به گزارش نمابان، برخی از به‌یادماندنی‌ترین مرگ‌های دنیای کمیک زیر نظر مارول اتفاق افتاده‌اند. مارول خالق بعضی از بزرگ‌ترین مرگ‌ها (و البته بازگشت‌های دوباره به زندگی) در تاریخ کتاب‌های کمیک بوده؛ مرگ‌هایی که یا به‌خاطر جسورانه بودنشان مورد تحسین قرار گرفته‌اند، یا به‌خاطر غم‌انگیز بودنشان در دل طرفداران جا خوش کرده‌اند. با این حال، همه‌ی این مرگ‌ها همیشه با استقبال مواجه نشده‌اند.

در بسیاری موارد، مارول به‌خاطر انتخاب شخصیت‌هایی که تصمیم به حذف آن‌ها گرفته، درگیر جنجال و واکنش‌های تند طرفداران شده است.

برخی از طرفداران مارول هنوز هم نتوانسته‌اند با مرگ‌هایی که طی سال‌ها رخ داده کنار بیایند. هر وقت خوانندگان احساس کنند که یک مرگ تراژیک بی‌دلیل بوده یا صرفاً برای شوکه کردن مخاطب اتفاق افتاده، معمولاً حاشیه و بحث‌ و جدل هم به دنبالش می‌آید. درست است که مرگ همیشه می‌تواند شوک‌آور باشد، اما اگر قرار است تأثیرگذار باشد، باید در خدمت داستان و روایت قرار بگیرد. مرگ‌هایی که در ادامه خواهیم دید، دقیقاً نقطه‌ی مقابل این اصل هستند.

۱۰. رودزی عملاً پشت صحنه کشته شد

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

نقطه‌ی آغاز تنش اصلی در رویداد جنگ داخلی دوم، جایی است که جیمز رودی رودز، بهترین دوست تونی استارک و معشوقه‌ی آن زمان کاپیتان مارول، در نبردی با تانوس کشته می‌شود. کاپیتان مارول، که به حرف‌های پیشگویی به نام یولیسیز اعتماد کرده، بی‌مقدمه تصمیم به حمله‌ی مستقیم به تانوس می‌گیرد؛ تصمیمی که در نهایت به مرگ رودی ختم می‌شود.

در شماره‌ی اول Civil War II، خبر مرگ رودی تنها در یک جمله‌ی گذرا مطرح می‌شود، و بعد از چند صفحه، فقط تصویری کوتاه از اتفاقات رخ‌داده به نمایش درمی‌آید. این در حالی‌ست که رودی نه‌تنها یکی از شخصیت‌های کلیدی در دنیای تونی است، بلکه خودش هم زمانی زره‌ی آیرون من را به تن کرده و سابقه‌ای چند دهه‌ای در دنیای کمیک دارد اما مارول حتی مرگش را در صحنه‌ای کامل و تأثیرگذار به تصویر نمی‌کشد.

رودی، به جای آن‌که به عنوان شخصیتی محترم و باارزش دیده شود، صرفاً به ابزاری برای ایجاد کشمکش و پیشبرد داستان تقلیل پیدا می‌کند.

۹. تالون حذف شد تا داستان معشوقش پیش برود

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

تالون، در واقع همان نسخه‌ی اصلی لورا کینی است (ولورینی که حالا در کمیک‌ها می‌بینیم، نسخه‌ی جوان‌تر و کلون‌شده‌ی اوست) که صد سال تمام در محفظه‌ای به نام ولت زندانی بود. پس از آزادی، او رابطه‌ای عاشقانه با شخصیت سینک آغاز کرد؛ رابطه‌ای که در آینده‌ی داستان، نقش مهمی پیدا می‌کند. در شماره‌ی ۳۰ از مجموعه X-Men و در واپسین روزهای دوران کراکوآ، تالون به دست های ایولوشنری کشته می‌شود.

نکته اینجاست که مرگ او نه‌تنها از میانه‌های شماره اتفاق می‌افتد، بلکه سینک با استفاده از قدرت‌های جین گری، ذهن تالون را تا زمان بازسازی جسمش درون ذهن خود نگه می‌دارد. همه‌چیز با عجله و شتاب‌زده پیش می‌رود، گویی مارول صرفاً به دنبال راه‌حلی سریع برای کنار آمدن با معضل «دو لورای هم‌زمان» بود. مهم‌تر از همه، مرگ تالون به جای آن‌که در راستای خط داستانی خودش معنا پیدا کند، عملاً صرف پیش‌برد روایت شخصیتی دیگر یعنی سینک می‌شود.

۸. داستان ققنوس جین گری به جای پایان دیگری، در مرگ به سر رسید

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

کریس کلیرمونت و جان برن در ابتدا قصد داشتند در پایان خط داستانی حماسه‌ی ققنوس سیاه قدرت‌های جین گری را از او بگیرند، تا او بتواند با پیامدهای ویرانی‌هایی که به بار آورده روبه‌رو شود و در مسیر جبران قدم بگذارد. اما در نهایت، این مسیر تغییر کرد؛ چرا که سردبیر وقت مارول، جیم شوتر، در تصمیم آن‌ها دخالت کرد و پیشنهاد داد جین به جای این‌که قدرتش را از دست بدهد، کشته شود. از نگاه شوتر، مرگ تنها مجازاتی بود که با حجم خرابی‌هایی که جین در نقش ققنوس به وجود آورده بود، تناسب داشت.

نکته‌ی جالب این است که انتظار می‌رفت مرگ جین گری شوکی بزرگ برای طرفداران باشد اما برخلاف تصور مارول، واکنش‌ها چندان مثبت نبود. تعداد زیادی از خوانندگان با فرستادن نامه‌هایی به شرکت، نارضایتی و عصبانیت خود را از تصمیم به قتل جین ابراز کردند. همین اعتراض‌ها در نهایت باعث شد که مارول تصمیم به بازگرداندن او بگیرد.

۷. مرگ اسکات لنگ آغازگر رویداد Disassembled بود

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

رویداد Disassembled نقطه‌ی عطفی بود که گروه انتقام‌جویان را هم از نظر روانی و هم به‌طور واقعی از هم پاشید. این اتفاق به دنبال فروپاشی ذهنی اسکارلت ویچ رخ داد؛ شخصیتی که در سوگ از دست دادن فرزندانش، کنترل واقعیت را از دست داد و باعث بروز مجموعه‌ای از حوادث غیرممکن شد که سرنوشت بسیاری از اعضای اونجرز را تغییر داد از جمله اسکات لَنگ.

در آغاز داستان، آنت‌من (اسکات لنگ) نخستین قربانی این فروپاشی شد: زمانی که «جک آف هارتز» که به‌تازگی از مرگ بازگشته بود، در برابر او منفجر می‌شود. مرگ لنگ، که اولین مرگ داستان Disassembled محسوب می‌شود، بیشتر به یک قربانی شباهت دارد تا بخشی جدی از روایت. با وجود اهمیت او برای تیم، آنت‌من در این داستان هیچ عاملیت و اختیار خاصی ندارد و تنها برای ایجاد شوک اولیه در چند صفحه‌ی اول کشته می‌شود.

با این حال، یک نکته‌ی مثبت در این میان وجود دارد: مرگ او به معرفی و رشد شخصیت کَسی لنگ، ملقب به استَیچر، منجر شد؛ دختری که بعدها به یکی از محبوب‌ترین اعضای تیم Young Avengers تبدیل شد.

۶. مرگ هاوک‌آی برای برخی بی‌معنی به نظر رسید

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

یکی از لحظات دل‌گرم‌کننده‌ی داستان House of M، اشاره‌ی ظریفی بود که در پایان آن داستان به چشم می‌خورد: اینکه جادوی اسکارلت ویچ باعث بازگشت هاوک‌آی به زندگی شده است. این لحظه برای بسیاری از خوانندگان شیرین و خوشحال‌کننده بود، چون مارول پیش‌تر بابت مرگ هاوک‌آی در داستان Disassembled با واکنش منفی زیادی روبه‌رو شده بود.

مرگ کلینت بارتن، درست مانند آنت‌من، بیش از آن‌که بخشی ضروری از روایت باشد، ابزاری برای شوکه کردن مخاطب تلقی می‌شد. در لحظه‌ای که او کشته شد، اوضاع تیم انتقام‌جویان به‌خاطر تهاجم اسکرال‌ها که به واسطه‌ی فروپاشی ذهنی واندا ماکسیموف شکل گرفته بود، از پیش بحرانی بود. در نتیجه، مرگ هاوک‌آی عملاً به افزایش تنش و بالا رفتن stakes داستان کمکی نکرد.

برخی از طرفداران، مرگ او را یک فداکاری قابل تحسین می‌دانند؛ اما در نظر بسیاری دیگر، این مرگ کاملاً قابل اجتناب بود.

۵. مرگ خانم مارول باعث خشم هواداران شد

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

تنها چند روز پیش از انتشار رسمی، پنل‌هایی از شماره‌ی ۲۶ مجموعه مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز به قلم زب ولز و طراحی جان رومیتا جونیور فاش شد؛ تصاویری که مرگ خانم مارول را نشان می‌دادند، آن هم در حالی‌ که او برای نجات مری‌جین واتسون از قدرت تغییر شکلش استفاده می‌کرد. این افشاگری، موجی از خشم میان طرفداران به‌راه انداخت.

درست است که همه توافق داشتند فداکاری کامالا خان شریفانه و در چارچوب شخصیت او بود، اما آنچه باعث خشم خوانندگان شد، این بود که او در کمیکی کشته می‌شود که حتی شخصیت اصلی‌اش هم نیست.

خشم طرفداران زمانی شدیدتر شد که شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه کوین فایگی شخصاً دستور مرگ کامالا را داده تا بعداً بتواند او را به‌عنوان یک جهش‌یافته (موتانت) زنده کند و هویتش را با نسخه‌ی دنیای سینمایی مارول هماهنگ سازد. همین اتفاق باعث شد مرگ او هم به‌عنوان یک شوک‌سازی سطحی تلقی شود، و هم به‌عنوان خیانتی به شخصیت و جایگاه کامالا خان در دنیای کمیک.

۴. مرگ واسپ ناگهانی و بی‌سروصدا اتفاق افتاد

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

در رویداد تهاجم پنهان، مارول به‌وضوح نشان داد که هر قهرمانی می‌تواند یا یک اسکرال در لباس مبدل باشد، یا هدف حمله‌ی آن‌ها قرار بگیرد. یکی از اعضای مؤسس گروه انتقام‌جویان در دسته‌ی دوم قرار گرفت: زمانی که مشخص شد نسخه‌ی اسکرالی هَنک پِیم، فرمول رشد جنت ون داین را مسموم کرده است؛ اقدامی که او را به یک بمب ساعتی بدل کرد. در نهایت، ثور مجبور شد خودش جنت را بکشد.

برای بسیاری از طرفداران، مرگ جنت کاملاً ناگهانی و غیرمنتظره بود؛ چرا که او نقشی محوری در داستان نداشت و مرگش بیشتر شبیه یک شوک‌آفرینی بی‌هدف بود. بدتر از آن اینکه، جنت با نام ابرقهرمانی «واسپ» هنوز نتوانسته از تبعات این حادثه به‌طور کامل رهایی یابد. هرچند او بعدها احیا شد، اما جایگاهش در میان شخصیت‌های مهم دنیای مارول دیگر هرگز به سطح پیشین بازنگشت.

می‌توان گفت بزرگ‌ترین قربانی تهاجم پنهان، سزاوار پایانی بسیار شایسته‌تر از این بود.

۳. مرگ گولیات برای برخی طرفداران تصویری نامناسب و بحث‌برانگیز داشت

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

بیل فاستر سومین فردی است که لقب گولیات را به خود گرفته و همچنین خود را «گولیات سیاه» می‌نامد. سیاه‌پوست بودن بیل یکی از دلایل اصلی بود که مرگ او برای بسیاری از خوانندگان تلخ و ناخوشایند به نظر رسید. سقوط این قهرمان در شماره‌ی ۴ از سری جنگ داخلی به قلم مارک میلر و استیو مک‌نیون، همواره همراه با جنجال و بحث‌های فراوان بود.

اما اصل جنجال بیشتر به این مربوط نبود که گولیات توسط یک کلون سایبرنتیکی از ثور کشته شد؛ بلکه به این دلیل بود که برخی از مخاطبان احساس کردند مارول صرفاً به این دلیل که بیل فاستر یک فرد رنگین‌پوست بود، او را به عنوان یک قربانی ساده و قابل چشم‌پوشی در شمار تلفات شوکه‌کننده‌ی سریال قرار داده است. این مسئله از نظر تصویری برای مارول بسیار بد جلوه کرد و طبیعی بود که پس از آن، مارول بابت این تصمیم پشیمان شود.

۲. مرگ ولورین پایان‌بندی ضعیفی داشت

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

از همان لحظه‌ای که خبر مرگ ولورین اعلام شد، هیچ‌کس باور نداشت که این پایان دائمی شخصیت باشد. با وجود هیاهوی زیاد و سری‌های فرعی که حول این اتفاق شکل گرفت، رویداد مرگ ولورین برای مخاطبان بیشتر شبیه یک راه سریع برای کسب درآمد به نظر می‌رسید، اتفاقی که صرفاً به‌منظور ایجاد شوک و افزایش فروش تبلیغ شده بود.

این حس برای طرفداران وقتی بیشتر شد که ولورین خیلی زود پس از مرگش دوباره زنده شد. اینکه مارول چنین جایزه‌ای برای مرگ ولورین تعیین کند و بلافاصله آن را پس بگیرد، باعث شد خوانندگان باور کنند تمام چیزی که تا آن لحظه خوانده بودند، عملاً بی‌معنی بوده است. این رویداد یکی از دردناک‌ترین مرگ‌های ولورین محسوب می‌شود، اما نه از نظر تأثیر عاطفی و نه از نظر اهمیت داستانی در رتبه‌ی بالایی قرار ندارد.

۱. مرگ بروس بنر می‌تواند ناخوشایندترین پایان در جنگ داخلی دوم به شمار برود

۱۰ باری که مارول با مرگ شخصیت‌ها، طرفداران را بهت‌زده کرد - گیمفا

جنگ داخلی دوم در مقایسه با نسخه‌ی قبلی‌اش، شبیه به دنباله‌ای است که بیشتر به کشتن شخصیت‌ها صرفاً برای ایجاد شوک گرایش دارد. یکی از موارد آشکار این اتفاق، زمانی است که هاوک‌آی، بروس بنر را به‌خاطر شک مبهمی به وقوع یک هالک اوت هدف قرار می‌دهد. بروس بنر، یکی از پیشگامان محتوای مارول و اعضای مؤسس انتقام‌جویان، صرفاً برای پیش بردن داستان به قتل می‌رسد.

برای شخصیتی با این عظمت، بروس و هالک شایسته‌ی مرگی باشکوه‌تر و با ساختار داستانی قوی‌تر بودند، نه یک صحنه‌ی گذرا و بی‌اثر که به‌راحتی می‌توان از آن گذشت. اما در سوی دیگر، مرگ او راه را برای معرفی هالک جاودان باز کرد؛ شخصیتی که جان تازه‌ای به بروس بنر بخشید. به طرز عجیبی، مرگ نادرست و بی‌ملاحظه‌ی او تبدیل به یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیمات مارول در سال‌های اخیر شد.

منبع: SR