محمدرضا حیاتی، گوینده محبوبی که نزدیک به سه دهه با صدایش خاطره ساخت، هنوز هم پس از بازنشستگی در دنیای خبر زنده است و قرار است زندگیاش روی پرده سینما برود.
او در خواب و بیداری با خبر زندگی میکند؛ آنقدر که حتی پس از بازنشستگی، گویندگی خبر را رها نکرده و حالا در پلتفرمها، شبکههای اجتماعی و صفحه شخصیاش در اینستاگرام حضوری فعال دارد. خودش میگوید «ارتش تکنفره» است و صفر تا صد تولیداتش را مدیریت میکند. صحبت از محمدرضا حیاتی است؛ گوینده محبوب و باسابقهای که نزدیک به سه دهه، اخبار تلخ و شیرین با صدای او به گوش مردم رسید و نسلهای پیشین، خاطرات بسیاری با او دارند.
حضورتان در رئالیتیشوی «شفرونی» برای خیلی از ما یادآور خاطراتی از دیروز بود، چه شد که بعد از مدتها دوری از تصویر، در این برنامه حاضر شدید؟
وقتی از سوی سازندگان این رئالیتیشو دعوت شدم، ابتدا گفتم که هیچ شناختی از برنامه ندارم و اجازه خواستم قسمتی از آن را ببینم تا با آمادگی شرکت کنم. توضیحاتی هم دادند و در نهایت دعوت دوستان را پذیرفتم. خیلی هم خوشحالم که حضور داشتم، چون نتیجه برنامه خوب شد و مردم هم راضی بودند. با کارگردان گفتوگو کردم و او توضیح داد که بخشهایی از مسابقه پشت دوربین هستم و صدایم تغییر داده میشود تا شرکتکنندگان حدس نزنند چه کسی هستم. کار سختی بود اما تجربه جذابی شد.
رئالیتیشوی «شفرونی» فضای بسیار شاد و مثبتی دارد. نیما شعباننژاد هم مجری توانمند و گرداننده ماهری است. من تقریبا هر هفته این برنامه را دنبال میکنم. مردم در فضای کنونی جامعه نیاز به برنامههای شاد و مفرّح دارند و این رئالیتیشو مفید است. حسن برنامه این است که مخاطب را با فرهنگها، آیینها و غذاهای کشورهای مختلف آشنا میکند. امیدوارم در مراحل بعدی، غذاهای مناطق مختلف ایران را هم نشان دهند که جذابیت خاصی خواهد داشت.
(میخندد) هیچ تخصصی در آشپزی ندارم! شبی که من شرکت کردم، شب ترکیه بود و یکی از معروفترین غذاهای این کشور یعنی دونرکباب یا همان کباب ترکی را ارائه کردند. به همین دلیل داوریام کاملاً سلیقهای بود.
قطعاً بسیار ضروری است. هنر و رسانه هنوز برای مردم اهمیت دارد. صداوسیما ساخت سریالها و فیلمهای سرگرمکننده را کمتر کرده و طبیعتاً این وظیفه بر عهده پلتفرمها افتاده است. مردم هم استقبال میکنند. پلتفرمها در حال گسترشاند و به غیر از پلتفرمهای شخصی، پلتفرمهایی مثل فیلیمو را مردم واقعا دوست دارند.
فناوری ارتباطات آنقدر پیشرفت کرده که کوچکترین خطا یا حرف مثبت، فوری منعکس میشود. البته خلافکاریها، دروغها و محتواهای ساختگی هم زیاد است. سرعت فضای رسانه هم فرصت است و هم تهدید؛ ولی برای کسانی مثل ما که در رسانه فعالیت میکنیم، فرصت خوبی برای بهرهبرداری مطلوب است.
چند سالی است در خبر رسمی تلویزیون نیستم، اما با استفاده از پلتفرمهایی که در اختیار داریم، درباره مسائل تاریخی، فرهنگی، هنری، سیاسی، علمی و ادبی تولید محتوا میکنم. این حرفه من است و میخواهم کاری مثبت انجام دهم. صفر تا صد کارها را خودم انجام میدهم؛ یک رسانه تکنفره هستم. از نویسندگی تا اجرا و انتخاب موسیقی. در فضای مجازی و اینستاگرام فعال هستم و تولیداتم را منتشر میکنم. برای پلتفرمهای مختلف هم خبر گویندگی میکنم و سعی دارم خبرهایی با سبک متفاوت از صداوسیما ارائه کنم.
