حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی در واکنش به اظهارات جنجالی یک لیبرال وطنی، درباره محدودیت حضور طبقات پایین در مناصب مدیریتی هشدار داد.
به گزارش گروه حوزه و روحانیت نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در صفحه شخصی خود نوشت: یکی از لیبرالهای وطنی جدیداً در مصاحبهای گفته است: نباید اجازه داد که افراد طبقه پایین، وزیر و وکیل و مدیر بشوند! وزیران و نمایندگان مجلس حداقل باید از طبقه متوسط به بالا باشند. اگر کسی در دوران کودکی اتاق مستقل نداشته است، نمیتواند عزت و شوکت ایران را تأمین کند!
در این باره چند نکته را بیان میکنم:
یک. بیش از یک سده است که در میان برخی از نویسندگان غرب، بحث از نقش محیط زندگی و شرایط اقلیمی و طبقه اجتماعی در افکار و اندیشهها و رویکردهای صاحبنظران برجسته شده است و عدهای کوشیدهاند در تأیید یا رد نظریات علمی به درستی یا نادرستی منشأ اجتماعی یا بهنجار یا نابهنجار بودن محیط زندگی افراد تمسک کنند. در این رابطه باید گفت هر چند محیط رشد و طبقه اجتماعی، میتواند در شخصیت افراد نقشآفرین باشد، اما اولاً، نمونههای نقض فراوان دارد و ثانیاً، هیچ استدلال قطعی و مطمئنی به سود آن اقامه نشده است و به نظر میرسد که نتوان اقامه کرد.
دو. درست در نقطه مقابل دیدگاهی که متأثر از نظام سرمایهداری و به پیروی از نظم سیاسی لیبرال دموکراسی، معتقد است افراد طبقه پایین نمیتوانند در خدمت منافع اجتماعی باشند و به همین دلیل نباید اجازه داد به حکومت برسند یا مسئولیتی داشته باشند، برخی دیگر، به پیروی از نظام سوسیالیستی و نظم سیاسی کمونیستی، معتقد بوده و هستند که حاکمان و مدیران باید از «طبقه پرولتاریا» یا طبقه کارگر و قشر گرسنه و محروم جامعه باشند! و به هیچ وجه نباید به سرمایهداران و طبقات بالای اجتماعی اجازه داد که به حکومت برسند یا مسئولیتی داشته باشند!
سه. «طبقاتیاندیشی» نقطه مشترک دو مکتب سیاسی به ظاهر متضاد، یعنی نظم سیاسی لیبرالی و نظم سیاسی سوسیالیستی، است. هر چند عملاً، در نظامهای سوسیالیستی و تکحزبی، سران حزب و دبیرکل و اطرافیان او هستند که تصمیم نهایی را به نام تودهها و به نام طبقه کارگر میگیرند! و در نظامهای دموکراتیک نیز سرمایهداران و ثروتمنداناند که طبقه متوسط را به خدمت خود گرفته و اهداف و خواستههای بیپایان خود را از طریق سیاستمداران و نظامیان و اهالی رسانه و هنر دنبال میکنند.
چهار. در مقابل، نظم سیاسی اسلامپسند، اساساً یک «نظم سیاسی طبقاتیاندیش» نیست! معیار ارزش در نظم سیاسی اسلام، عدالتمحوری، ظلمستیزی، رسیدگی به محرومان و احقاق حقوق مظلومان است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات، 13) مدیر و حاکم اسلامپسند، حاکمی است که هم در برابر خدا و هم دربرابر مردم، متواضع، فروتن، خاکسار و خاکنشین است. از نگاه اسلام، کسی لیاقت حکومت و ریاست دارد که، دنبال تحقق و اقامه دین و ارزشهای الهی باشد؛ در خدمت مردم باشد؛ خیر و مصلحت دنیا و آخرت مردم را بخواهد؛ به دنبال عمران و آبادانی جامعه، گسترش عدل و خیر و مصلحت عمومی باشد و هدفی جز تعالی مردم و تقویت عزت و شرافت و کرامت آحاد مردم نداشته باشد. اینکه وابسته به چه نوع طبقهای از طبقات اجتماعی باشد، اهمیتی ندارد: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْكَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى وَ عیسى أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیه» (شوری، 13)
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه