قاسم حبیبزاده در گفتوگو با تسنیم درباره دلایل دشمنی آمریکا با ایران و ضرورت بازتعریف روشهای تبیین در شرایط جنگ ترکیبی توضیح داد.
قاسم حبیبزاده، کارشناس مسائل سیاسی، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قزوین با تأکید بر ضرورت بازتعریف شیوههای تبیین و روشنگری در شرایط جنگ ترکیبی، اظهار داشت: تبیینگری و جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، باید برای تمام آحاد جامعه اعم از نیروهای انقلابی، غیرانقلابی و عموم مردم انجام شود؛ زیرا واقعیتهای میدان سیاست، اقتصاد و امنیت، بر زندگی همه اقشار اثر میگذارد.
وی با اشاره به اینکه «ادبیات صرفاً درونگفتمانی» نمیتواند پاسخگوی مخاطبان امروز جامعه باشد، گفت: اگر قرار است در دانشگاه، مدرسه، کارخانه، فرهنگسرا و میان اقشار مختلف جامعه روشنگری کنیم، باید زبان اقشار گوناگون را بشناسیم و از پیشفرضهای ذهنی آنان مطلع باشیم؛ زیرا بخشی از مردم دیگر با ادبیات صرفاً ایدئولوژیک قانع نمیشوند و نیازمند توضیح عقلانی، امنیتی و ملی هستند.
تحلیل ریشه خصومت آمریکا با ایران
حبیبزاده با اشاره به فشارهای تحریمی و عملیات رسانهای گسترده غرب، یکی از پرسشهای اساسی افکار عمومی را علت خصومتورزی آمریکا با جمهوری اسلامی دانست و افزود: برخی چهرههای سیاسی در داخل، دعوای آمریکا با ایران را صرفاً ایدئولوژیک و ناشی از شعارهای انقلابی معرفی میکنند؛ درحالیکه این تحلیل، واقعیتهای تاریخی و ژئوپلیتیک را نادیده میگیرد.
وی یادآور شد: کودتای 28 مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق، ماجرای ونزوئلا یا فشارهای آمریکا بر دولتهای مستقل منطقه، هیچکدام دعوای ایدئولوژیک نبود. بنابراین نمیتوان خصومت با ایران را فقط به مسائل اعتقادی تقلیل داد؛ بلکه این خصومت، هم ریشه ایدئولوژیک دارد، هم دلایل ژئوپلیتیک و هم پیوندهای جدی با منافع ملی و منطقهای آمریکا.
ورود ایران به تحولات منطقه فقط ایدئولوژیک نیست
این کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: وقتی خصومت آمریکا چندلایه است، طبیعی است که حضور ایران در تحولات منطقه نیز چندلایه باشد. ایران در عراق، سوریه، یمن، فلسطین و لبنان، علاوه بر پایبندی به اصول ایدئولوژیک و حمایت از مظلوم، بهدنبال حفظ امنیت ملی و صیانت از منافع راهبردی کشور نیز بوده است.
وی افزود: پس از اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا در سالهای 2001 و 2003 و اعلام صریح ایران بهعنوان «هدف بعدی»، لازم بود جمهوری اسلامی با حضور هوشمندانه در منطقه، ارتش متجاوز را زمینگیر کند و امنیت سرزمینی خود را حفظ نماید.
ضرورت تبیین واقعبینانه نقش ایران در منطقه
حبیبزاده گفت: رسانههای تبلیغی کشور و دستگاههای فرهنگی و تبیینی باید نقش چندبعدی ایران در منطقه را توضیح دهند. اینکه هزاران شهید مدافع امنیت و مدافع حرم، صرفاً با انگیزه ایدئولوژیک در سوریه حضور داشتند، ناقص است. آنان همان اندازه که برای عقیده جنگیدند، برای امنیت ایران نیز جان دادند؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند حضور در سوریه «هم برای اعتقادات و هم برای امنیت» بود.
لزوم همخوانی سیاستهای اعلامی و اعمالی
وی یکی از ضعفهای حوزه تبیین را فاصله میان «سیاستهای اعمالی» و «سیاستهای اعلامی» دانست و گفت: اگر اقدامات میدانی ایران بر سه پایه دین، امنیت و منافع ملی است، باید همین سهگانه در بیان و تبلیغ نیز شفاف و متوازن ارائه شود. این کار فقط وظیفه دیپلماتها نیست؛ رسانهها، نخبگان، مستندسازان، روزنامهنگاران و بدنه فرهنگی کشور نیز باید این واقعیت را تبیین کنند.
سه رکن هویت ایرانی-اسلامی
حبیبزاده با اشاره به مبانی هویتی جامعه ایران افزود: هویت ایرانی-اسلامی سه ستون اصلی دارد:
1) هویت اسلامی-شیعی شامل عاشورا، غدیر و ارزشهای معنوی،
2) هویت ایرانی شامل فردوسی، حافظ و میراث فرهنگی،
3) هویت تاریخی و باستانی شامل نوروز، شب یلدا و آیینهای ملی.
وی گفت: بازخوانی سخنرانی مقام معظم رهبری و یا شخصیتهایی مانند شهید سلیمانی نشان میدهد که هریک از ما وظیفه داریم در قبال بدحجابی و حتی بیحجابی یا رفتارهای این چنینی نوع نگاهمان تقابلی نباشد و فرد را فرزند و عضوی از خودمان بدانیم.
در سالهای اخیر ضدانقلاب و شبکههای فارسیزبان دشمن سعی کردهاند تا مردم را به بهانه همین مسائل به تقابل با جمهوری اسلامی ایران بکشانند، غافل از اینکه این نظام از بطن بردم برخاسته و مردم خودشان را از نظام میدانند، گله از مدیریتها همیشه وجود دارد ولی همین مردم در جنگ 12 روزه با هرنوع حجاب و هم آنهایی که در حافظیه یا اماکن این چنینی حضور مییابند، ثابت کردند که جانفدای نظام و میهن هستند.
لزوم اصلاح رفتارهای حاکمیتی در حوزه فرهنگ
وی تصریح کرد: بسیاری از مشکلات حوزه فرهنگ نیازمند بودجههای کلان نیست؛ بلکه تدبیر و مدیریت میخواهد. دولت ممکن است در برخی موارد با محدودیت منابع مواجه باشد، اما برای افزایش رضایتمندی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تدبیر مهمتر از تخصیص بودجه است.
مدیریت تحولات اجتماعی؛ نه سدّسازی و نه بیتفاوتی
این کارشناس مسائل سیاسی در پایان تأکید کرد: در برابر تحولات اجتماعی سه رویکرد وجود دارد: سد زدن، رهاسازی یا مدیریت هوشمندانه. جمهوری اسلامی باید مسیر سوم را انتخاب کند؛ زیرا اگر تبیینگری با واقعیتهای اجرایی همراه شود و سه رکن هویت ایرانی-اسلامی توأمان مورد توجه قرار گیرد، بخشهای گستردهتری از جامعه با سیاستهای نظام همراه خواهند شد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه