اعترافات یک لاک‌پشت ایرانی در کانادا: چرا نباید به میزهای ۱۹ دلاری دل ببندید؟

در مجموعه‌ای صادقانه از یادداشت‌ها، یک لاک‌پشت ایرانی در کانادا از واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی مهاجرت پرده برمی‌دارد و هشدار می‌دهد که به وسایل ارزان‌قیمت ساده دل نبندید.

اعترافات یک لاک‌پشت ایرانی در کانادا: چرا نباید به میزهای ۱۹ دلاری دل ببندید؟
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

«اعترافات یک لاک‌پشت ایرانی در کانادا» مجموعه‌ای از جستارهای شخصی درباره تجربه‌ی زندگی در مهاجرت است. این نوشته‌ها نه در پی پررنگ‌‌کردن رؤیاهای فانتزی مهاجرت هستند و نه قصد دارند این انتخاب را یک‌سره نقد یا نفی کنند؛  بلکه صرفاً کوشیده‌ام برداشت‌ها، احساسات و تفاوت‌های زندگی میان دو جغرافیا در جهان را با نگاهی صادقانه ثبت کنم. هر یادداشت پنجره‌ای است رو به تجربیات فردی نویسنده؛ لحظاتی که حضور، تقلا برای سازگاری و کشف سرزمین و فرهنگی تازه را ممکن می‌سازند.

نمابان و به نقل از عصر ایران – کوثر شیخ نجدی – چند هفته پیش، پایه‌ی میز کارم شکست و لیوان قهوه‌ی داغ با شیر و شکر ریخت روی لپ‌تاپم. لپ تاپ را گذاشتم روی کولم این طرف و آن طرف دنبال تعمیر کار بگردم. بالاخره در خیابان یانگ یک ایرانی قابل اعتماد پیدا کردم. دو هفته‌ای معطلم کرد و دست آخر گفت: «نمی‌شود کاری کرد.»

پرسیدم: «یعنی هیچ کاری؟»

گفت: «می‌توانم ۱۰۰ دلار بگیرم و بعد بگویم هیچ‌کاری؛ جز اینکه دیگر لپ‌تاپت را روی این‌جور میز‌ها نگذار و قهوه را هم با شکر نخور!»

یک میز کوچک و ارزانِ تاشو بود که برای صرفه‌جویی تهیه کرده بودم، اما لپ‌تاپ ۴۰۰ دلاری‌ام را به باد داد. هم‌دم روزها و شب‌هایم که پر بود از عکس‌ها، فیلم‌ها و نوشته‌ها؛ جملات نصفه‌نیمه‌ای که قرار بود داستان شوند، یادداشت‌ها و کتاب‌هایی که با وسواس جمع کرده بودم و حتی رازهایی که فقط به این رفیق آهنی گفته بودم. همه‌ی این‌ها را به‌خاطر پایه‌های سستِ یک میز ۱۹ دلاری از دست دادم.

بعد از آه و افسوس، مدام این جمله در ذهنم تکرار شد: «هیچ‌وقت به یک میز ۱۹ دلاری تکیه نکن.»

تکیه‌گاه‌ها گاهی می‌توانند تمام شخصیت یک فرایند را تخریب کنند. می‌توانند با سست‌عنصری‌شان، درست در بزنگاه‌ها زمین‌مان بزنند.

توقعش را نداریم، اما پایه‌های ارزانِ بی‌اصالت بالاخره روزی می‌شکنند. هنگامی که یک رابطه، یک رفاقت یا حتی یک باور می‌شکند، نه فقط خودش از بین می‌رود، بلکه بخشی از روان ما را که به او تکیه داده بود به نابودی می‌کشاند. ارزشمندترین چیزهایی که داریم را معمولاً با اتفاق یا فاجعه‌ای بزرگ از دست نمی‌دهیم، بلکه با همین اعتماد به تکیه‌گاه‌های کوچکِ کم‌ارزش آنها را خواهیم باخت.

میز لپ تاپ
عکس تزئینی است

لپ‌تاپم مهم‌ترین شیء زندگی‌ام در آن روزها بود؛ عصای دستم، دفترچه‌ی یادداشتم، ابزار کلاس‌هایم. اما به‌جای خرید لپ‌تاپ جدید، اول یک میز جدید خریدم. چیزی که بتوان به پایه‌هایش اعتماد کرد؛ میزی که ناگهان هوس شکستن به سرش نزند و همه‌ی زندگی دیجیتالِ من اسیر پایه‌های سستِ او نشود.

چیزهای ۱۹ دلاریِ زندگی‌تان را بریزید دور؛ دوست‌های نیم‌بند، باورهای بی‌ریشه و آدم‌های دست‌دومی که ظاهراً پناه‌اند، اما یک روز بدجور زمین‌تان می‌زنند. ظواهرِ معقولِ نااصل که جنم تکیه دادن ندارند را می‌خواهیم چه کار؟ روح‌تان را کف دست‌تان بگیرید، اما به یک میز ۱۹ دلاری تکیه‌اش ندهید.

درس خوبی بود، به بهایی گران.

گاهی باید عزیزترین چیزها قربانی شوند تا بالاخره بفهمیم امنیت، از پایه‌های اصالت آغاز می‌شود.

منبع: عصر ایران

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 123760
۱۵ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۲:۴۷ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
سفر به دنیای باب اسفنجی، تاریخ بیکینی باتم از انسان های اولیه تا انقلاب صنعتی