مستند «ترنسکُشی» پس از چهار سال تحقیق و بررسی، روایتهای رسمی درباره ترنسها را به چالش کشیده و زندگی واقعی این نسل را از کودکی تا پس از تطبیق جنسیت به تصویر میکشد.
به گزارش نمابان و به نقل از ایسنا، مستند «ترنسکُشی» روایتی از زندگی و چالشهای ترنسها در ایران است. این مستند حاصل بیش از چهار سال پژوهش، مصاحبه، مشاهدات میدانی و تحلیل اسنادی است که به گفته سازندگانش، برای نخستینبار تلاش میکند همه پیشفرضها و روایتهای یکسویه درباره ترنسها در ایران را دوباره کالبدشکافی کند.
این مستند از کودکی افراد مبتلا به ملال یا ناهمنوایی جنسیتی تا سالهای پس از تطبیق جنسیت را دنبال کرده و با نگاهی آسیبشناسانه به چالشها، سردرگمیها و ساختارهایی میپردازد که عملاً این گروه را به سوی ترنسکشی سیستماتیک سوق میدهد.
اکران دانشگاهی مستند «ترنسکُشی» از ۱۵ آذر آغاز میشود و در ادامه ۲۲ آذر در یک پلتفرم ادامه پیدا می کنند.
عوامل این مستند با حضور در خبرگزاری ایسنا از چالشهای ساخت این مستند سخن گفتند و برخی از زوایای موضوع ترنسها را که شاید در این مستند به آنها پرداخته نشده است بازگو کردند.
بر اساس مصاحبه عوامل مستند «ترنسکشی» با ایسنا، این فیلم مستند با نگاهی کلنگر به پدیده ترنس در ایران، روایت رسمی و یکسویه موجود درباره تغییر جنسیت را مورد نقد و بررسی قرار داده و بر امکان «درمان و بازگشت به هویت زیستی» به عنوان یک راهحل مغفول تأکید دارد.

محسن آقایی -کارگردان و پژوهشگر مستند «ترنسکشی»- در ابتدای این نشست تاکید کرد که ساخت این مستند برخلاف بسیاری از آثار قبلی با انگیزههای ژورنالیستی یا جشنوارهای آغاز نشده است.
او گفت: «من نرفتم که یک موضوع جنجالی پیدا کنم. مسئله برای من از دل پژوهشهای قبلیام در حوزه جنسیت بیرون آمد. من با مسئله ترنسها مواجه شدم، نه یک ترنس مشخص.»
آقایی رویکرد مستند خود را متفاوت از آثار گذشته دانست و اظهار کرد: تا جایی که من دیدهام، این اولین فیلمی است که موضوعش ترنسها هستند، نه یک ترنس. اساساً ادبیات، فرایندها و اتفاقاتی که برای این افراد میافتد، هیچکس به صورت فرامتنی یا غیرموردی بررسی نکرده است. همه با یک نفر رفتهاند در زندگی خصوصیاش. روایتها جزءبهکل بوده. ما برای اولین بار گفتیم مستندی داشته باشیم که یک نمای کلی ارائه دهد.
او به چالشهای تولید این مستند اشاره کرد و زمان سهساله ساخت و دو سال انتظار برای اکران را ناشی از چند عامل دانست: از دست دادن یکی از اعضای کلیدی تیم، پیچیدگیهای هماهنگی تولید و به ویژه مشکل یافتن سوژه.
آقایی توضیح داد: یک چالش از اول این بود که ترنسهای موفق که عمل کرده و زندگی خوبی دارند، ترجیح میدهند کسی مطلع نباشد و آنهایی هم که هویتشان را علنی کردهاند، انگشتشمارند و قبلاً سراغشان رفتهاند. پیدا کردن سوژهای که حاضر باشد روایت زندگیاش را به اشتراک بگذارد، بسیار سخت بود. نزدیک یک سال معطل این اتفاق بودیم. آخر سر به طور تقریباً تصادفی از طریق یک آشنا، یک زوج که بعد از بیست و خردهای سال همدیگر را پیدا کردهاند، راضی شدند که در فیلم حاضر شوند.
کارگردان «ترنسکشی» سپس به تحلیل خود از این پدیده پرداخت و تاکید کرد: مسئله ترنس، دیگر مسئله یک گروه اقلیت اجتماعی نیست. این یک پدیدار فرهنگی-سیاسی به شدت رسانهای است که شیب رشدش نسبت مستقیمی با میزان پرداخت رسانهها به آن دارد، مخصوصا از وقتی که نتفلیکس و هالیوود به طور جدی شخصیتهای الجیبیتی را وارد همه سریالها و آثارشان کردند.

او با اشاره به آمارهای مختلف درباره شناسایی جنسیتی در نسل جوان در برخی کشورها گفت: به نظرم ما با یک تغییر جدی در فهم از جنسیت مواجهیم. یکی از دغدغههای والدین در آینده نزدیک، چگونگی مواجهه با ابهامات جنسیتی فرزندان خواهد بود که به شدت در حال عادیسازی است.
آقایی بخشی از صحبتهای خود را به عواقب مداخلات پزشکی در سنین نزدیک به بلوغ اختصاص داد و گفت: یکی از اتفاقاتی که الان دارد میافتد، این است که در سنین نزدیک به بلوغ، بچههایی که رفتارشان در کلیشه جنسیتی خودشان نیست، با همراهی والدین تحت مداخلات پزشکی قرار میگیرند تا فرایند بلوغ جنسی متوقف شود. داروهایی که میدهند، بخشی از همان داروهایی است که به متجاوزان جنسی یا کسانی که میخواهند رفتار بیمارگونه جنسی را مهار کنند، داده میشود. این خیلی خطرناک است.
او مطرح کرد که یافتههای پژوهشی فیلم، او را نسبت به آینده بچهها «واقعاً نگران» کرده است.
در پاسخ به پرسشی درباره نقش دولت و مجوز عملهای تغییر جنسیت با وجود عوارض گزارششده، آقایی گفت: اتفاق خیلی تلخی وجود دارد. در مسئله ترنس در ایران، کل تصمیم درباره تغییر جنسیت به عهده دادگاه خانواده است و تمام. فقط گفته کدام دادگاه به آن بپردازد. هیچ مبنا و معیاری به قضات داده نشده است. یک رویه قضایی عادتشده شکل گرفته که گفته شده تغییر جنسیت اشکال ندارد، پس اگر پزشکی قانونی تایید کند، با تغییر جنسیت موافقت میشود. اما یک بار هیچکس در این مملکت نپرسیده آقا تغییر جنسیت اتفاق میافتد یا نه؟.
او به تحقیقی از سوی مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۵ اشاره کرد که طی آن از علما پرسیده شده بود آیا عمل جراحی موجود، مصداق تغییر جنسیت است یا خیر؟ قاطبه آنها گفتند «نه، این صوری است و تشبه به جنس مخالف». بعضی هم سکوت کردند. پس این تغییر جنسیت نیست. خیلی سوال مهمی پیش میآید: تفاوت زن و مرد خلاصه به ظاهر اندام تناسلی نیست. از مغز تا تمام اعضای بدن متفاوت است.

آقایی سپس به فتواهای مربوطه پرداخت و اظهار کرد: یک نگاهی وجود دارد که برخی براساس آن خیلی ذوقزده میشوند و آن هم اینکه امام خمینی(ره) اجازه تغییر جنسیت دادهاند. در حالی که در مستند ما شبههای مطرح میشود که شاید آن فتوا مربوط به افراد «خنثی» (دوجنسه) است که از بدو تولد هر دو اندام را دارند. تشخیص خنثی کاملاً فیزیولوژیک است و ربطی به ذهنیت و روان فرد ندارد.
او ادامه داد: خیلی از پزشکان میگویند عملهای مربوط به تغییر جنسیت اصلا باعث تغییر جنسیت نمیشود بلکه میگویند «تطبیق جنسیت» است. یعنی من جنسیتم همانی است که ادعا میکنم و عملی انجام میدهم تا ظاهرم را شبیه آن کنم. اما سوال اینجاست: اگر جنسیت تغییر نمیکند، پس چگونه از فتوا استفاده میکنیم؟ و اگر هم بگوییم همین است، معیار تبدیل شدن یک زن به مرد چیست؟ کروموزوم که تغییر نمیکند.
کارگردان مستند «ترنسکشی» در بخش دیگری از سخنانش بر نبود پژوهشهای بلندمدت درباره عوارض اقدامات پزشکی تاکید کرد: تکاندهندهترین مسأله ای که من به آن برخوردم این بود که در غرب هم هیچ مطالعه بلندمدتی روی عوارض هورمونها و مداخلات وجود ندارد. عجیب است که چرا چنین تحقیقاتی کلید نخورده است.
او با اشاره به منافع مالی کلان در این حوزه گفت: چرخش مالی این حوزه بسیار بالاست، نوبتهای جراحی در بیمارستانهای دولتی تا چندین سال پر شده و خیلی از ترنسها کانال دارند و به فروش اقلام مربوط به همسانان خودشان میپردازند و از این راه تجارت میکنند. لازمه فروش هم ارائه تصویری نمادین از موفقیت و شادی است.
آقایی در پایان، ابراز امیدواری کرد که فضای عقلانی و نخبگانی جامعه به سمت تصمیمگیری منطقی درباره این مسئله برود.
او گفت: ما هنوز در جامعه نخبگانی خودمان به بلوغ لازم درباره برخی مفاهیم نرسیدهایم. امیدوارم حداقل فیلم ما اگر هیچ کاری نمیکند، آغازگر پرسشهای اساسی و عمیق باشد.

در بخش دیگری از این نشست علیرضا لاور -روانشناس و راوی مستند «ترنسکشی»- با تشریح آنچه «روایت غالب و تکصدایی» در مواجهه با پدیده ترنس توصیف کرد، از نقش این مستند در ارائه روایتی متفاوت و پرداختن به امکان درمان و بازگشت سخن گفت.
او با تاکید بر اینکه خانوادهها در نهایت «مجبور به تسلیم» میشوند، هشدار داد که نتیجه این فرآیند، وقوع یک «قتل خاموش» است.
لاور با بیان اینکه در جامعه تنها یک روایت غالب درباره ترنسها شنیده میشود، به تشریح اجزای این روایت پرداخت و گفت: روایت غالب این است که این امری مادرزادی، ژنتیکی است و به بیولوژی فرد برمیگردد. مجموعهای از گزارههای بدون پشتوانه علمی.
به گفته وی، این روایت با مراجعه فرد و خانواده به روانشناس و روانپزشکانی که مبتنی بر منابع غربی (مانند DSM) و بدون پشتوانه علمی محکم، موضوع را تایید میکنند، تقویت میشود.
او ادامه داد: قطعه بعدی، گزارههای غالب در فضای مجازی و حتی پاسخهای شرعی تلفنی است که داستان را تایید میکند. گروههایی شکل میگیرند که همدیگر را تایید میکنند و تنها روایت خوشحالی و اتفاقات خوب پس از عمل را بازنشر میدهند.

این روانشناس، دادگاه و پزشکی قانونی را حلقه بعدی این زنجیره خواند و گفت: شما مواجه هستید با مجموعه احکام قضاتی که این امر را تایید میکنند. نقطه نهاییاش، پزشکان جراحی هستند که به واسطه رواج کسبوکارشان، این عملها را ترویج میکنند.
راوی مستند «ترنسکشی» با قاطعیت اعلام کرد که خانوادهها این رویکرد را تایید نمیکنند، بلکه مجبور به تسلیم میشوند.
او توضیح داد: وقتی توسط روانشناس و روانپزشک، خانواده تهدید میشود که بین داشتن پسر/دختر مرده (به دلیل خطر خودکشی) یا فرزند ترنس باید انتخاب کند، خانواده تسلیم میشود. بعد از عمل جراحی برگشتناپذیر، تنها کاری که میتوانند بکنند این است که آن فرد را بپذیرند. هیچکدام از ته دل رضایتی از این مسئله ندارند.
او افزود: از طرف دیگر، یک هژمونی رسانهای وجود دارد که هیچ روایتی از غم، شکست و چالشهای بعد از عمل این بچهها منتشر نمیشود. بنابراین اگر خانوادهای هم بخواهد خوانشی غیر از روایت غالب مطرح کند، تخته میشود.
این روانشناس، یکی از مزایای مستند «ترنسکشی» را طرح روایت درمان دانست و گفت: روایت غالب مواجهه روانشناسان و روانپزشکان، روایت پذیرش و تایید است. اساساً گزینهای به نام درمان روی میز درمانگر وجود ندارد. در حالی که روایت درمانی وجود دارد. بازگشتهایی وجود دارند که ترنس بودن، مجوزهای قانونی را گرفته، تاییدیههای روانشناسی و روانپزشکی داشتهاند، اما با رویکردهای درمانی حوزه ذهن، امکان برگشت و پذیرش هویت اصلیشان وجود دارد.
لاور تاکید کرد که بیان این روایت و مستندات علمی آن در فیلم، بسیار مهم بوده است.

راوی این مستند با اشاره به ضعف تولیدات رسانهای قبلی، شفافسازی جزئیات عمل جراحی و تبعات آن را از ویژگیهای مثبت «ترنسکشی» برشمرد و افزود: هیچ مستندی به صورت واضح و شفاف به جزئیات عمل جراحی نپرداخته است. برای اولین بار در یک مدیوم رسانهای، فرآیند عمل را به صورت شفاف گفتیم. وقتی تصاویر بعد از عمل را میبینید، روشن میشود که چقدر با واقعیت “پسر شدن” یا “دختر شدن” فاصله دارد.
او به طور مشخص بر محرومیت این افراد از زندگی جنسی رضایتبخش تاکید کرد و گفت: زندگی جنسی یکی از وجوه بسیار مهم زندگی انسان است و اینکه بسیاری از این بچهها از این موهبت حذف خواهند شد و بسیار کم هستند افرادی که میتوانند حس جنسی کافی داشته باشند و این یک فکت جدی است.
لاور با رد ادعاهای برخی جراحان درباره داشتن حس جنسی پس از عمل، توضیح داد: روده اساساً عصب جنسی ندارد و بدن به صورت یک زخم آن را شناسایی میکند و فرد باید روزی سه چهار بار، هر بار یک ربع تا بیست دقیقه با وسیلهای آن را باز نگه دارد که یک شکنجه مطلق است.
این روانشناس به وجود یک کسبوکار گسترده در این حوزه اشاره کرد که در مستند کمتر به آن پرداخته شده است و توضیح داد: مسئله کسبوکار و بیزینس در ترانزیشن یک مسئله است. فقط هزینه عمل جراحی گفته شد، در حالی که مجموعه عملهای جراحی مختلف، هزینه هورمونتراپی مادامالعمر و اکسسوریهای خاص (مانند بیندر و پروتز) وجود دارد.
او به خرید و فروش غیرقانونی هورمون توسط خود افراد ترنس و فروش نوبت عملهای دولتی اشاره کرد و گفت: هیچگونه نظارتی وجود ندارد و امکان پیگیری هم نیست.

لاور با هشدار درباره شیوع این پدیده، به آمارهای قوه قضائیه استناد کرد و افزود: درخواست تغییر جنسیت از سال ۹۱ تا ۱۴۰۲ چندین برابر شده است. نکته جالب، تغییر الگوی جنسیتی درخواستهاست، در سال ۹۱، ۷۳ درصد درخواستها پسر به دختر و ۲۷ درصد دختر به پسر بود. در سال ۱۴۰۲، این آمار به ۹۲ درصد دختر به پسر و تنها ۸ درصد پسر به دختر تبدیل شده است. این نشان میدهد جنسیت زنانه امروز محل بحث جدیتری است.
وی در پایان از بازنمایی گزینشی و یکسویه رسانهها انتقاد و ابراز کرد: متاسفانه مدل مواجهه رسانه، همهجانبه نیست. همه خبرگزاریها با ترانه آرام (یک فرد ترنس) مصاحبه کردند و روایت زندگیاش را گفتند، اما وقتی فوت کرد، تقریباً هیچکس روایت مرگش را منتشر نکرد.
او خواستار پرهیز رسانهها از بازنمایی صرفاً مثبت و نشاندادن تمامی ریسکها و چالشهای این مسیر شد.
عباس کنعانی -معاون جریانسازی «سفیر فیلم»- هم در بخش پایانی این نشست هدف اصلی از ساخت مستند «ترنسکشی» را شکلدهی به گفتوگو و ایجاد مطالبه در جامعه عنوان کرد و گفت: به همین دلیل اکرانهای دانشگاهی بهویژه در دانشکدههای مرتبط با علوم اجتماعی و روانشناسی در اولویت قرار دارد.
او با اشاره به چالشهای پخش آنلاین مستند «ترنسکشی»، افزود: پلتفرمهای اصلی به دلیل محتوای صریح این اثر، از نمایش آن خودداری میکنند.

انتهای پیام
منبع: ایسنا
بدون دیدگاه