گزارشاتی از تحویل 48 فرونده جنگنده سوخو 35 روسیه به ایران وجود دارد.
تهران و مسکو در ادبیات رسمی خود از «شراکت استراتژیک» سخن میگویند؛ شراکتی که در سوریه و جنگ اوکراین به نمایش درآمده است. با این حال، آسمان ایران همچنان در انتظار جنگندههای وعدهدادهشده سوخو-۳۵ باقی مانده است. تأخیر بیپایان در تحویل این جنگندهها بیش از آنکه ناشی از مشکلات فنی یا مالی باشد، ریشه در معادلات ژئوپلیتیکی و ملاحظات کرملین دارد؛ جایی که خطوط قرمز تلآویو و مکانیزم حساس «عدم برخورد» در سوریه، برای مسکو استراتژیکتر از تقویت پدافند هوایی شریک ایرانیاش تلقی میشود.
فشارهای خارجی:
مهمترین عامل، حساسیت اسرائیل است. تلآویو تحویل جنگندههای پیشرفته به ایران را عبور از «خط قرمز» خود میداند؛ موضوعی که میتواند موازنه هوایی در سوریه را بر هم بزند. روسیه و اسرائیل سالهاست مکانیزم عدم برخوردی را حفظ کردهاند که به تلآویو اجازه حمله به مواضع مرتبط با ایران در سوریه را میدهد. تحویل سوخو-۳۵ میتوانست این معادله را بر هم بزند. از سوی دیگر، آمریکا نیز تحت قانون تحریمهای «کاتسا» هر خریدار عمده سلاح روسی را هدف قرار میدهد و این موضوع حتی برای ایران تحریمشده نیز محدودیتهای مالی تازهای ایجاد میکند.
نیاز داخلی روسیه:
جنگ اوکراین، صنایع دفاعی روسیه را زیر فشار برده است. مسکو به جای صادرات، جنگندههای تولیدی را برای جبران خسارات و تقویت توان خود در برابر ناتو نگه میدارد. تحریمهای غرب و محدودیت در تأمین قطعات پیشرفته نیز روند تولید را کند کرده است.
مشکلات مالی و شیوه پرداخت:
ایران به دلیل تحریمها امکان پرداخت نقدی ارزی ندارد و بیشتر به دنبال معاملات تهاتری مانند «نفت در برابر سلاح» است. در مقابل، روسیه بهشدت به ارز سخت نیاز دارد و این عدم تطابق مالی، مانع دیگری در مسیر معامله است.
سوخو بهعنوان اهرم فشار:
تعلیق قرارداد به مسکو امکان میدهد ایران را در سایر پروندهها، از پهپادها گرفته تا همکاری در سوریه و دریای خزر، تحت فشار قرار دهد.
تحویل این جنگندهها میتواند پیامدهای پرهزینهای برای مسکو داشته باشد:
به خطر افتادن توافق نانوشته با اسرائیل در سوریه؛
تیرگی روابط با کشورهای عربی خلیج فارس که در قالب اوپکپلاس برای روسیه اهمیت اقتصادی دارند؛
اعمال تحریمهای بیشتر از سوی آمریکا.
تحویل ۲۴ فروند سوخو-۳۵ به الجزایر نشان داد که مشکل، کمبود تولید نیست. تفاوت در موقعیت ژئوپلیتیکی است: الجزایر در معادلات حساس خاورمیانه نقش محوری ندارد، مشتری سنتی و خوشحساب روسیه است و خریدش تهدیدی مستقیم برای اسرائیل یا کشورهای خلیج فارس محسوب نمیشود.
در صورت در اختیار داشتن این جنگندهها، ایران میتوانست لایهای متحرک از دفاع هوایی ایجاد کند؛ از رهگیری جنگندههای اسرائیلی گرفته تا تهدید هواپیماهای پشتیبانی مانند آواکس و سوخترسان. چنین توانمندی میتوانست هزینه و ریسک عملیات هوایی اسرائیل را بهشدت بالا ببرد و معادلات بازدارندگی منطقه را تغییر دهد.
بدون دیدگاه