دو سال پیش در گفتوگو با آقای نجفزاده گفتم که هنوز شبها خواب گویندگی خبر را میبینم. میبینم در استودیو هستم، دیر یا زود رسیدهام یا در حال هماهنگ کردن اتوکیو هستم. باور کنید هنوز هم اینها را در خواب میبینم چون خبر عشق من است. تا زمانی که توان داشته باشم ادامه میدهم. البته امرار معاش هم هست و از این حرفه درآمد کسب میکنم.
تبلیغات یعنی معرفی محصول. خیلیها میگویند چون شما تبلیغ کردهاید، ما خریدهایم؛ اما وظیفه من صرفاً اطلاعرسانی است. همیشه سعی کردهام اغراق نکنم. اما اینکه محصول واقعاً کیفیت داشته باشد، مسئولیتش با من نیست. صداوسیما هم محصولاتی را تبلیغ میکند که ممکن است مشتری راضی نباشد؛ آیا کسی با رئیس سازمان تماس میگیرد؟ طبیعتاً نه. من فقط بررسی میکنم که محصول مجوز رسمی وزارت بهداشت و ارگانهای رسمی را داشته باشد. اگر نداشته باشد، حتی با پیشنهاد مالی خوب هم قبول نمیکنم.
متأسفانه آموزشها و گزینشها در این زمینه درست نیست. به همین دلیل مثل گذشته گویندگان و مجریان شاخص نداریم. در بازیگری هم همینطور است. قبل از انقلاب شاید نهایتاً هفت–هشت بازیگر زن و مرد شاخص داشتیم، اما اکنون به دلیل گستردگی تولیدات، چهرههای بسیاری وارد سینما و تلویزیون شدهاند که حتی مردم بسیاریشان را نمیشناسند. گذشته تولیدات کم بود و همان تعداد بازیگر کافی بود؛ امروز پلتفرمها تولید را گسترده کردهاند و نیاز به چهرههای جدید بیشتر است.

من تقریباً تمام اخبار مهم بعد از انقلاب را خواندهام. از سال ۶۰ به بعد، هر اتفاق مهم ایران و جهان را هم روایت کردهام. اتفاقاً چند فیلمساز برای ساخت فیلم تماس گرفتند. اما مسئله زمان است. باید وقت زیادی برای نوشتن داستان و خاطرات بگذارم. شاید یک سال زمان ببرد تا نتیجه بدهد. خیلی دوست دارم فیلم زندگیام ساخته شود اما هنوز فرصت مناسبش فراهم نشده است.
بله دقیقاً. دهه ۶۰ و ۷۰ وقتی آرم خبر ساعت ۲ یا ۹ شب پخش میشد، مردم اولویت تماشایش را داشتند. مخاطبان زیاد بودند.
خوشبختانه حس مثبت میگیرم. در کوچه، خیابان و مراکز خرید برخوردهای بسیار خوبی با من میشود. مردم خاطرات خوبی دارند. جالب اینکه نسل جدید، با اینکه آن دوران مرا ندیده، میشناسد و برای عکسگرفتن میآیند تا به والدینش نشان دهد.
بازتابها بسیار مثبت بود. هنوز هم مردم در خیابان لطف دارند و میگویند برنامه را دیدهاند و دوست داشتهاند. «شفرونی» تجربه خوبی برایم بود. عواملش بسیار زحمت میکشند تا برنامهای متفاوت تولید کنند. این برنامه علاوه بر سرگرمی، جنبه آموزشی هم دارد. در حالی که بسیاری از برنامهها سراغ فرمهایی شبیه «مافیا» رفتهاند، «شفرونی» راه دیگری را انتخاب کرده و همین آن را خاص میکند.
منبع: رکنا
بدون دیدگاه