شکبرانگیز مالی و دوری از اولویتهای واقعی مردم گرگان برگزار شود، نه نقطه عطف که نماد دیگری از شکاف بین مدیریت شهری و شهروندان خواهد بود. مدیریتی که به جای «همدلی» واقعی با دردهای مردم، ترجیح میدهد بر بام شهر چراغانی کند، در حالی که پایههای خانه شهروندان از فرط بیتوجهی در حال فرسایش است.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه