مریم مؤمن از لحظه دردناک جدایی والدینش پرده برداشت: وقتی پدرم گفت دیگر زنگ نزن!

مریم مؤمن بازیگر جوان سینما در مصاحبه‌ای تکان‌دهنده از تجربه تلخ جدایی والدینش در ۷ سالگی و لحظه‌ای که پدرش تماس‌هایش را قطع کرد، پرده برداشت.

مریم مؤمن از لحظه دردناک جدایی والدینش پرده برداشت: وقتی پدرم گفت دیگر زنگ نزن!
سامان تهرانی
سامان تهرانی
نویسنده

مریم مؤمن، ستاره جوان سینمای ایران که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده، در مصاحبه‌ای جنجالی، از تجربه سخت و تلخ کودکی خود و لحظه دردناک جدایی پدر و مادرش پرده برداشت. او به انتخاب اجباری‌اش در دادگاه و فریب پدرش درباره علت طلاق اشاره کرد، روایتی که دل بسیاری از مخاطبان را به درد آورد. ماجرای جدایی پدر و مادر مریم مومن را در نیک صالحی ببینید.

جدایی پدر و مادر مریم مومن

مریم مومن ستاره جوان سینمای کشورمان که به تازگی به خانه بخت هم رفته است، تجارب سختی را در کودکی خود پشت سر گذاشته است.

او در مصاحبه ای به تجربه طلاق پدر و مادرش و انتخاب سختی که باید انجام می داده اشاره کرده است:

مومن: پدرم گفت می‌خواهد مادرم را ادب کند

مریم : «پدر و مادرم بدون هیچ مقدمه ای آمدند به من گفتند:« ما می خواهیم جدا شویم.»

مجری:«ما می خواهیم جدا شویم یا ما جدا شدیم؟»

جدایی پدر و مادر مریم مومن

مریم مومن: گفتند:«ما می خواهیم جدا شویم و دادگاه تو را خواسته است چون هفت سالت تمام شده است و تو باید انتخاب کنی پیش مادرت می مانی یا پدرت؟»

«من در دادگاه خون دماغ شدم و نمی‌دانستم چرا. من اولین بار در آن جا خون دماغ شدم.طوری خون می آمد که من دستم را گرفتم دست های کوچکم پر از خون شد.قاضی به من گفت:« می خواهی با مامانت زندگی کنی یا با بابات؟» در اوج آن خون دماغ گفتم :«جفتشون»

پدر مریم مومن

بابای من با من صحبت کرد،آنجا آمد در گوش من گفت:«بابایی این طلاق الکیه ها.»

گفتم:«یعنی چه بابا؟»

گفت:«من  یک سری مشکلات با مامانت دارم.می خواهم مامانت ادب بشود، این مساله جدی نیست.»

بانوی عمارت

بعد از سه ماه گوشی مامانم را یواشکی برداشتم به بابام زنگ زدم، صدا می آمد آن طرف،صدای شادی، صدای هلهله  عروسی می آمد. گفتم:«بابا نمی آیی دنبالمان؟»آن روز عروسیش بود، اتفاقی آن روزی زنگ زده بودم که بابام داشت همسر اختیار می کرد و گفت:«دیگر به من زنگ نزن» آنجا فهمیدم بزرگ شده ام.

البته باید بگویم حالا سال ها از آن روز ها گذشته است و به هر حال بابام هر چی که باشد،الان تمام دین و دنیای من است، الان اگر بگویند:« قلبت را بده» من اصلا فکر نکرده همین الان خودم چاقو را بر می دارم  می زنم و در می آرم قلبم را می دهم به بابام.

عصر ایران

منبع: نیک صالحی

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 122267
۱۵ آذر ۱۴۰۴ | ساعت: ۹:۴۶ | بازدید: 0
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه

قیمت زنده طلا، سکه، دلار و ارز
قیمت جدید طلا و سکه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۴/ قیمت سکه بیش از ۸ میلیون تومان تغییر کرد