مناظره داغ عبدالرحیم اردستانی و حامد کاشانی؛ رازهای تازه از تاریخ صدر اسلام فاش شد!

گفتگوی جنجالی میان استاد حوزه و خطیب تهرانی، اختلافات عمیق درباره تاریخ صدر اسلام و شهادت حضرت فاطمه را به نمایش گذاشت و به یکی از پربازدیدترین مناظره‌های فکری تبدیل شد.

مناظره داغ عبدالرحیم اردستانی و حامد کاشانی؛ رازهای تازه از تاریخ صدر اسلام فاش شد!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

نمابان و به نقل از هفت صبح| چند روز پیش مناظره‌ای میان عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، استاد دانشگاه مفید و عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم و حامد کاشانی، خطیب شناخته‌شده تهرانی برگزار شد. مناظره‌ای که درمدت چند ساعت به یکی از پربازدیدترین رخدادهای فکری و رسانه‌ای ماه‌های اخیر تبدیل شد. در این گفت‌وگو دو رویکرد متفاوت و حتی متعارض درباره تاریخ صدر اسلام و به‌ویژه مسئله شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آشکار شد. مناظره‌ای که نشان داد اختلاف روشی و مبنایی حتی در میان درس‌خوانده‌های حوزه واقعیتی انکارناپذیر است.

 

این نوشتار قصد ورود به جزئیات علمی یا غیرعلمی(به گفته منتقدان) آن مناظره را ندارد. کما این که چنین مسئله‌ای به دلیل تخصصی بودن از توانایی صاحب این نوشتار خارج است. اما این متن به نقد بازتاب‌ها و رفتارهایی می‌پردازد که پس از مناظره مشاهده شد. به‌ویژه رفتار برخی از مداحان و منتقدانی که در واکنش به سلیمانی اردستانی به جای نقد علمی، با رفتاری دور از اخلاق دینی و اجتماعی فضا را ملتهب کردند.

 

البته در طول مناظره، برخی از اشارات جناب اردستانی نیز می‌توانست حساسیت‌برانگیز باشد و برای افراد مذهبی دغدغه یا نگرانی ایجاد کند. به همین دلیل آن بخش از سخنان ایشان هم قابل پاسخگویی بود. البته آن بخش از سخنان ایشان نیز نیازی به پاسخ‌های پرتنش یا واکنش‌های احساسی ندارد. بلکه می‌بایست با ادبیاتی محترمانه، همراه با استدلال، منطق و آرامش به آن پرداخته شود تا هم شأن گفت‌وگو حفظ شود و هم امکان روشن‌شدن موضوع برای مخاطبان فراهم شود.

 

البته آقای کاشانی، طرف مقابل در تمام مدت مناظره همین رویکرد محترمانه و استدلال‌محور را رعایت کرد و در چارچوب گفت‌وگوی مؤدبانه پاسخ داد. واقعیت این است مداحانی که خود را خادمان اهل بیت علیهم‌السلام می‌دانند، مقابل جمعیت عظیمی از جوانان و مردم، زبان به فحاشیِ رکیک گشودند.

 

الفاظی به کار بردند که با آداب منبر و حرمت اهل بیت سازگار نیست. این ادبیات و فحاشی‌ها که بازتاب بسیار زیاد نیز پیدا کرده است، سطح اخلاق عمومی را نیز مخدوش می‌کند. مگر نه اینکه رسول خدا(ص) فرمود: از سخن زشت و ناسزا بپرهیز که خداوند عزوجل بد زبانِ ناسزاگوی را دشمن می دارد. پس چگونه می‌توان فحاشی را آن هم از پشت تریبون و در لباس خدمت اهل بیت توجیه کرد؟

 

اگر سلیمانی اردستانی در مناظره خود سخنی گفته و دیگران آن را نادرست می‌دانند، بهترین راه، پاسخ دقیق، مستند و فنی است. اتفاقاً فرصت بسیار خوبی ایجاد شده که صاحب‌نظران حوزه‌های‌ علمیه پاسخ‌های علمی، متقن و اخلاقی ارائه دهند. همان‌گونه که شماری از علما چنین کردند.

 

اما رفتارهای تند، پرخاشگرانه و دور از ادب دو تن از مداحان و برخی از منتقدان باعث شد که نقدهای وزین و آرام آنان در سایه هیاهو کمتر به چشم بیاید. یکی از روحانیان منتقد نیز مقابل دوربین گریه کرد و سخنانی برزبان راند که حداقل از او به‌دلیل این که درس خوانده حوزه است انتظار می‌رود به جای این که بگوید چرا جوانان ما ساکت نشسته‌اند، نقد کند و توضیحات تاریخی و علمی بدهد. چون در این شرایط مجال توضیح، تحلیل و روشنگری برای او بیش از همه فراهم است.

 

این اتفاق‌ها اما جای بررسی بیشتر دارد. سال‌های طولانی بود که منبری‌های ما کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. الان که توجه جامعه به موضوع‌های تاریخی و اسلامی جلب شده فرصت مناسبی است برای صاحبان منبر که در این زمینه ورود کنند و بسیاری از مسائل تاریخ صدر اسلام را دوباره و به‌شکل روان برای مردم توضیح بدهند. چون منبر، جایگاه آموزش اخلاق، معرفت و محبت اهل بیت بوده است. 

