متهمان برابر دادگاه جز اعتراف راه دیگری نداشتند
به گزارش نمابان، مدتی قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از تجاوز دو پسر به دختر نوجوان و دوستش خبر داد. این زن با اعلام شکایت از دو پسر جوان با هویت معلوم در اولین اظهارات خود در ثبت گزارش گفت:«چند سالی میشود که از همسرم جدا شدهام و دختر 15 سالهمان با همسر سابقم زندگی میکند.
من در هفته یکی دو بار دخترم به نام پریا را ملاقات میکنم و با اینکه با من زندگی نمیکند اما به احوالات او آگاه هستم و با حس مادرانهام میدانم تغییرات خلقی او چطور است.» این زن در ادامه گفت:«دیروز که مطابق قرار هفتگی معمول پریا را دیدم او بسیار افسرده و مضطرب بود.
حالت پریشانی و بدحالی او اصلا طبیعی نبود و من با او صحبت کرده و از او خواستم هر مشکلی پیش آمده به من بگوید و به دخترم اطمینان دادم ماجرا هر چه باشد من پشت او باشم و در حل مشکلش کمکش کنم.» هر چند پریا در ابتدا از بیان ماجرا طفره میرفت اما وقتی مادرش را پناهگاه خود دید به او اعتماد کرد و راز دلش را افشا کرد.
مادر پریا در ادامه گفت:«دخترم ناگهان زیر گریه زد و ماجرای وحشتناکی را برای من تعریف کرد. او گفت در راه بازگشت از مدرسه وقتی وارد کوچهای خلوت شد که باید از آن به خیابان اصلی وارد شده و سپس به خانه میرفت ناگهان دو پسر جوان از بچههای محل سر راهش سبز شده و از او خواستند وارد ماشین آنها شود.
پریا میگفت به آنها گفتم که سوار نمیشوم اما آنها با زور و کتک دخترم را کشانکشان روی زمین کشیده و وارد خودرو کرده بودند. این دو پسر جوان با تهدید و ارعاب دخترم را راهی محلی خلوت کردند تا نیت شیطانیشان را عملی کنند اما ماجرا به همین جا ختم نشد و آنها پریا را وادار کردند با یکی از دوستانش نیز قرار بگذارد و او را هم ربوده و به خلوتگاه بردند. شدت خشونت آنها برای سوار کردن پریا به حدی بود که تمام تن و بدن دخترم سیاه و کبود است و وقتی او موضوع را برایم تعریف کرد جای زخمهای تنش را هم نشانم داد.»
با این شکایت پریا با دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی معرفی شد و آزمایشها و معاینات لازم مهر تائیدی بر شکایت مادرش زد. در ادامه ماجرا با دستور قضایی دو پسر خطاکار شناسایی و دستگیر شدند. همچنین دوست پریا به نام صدف که او نیز هدف نیت دو پسر قرار گرفته بود نیز تحت تحقیقات قرار گرفت و با تائید ماجرا اقدام به ثبت شکایت کرد.
در همین حال دو متهم پرونده در مراحل ابتدایی رسیدگی به ماجرا به اتهام انتسابی اعتراف کرده و اقرار داشتند که با نقشه قبلی اقدام به اجرای نقشه شوم خود کرده و هر کدام از آنها به تجاوز به یکی از دخترها اقرار داشتند.به این ترتیب رسیدگی به موضوع در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد و متهمان پای میز محاکمه با شکات پرونده روبهرو شدند.
در ابتدای جلسه رسیدگی پریا 15 ساله اقدام به طرح شکایت خود کرد و گفت: «متهمان بچه محل ما هستند و میدانستند که من با پدر و مادربزرگ پیرم زندگی میکنم. پدر من شبها دیر به خانه میآید و اغلب با مادربزرگم تنها هستم.»
او در ادامه درباره روز حادثه گفت:«آن روز این دو نفر در کوچه خلوتی من را خفت کردند و با اجبار به ماشین منتقل کردند. من گریه میکردم و جیغ میکشیدم اما آنها به من گفتند بیهوده سر و صدا نکن چون تو بیکس و کاری و هیچ کسی را نداری که پیگیر کارهایت باشد. بعد من را وادار کردند با دوستم تماس بگیرم و با او قرار بگذارم. به این ترتیب صدف را هم سوار ماشین کردند و ما را به جایی در حاشیه شهر برده و به هر دویما تجاوز کردند. آنها فکر میکردند چون پدر و مادرم از هم جدا شدهاند دیگر کسی را ندارم که پیگیر ماجرا شود.»
در ادامه صدف نیز به طرح شکایت پرداخت و گفت:«روز حادثه تازه از مدرسه تعطیل شده بودیم که پریا با من تماس گرفت و گفت به کمکم نیاز دارد. صدایش میلرزید و من نگرانش شدم. او با من دو خیابان بالاتر از خانهمان قرار گذاشت و وقتی سر قرار رسیدم این دو جوان من را سوار ماشین کردند اما چون پریا داخل ماشین بود من ابتدا فکر کردم از اقوام او هستند و شک نکردم. بعد از اینکه ما را به بیرون از شهر برده و به ما تجاوز کردند، از ترسم جرئت نمیکردم به خانوادهام چیزی بگویم تا اینکه متوجه شدم مادر پریا در حمایت از دخترش اقدام به شکایت کرده و من هم جسارت بیان حقیقت راپیدا کردم.»
متهمان وقتی در برابر اظهارات دو شاکی قرار گرفتند راه فراری از حقیقت پیدا نکردند. آنها در جلسه محاکمه به طراحی و اجرای نقشه تجاوز با تصور اینکه پریا خانوادهای ندارد تا پیگیر ماجرا شود؛ اقرار کرده و بعد از شنیدن دفاعیات آنها و وکلایشان قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.با رای هیئت قضایی هر دو متهم به اعدام محکوم شده و یکی از آنها به اتهام مشارکت در تجاوز به عنف به ده سال حبس نیز محکوم شد.
بدون دیدگاه