در مناظرهای پر مخاطب، حجتالاسلام کاشانی و اردستانی با استناد به مبانی علمی و اخلاقی، رازهای مهمی درباره کیفیت شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها فاش کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی نمابان و به نقل از خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام و المسلمین بیگی خمینی محقق و پژوهشگر حوزوی طی یادداشتی تحلیلی از مناظره حجتالاسلام کاشانی و سلیمانی اردستانی درباره کیفیت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ارائه داد که در ادامه میخوانید:
مناظره حجتالاسلام حامد کاشانی و سلیمانی اردستانی، با محوریت موضوع حساس شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، بار دیگر اهمیت مبانی علمی و اخلاق در مباحث دینی را به نمایش گذاشت. این رویداد که تعداد زیادی مخاطب آنلاین داشت، توانایی علمای شاخص در دفاع از حقیقت تاریخی و دینی و همچنین ضعف جریانهای نوظهور و شبههافکنان در حوزه دین را آشکار کرد.
از منظر دین، سخن گفتن و سخن شنیدن صرفاً یک رفتار ارتباطی نیست، بلکه عملی معنوی و اثرگذار بر باور و سلوک انسان به شمار میآید. این حقیقت در کلام نورانی امام جواد علیهالسلام با بیانی تکاندهنده مطرح شده است، آنجا که فرمود “مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنِ اَللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اَللَّهَ وَ إِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ؛ هر کس به گویندهای گوش سپارد در حقیقت او را پرستیده، اگر آن گوینده از خدا گوید پس خدا را پرستیده و اگر از شیطان گوید پس شیطان را پرستیده است.”[تحف العقول عن آل الرسول(علیهم السلام)/1/456]
این روایت، اصل بنیادینی را روشن میکند: صِرفِ گوش دادن، نوعی تبعیت است؛ و هر تبعیت باید بر اساس مبنا و دلیل باشد. بر اساس آموزشهای اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، سخن، زمانی الهی است که:
* بر پایه علم، حکمت و صدق باشد
* از اخلاص برخیزد
* شنونده را به اطاعت خدا و تمسک به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نزدیک کند
در مقابل، هر سخنی که برخااسته از: هوای نفس، جهل، برداشـتهای شخصی و یا اغراض غیرعلمی و غیرالهی باشد، مصداق نطق شیطانی است و شنونده را از حقیقت دور میکند.
در مناظره اخیر، حجتالاسلام کاشانی با تکیه بر مبانی روشن، ادبیات اخلاقی، و استدلالهای مستند تاریخی و عقلی مسیر گفتوگو را بر مدار حکمت الهی قرار داد. این ویژگی همان چیزی است که روایات از آن به «نطق خدایی» تعبیر کردهاند؛ سخن گفتن بر اساس حجت و نور، نه بر پایه ذوقیات و برداشتهای سست.
در مقابل، استدلالهای طرف مقابل، فاقد چارچوب مشخص و بینیاز از منابع معتبر تاریخی بود و مخاطب را نه به یقین که به تردید، فاصله گرفتن از میراث اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و دوری از حقیقت نزدیک میکرد.
به تعبیر دینی، چنین نطقی، انسان را در معرض خطر پیروی ناخواسته از القائات غیرالهی قرار میدهد؛ همان چیزی که امام جواد علیهالسلام از آن هشدار دادهاند. سخن اگر بیپایه باشد ــ اگرچه ظاهری منطقی یا ادبی داشته باشد ــ میتواند شنونده را به انحراف بکشاند. هر مناظره و گفتوگویی که بر اساس مبانی صحیح سامان نیابد، زمینهساز سردرگمی و تحریف حقیقت خواهد بود. در مناظره اخیر، روشن شد که تفاوت اصلی دو طرف در داشتن و نداشتن مبنا بوده است.
اهمیت مبانی اعتقادی و توان علمی و معنوی لازم برای دفاع از عقاید شیعه، اصلی است که در روایات اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بارها مورد تأکید قرار گرفته است. روایت نورانی امام صادق علیهالسلام، یکی از جامعترین بیانات در تبیین نقش «عالم راسخ» در صیانت از دین و مقابله با نفوذ جریانهای انحرافی و شبههافکن است. حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند:
در این بیان، امام صادق علیهالسلام عالم شیعی را همچون مجاهدی معرفی میکنند که در خط مقدم «مرزهای اعتقادی» حضور دارد. مرزی که ایشان از آن سخن میگویند، مرزهای ایمان، باور و هویت دینی است؛ جایی که شیاطین جنّ و انس ــ اعم از ناصبیها، شبههافکنان، تحریفگران و جریانهای فکری بیمبنا ــ در تلاشاند با القائات و سخنان فریبنده، دلهای سادهدلان را مورد هجوم قرار دهند.چنین توصیفی کاملاً نشان میدهد که حوزههای علمیه، پیش از هر چیز، سنگر حفظ اعتقادات جامعهاند و طلاب، سربازانی هستند که اگر به سلاح علم و روایت مجهّز نشوند، مرزهای فکری جامعه آسیب خواهد دید.
حضرت میفرمایند: «فَضْلُهُ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْکَ وَ الخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ» این تعبیر شگفتانگیز نشان میدهد که نگهبانی از فکر و ایمان مردم، برتر از هزاران جهاد نظامی است. دلیل این برتری را امام توضیح میدهند:
مجاهده نظامی از جسم مردم دفاع میکند، اما عالم راسخ از روح و دین آنان پاسداری میکند؛ و آسیب روح، هزار بار خطرناکتر از آسیب جسم است. این قسمت روایت، دقیقاً همان نکتهای را آشکار میکند که در مناظره اخیر نیز دیده شد: دفاع علمی از اعتقادات، اگر بر پایه مبانی معتبر باشد، قدرت آن از هر اقدام احساسی و پرخاشگرانه بیشتر است.
جریانهایی که بدون مبنای روشن، با برداشتهای شخصی یا انگیزههای پنهان، به سراغ تاریخ و عقاید میروند، مصداق همان «عفاریت إبلیس» در روایتاند که میکوشند بر ناتوانان و بیخبران چیره شوند. عالِمِ آگاه، باید جلوی این نفوذ را بگیرد و این کار تنها از کسی ساخته است که مبانی اصولی و روایی را به درستی فرا گرفته باشد.
در مناظره اخیر، حجتالاسلام کاشانی دقیقاً در همین جایگاه قرار گرفت؛ او به تمام معنا یک «مرزدار» بود. با منطق، حلم و ادب، نه با تندی و هیجان، جلوی ورود افکار بیمبنا را گرفت و ضعف پشتوانه علمی طرف مقابل را آشکار کرد.
این روایت به ما میگوید:
عالِم باید میداندار پاسخ علمی باشد، نه تندرو. ضعف علمیِ شبههافکنان باید با برهان افشا شود، نه با تنفر یا پرخاش. اگر مرزبانی علمی ضعیف باشد، میدان به دست کسانی میافتد که با نطقهای بیمبنا، ذهن جوانان را میربایند و از بدنه دین جدا میکنند. این دقیقاً همان خطری است که در فضای فرهنگی و رسانهای امروز، بیش از هر زمان قابل مشاهده است.
بنابراین این روایت امام صادق علیهالسلام یک «نقشه راه» برای حوزههای علمیه است؛ به این معنا که عالِم باید مرزدار دین باشد؛ و مرزبانی، جز با مبانی دقیق، شناخت دقیق آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام، صلابت استدلال و اخلاق در گفتوگو، ممکن نیست. مناظره اخیر، نمونهای روشن از این حقیقت بود که دفاع علمیِ حکیمانه، چگونه میتواند مرزهای اعتقادی جامعه را از هجوم شبهات حفظ کند.
اهمیت روشهای علمی و اخلاقی در دفاع از حقیقت و پرهیز از تندی و برخورد هیجانی که به افراد کممایه فرصت مظلومنمایی میدهد از دیگر مباحثی است که در این مناظره توسط صدیق ارجمند حجت الاسلام حامد کاشانی رعایت شد. مناظره حجتالاسلام کاشانی و سلیمانی اردستانی نشان داد که ترکیب علم، حلم و اخلاق، حتی در مواجهه با افراد فاقد مبنای مستدل، میتواند حقیقت را آشکار کند.
انتهایپیام/
منبع: خبرگزاری تسنیم
بدون دیدگاه