 

این مدل رفتار و گفتار باعث فروکاست نقد علمی به نزاع هویتی می‌شود. اکنون این انتظار وجود دارد که نقد مبنایی و روشی صورت پذیرد. اما متاسفانه برخی واکنش‌ها مسئله را به یک نزاع هویتی تقلیل داده است.‌ گویی نقد یک روایت تاریخی، نفی تمام هویت مذهبی است. چنین رویکردهایی راه هرگونه پژوهش تاریخی را می‌بندد و جامعه را از گفت‌وگوهای سالم محروم می‌کند.

 

مسئله مهم‌تر این که لازم است نقدها، تحلیل‌ها و حتی انتقادهای تند، در چارچوبی مسئولانه هدایت و نظارت شود تا در فضای هیجانی کنونی به بستری برای نفرت‌پراکنی و تحریک احساسات تبدیل نشود. درواقع مراقب باشیم دستاوردهای تقریب مذاهب اسلام در این میان مخدوش نشود.

 

 می‌دانیم که شبکه‌های اجتماعی ذاتاً محیطی ملتهب و واکنش‌محور هستند. در فضای مجازی در بیشتر مواقع صداهای حاشیه‌ای بسیار بیشتر از گفت‌وگوهای آرام، مستند و متین دیده می‌شود. در چنین فضایی، برخی فعالان سیاسی تلاش کردند موضوعی که ریشه در یک بحث تاریخی میان دو پژوهشگر حوزه دین دارد را به ابزاری برای تسویه‌حساب‌های جناحی و مذهبی تبدیل کنند. اگر این مسئله از سطح یک مناظره علمی و درون‌حوزوی خارج شده و به میدان جدل‌های احساسی سپرده شود، نتیجه‌ای جز افزایش التهاب، نفرت‌پراکنی و دو قطبی‌سازی در جامعه نخواهد داشت.

 

قطعا چنین وضعیتی به‌سود حقیقت نیست و اعتبار نهاد دین و سنت گفت‌وگوی علمی را مخدوش می‌کند.  در این میان اما مسئولیت رسانه‌ای صاحبان تریبون چیست؟ چون شرایط امروز مانند قبل نیست که مداحان و سخنرانان مذهبی فقط پشت میکروفن یک حسینیه قرار داشته باشند. خیر؛ شرایط تغییر کرده و هر حرف و عمل آنها توسط دوربین صدها مخاطب ثبت و بازنشر می‌شود و در نتیجه جمعیت کثیری بلافاصله و در مدت کوتاهی حرف‌ها و رفتارشان را می‌شنوند و می‌بینند.

 

از این رو فحاشی‌های مداحان را دیگر نمی‌توان یک رفتار فردی و در جمعی محدود قلمداد کرد. چون به‌سرعت تبدیل به محتوایی می‌شود که در معرض دید میلیون‌ها جوان و نوجوان قرار می‌گیرد و چه بسا این رفتار و گفتار را الگوی خودشان قرار بدهند.  زیاد شنیده‌ایم که در طول تاریخ حوزه علمیه، آزاداندیشی و نقد علمی محترمانه سنتی دیرینه بوده است. شنیده‌ایم که در حوزه‌ها هیچ محدودیتی برای مباحث علمی و طرح پرسش‌های انتقادی وجود نداشته و می‌توانستند به راحتی در همه مسائل اظهار نظر کنند.

 

مثلا در یک دوره‌ای مناظرات شیخ مفید و سید مرتضی در نوارهای کاست دست به دست می‌شد. حتی از مباحثات حکمای قم و نجف نیز بسیار گفته شده است. آیا در عصر حاضر از سنت علمی بزرگان فاصله گرفته‌ایم؟ مسئله دیگر این است که بخش مهمی از چهره‌های علمی، دانشگاهی و حتی برخی روحانیان دلسوز در برابر این فحاشی‌ها سکوت کردند. سکوت نخبگان در برابر ابتذال گفتار دینی، هزینه‌های سنگینی برای جامعه دارد.

 

سکوت نخبگان علمی در واقع میدان را برای تندروها خالی می‌گذارد و موجب می‌شود آنان خود را «نماینده دین» جا بزنند. درحالی که اینها قطعا نمی‌توانند نمایندگان دین باشند. در چنین شرایطی نیازمند بازنگری در اخلاق اختلاف هستیم. اختلاف امری طبیعی و حتی مفید است، اما نحوه اختلاف تعیین‌کننده است.

 

از این رو جامعه مذهبی باید بپذیرد که نقد یک روایت تاریخی، اهانت به مقدسات نیست و پاسخ به نقد نیز باید با استدلال و منبع صورت پذیرد و فریاد زدن و فحاشی کردن راه حل نیست. اگر دعوت به حق باید با حکمت و موعظه حسنه باشد، چگونه می‌توان توهین و ناسزا را بخشی از دفاع از دین معرفی کرد؟

 

منبع: هفت صبح

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 124074
۱۵ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۳:۲۲ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
سفر زمان | چهرۀ «زلیخا» در ۸ سالگی در کنار دوستانش در یک مهمانی؛ دهۀ ۱۳۴۰