در میان ده‌ها ویژگی منحصربه‌فردی که بازی های ویدیویی را به رسانه‌ای ویژه تبدیل می‌کنند، شاید آنچه بیش از همه شگفت‌انگیز به نظر برسد، روایت از طریق محیط باشد.

حتی زمانی که از یک بستر تعاملی مشترک استفاده می‌شود، به ندرت می‌توان دو بازی را یافت که پیام خود را به شیوه‌ای یکسان منتقل کنند. هر جزئیات، از نوع روایت گرفته تا نحوه‌ ارائه‌ آن، دستخوش تغییر می‌شود تا تجربه‌ای فراتر از ابزارهای هنری رایج برای مخاطب خلق شود.

بازی‌های ویدیویی از طریق دیالوگ‌ها، میان‌پرده‌ها، توصیف‌ها، مونولوگ‌ها یا روش‌های دیگر، ابزارهای متعددی در اختیار دارند تا مقصود خود را بیان کنند. این موارد به قدری زیاد هستند که تصور همه‌ آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد و این موضوعی شگفت‌انگیز است.

با این حال، در میان تکنیک‌های روایی، آثاری که محیط بازی را به شکلی طبیعی و خودجوش برای تقویت داستان به‌کار می‌گیرند، برنده‌ واقعی هستند. چنین رویکردی هاله‌ای وصف‌ناپذیر به ماجراجویی‌های آن‌ها می‌بخشد.

از همین رو، برای پاسداشت این سبک ارتباطی، این مقاله به فهرستی از ۱۰ بازی برتر از نظر روایت محیطی می‌پردازد.

۱۰. Inside

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

به طور معمول، بازی‌های ویدیویی از روایت محیطی به‌ عنوان ابزاری مکمل در کنار شیوه‌های سنتی‌تر داستان‌گویی استفاده می‌کنند، اما در مورد Inside، این تنها راه برای توضیح رویدادهای بازی است.

این ویژگی یکی از جنبه‌های کلیدی است که باعث می‌شود این بازی مستقل به اثری شگفت‌انگیز تبدیل شود، چرا که هر صحنه‌ جدید با استفاده از زیبایی‌شناسی، صدا، نورپردازی و حتی معماری، گویی چندین صفحه از یک فیلمنامه را منتقل می‌کند.

در طول بازی، هیچ دیالوگ یا میان‌پرده‌ای وجود ندارد. همه‌ چیز در قالب گیم‌پلی و محیط‌هایی که با ظرافت طراحی شده‌اند، به طور همزمان رخ می‌دهد تا بازیکن در این تجربه غرق شود.

بازی Inside را می‌توان یکی از برجسته‌ترین عناوین مستقل تاریخ دانست. روایت محیطی این عنوان به‌ ویژه با توجه به پیوند عمیقش با پلتفرمینگ و مکانیک‌های معمایی، نقش پررنگی در این موفقیت دارد. این اثر تنها سه ساعت به طول می‌انجامد، اما در هیچگاه از ریتم نمی‌افتد و تک تک لحظات آن پرتنش و به‌یادماندنی هستند.

۹. Prey

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

استودیوی Arkane را می‌توان یکی از بهترین توسعه‌دهندگان در زمینه روایت محیطی دانست. با این حال، بازی Prey به‌عنوان نماینده‌ای از استعدادهای این تیم انتخاب شده است. ایستگاه فضایی Talos I، محل وقوع رویدادهای بازی، یکی از زنده‌ترین و جذاب‌ترین فضاهای چند سال اخیر به شمار می‌رود.

با هر قدمی که در محیط بازی برمی‌دارید، لایه‌هایی از روایت و تاریخچه داستان اثر آشکار می‌شود. همه این‌ موارد نیز به شکلی روان و یکپارچه با سبک گیم‌پلی Immersive Sim ترکیب شده‌اند.

مکانیک‌ها و روایت در Prey به مانند یک پازل عظیم عمل می‌کنند که بازیکن با پیشروی در جریان بازی، قطعات آن را کنار هم قرار می‌دهد. هر چیزی در محیط از یادداشت‌های متنی و جسد همراهان سابق گرفته تا نام شخصیت‌ها، با هدفی مشخص طراحی شده تا به درک بهتر بازی کمک کنند. حتی اگر در ابتدا معنای همه‌ چیز روشن نباشد، هر عنصر بخشی از حقیقت را آشکار می‌سازد.

به لطف این ظرافت و دقت، Prey را می‌توان یکی از دست‌کم گرفته شده‌ترین بازی‌های دهه اخیر دانست؛ عنوانی که همواره باید جایگاه و شایستگی واقعی آن مورد تأکید قرار گیرد.

۸. Jusant

بهترین بازی های سال ۲۰۲۳

طرفداران بازی‌های مستقل اکثر اوقات عنوانی را در ذهن دارند که اگرچه چندان ناشناخته نیست، اما به باور آن‌ها سزاوار توجه و تحسین بیشتری بوده است. Jusant می‌تواند در این دسته از آثار قرار گیرد.

شاید دلیلش این باشد که حس و حال یک Death Stranding عمودی را منتقل می‌کند یا شاید به این خاطر که استودیوی Don’t Nod در جهان‌سازی به شکل حیرت‌انگیزی توانمند عمل کرده است. به هر حال، این بازی یکی از دلرباترین عناوین ماجراجویی‌ چند سال اخیر است که به شیوه‌ای خاص داستان خود را روایت می‌کند.

گیم‌پلی بازی حول محور صعود و بالا رفتن از کوه می‌چرخد و در این مسیر، بازیکن با بقایای یک تمدن کامل مواجه می‌شود. این عنوان شما را تشویق می‌کند تا نقاط را به هم متصل کنید، عمیق‌تر کاوش کنید و دلایل فروپاشی این جامعه را از طریق خواندن نوشته‌های تأثیرگذار که تأمل‌برانگیز هستند، دریابید.

۷. The Elder Scrolls V: Skyrim

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

این بازی از آن تجربه‌هایی است که چنان بازیکن را درگیر خود می‌کند که می‌توان آن را به نوعی زندگی دوم تشبیه کرد. این موضوع تنها به لطف شیوه بی‌نظیر بازی در غرق کردن مخاطب در جهانش امکان‌پذیر شده.

سری The Elder Scrolls دنیایی عظیم ارائه می‌دهد که مملوء از داستان‌های عمیق است. محتویات بازی به قدری گسترده هستند که می‌توان بر اساس آن اسپین‌آف‌های مختلفی ارائه داد. این گستردگی در Skyrim از طریق صدها کتاب، شخصیت، منطقه، افسانه، ایستراِگ‌ و موارد بسیار دیگر، به اندازه‌ای که دیدن همه آن‌ها عملاً غیرممکن است، به وضوح دیده می‌شود.

Skyrim یک کلاس درس در جهان‌سازی تلقی می‌شود که بخش عمده آن به دلیل دقت و ظرافت شگفت‌انگیز در روایت داستان‌ها محقق شده است.

وارد یک سیاه‌چال می‌شوید در کنار تله‌ای مرگبار جنازه‌ای را می‌بینید، آن را بررسی می‌کنید و به یادداشتی برمی‌خورید که با سادگی تمام نوشته است: «هیچ تله‌ای وجود ندارد». این اوج قصه‌گویی محیطی است و شاید هیچ‌ اثر دیگری مانند Skyrim آن را اجرا نکند.

۶. Portal

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

این بازی نه‌تنها یکی از بهترین عناوین پازلی تاریخ است، بلکه نمونه‌ای درخشان از روایت ظریف و هنرمندانه به شمار می‌رود.

محیط Portal مملوء از نشانه‌ها و اطلاعات مختلف است. از همان لحظه‌ای که درون اتاقک دربسته بیدار می‌شوید، Valve ده‌ها نکته را بدون اینکه چیزی به زبان بیاورد به شما منتقل می‌کند؛ مثل اینکه شما یک سوژه آزمایشگاهی هستید و کسی بر شما نظارت نمی‌کند. سپس، با اتاق‌های مخفی پر از نقاشی‌ها و نوشته‌ها این ظن در شما تقویت می‌شود.

این روایتی ظریف شاید سطحی به نظر برسد، اما دقیقاً همان چیزی است که Portal می‌خواهد آن را باور کنید. بازی با کمترین المان‌های روایی مرسوم، همه‌چیز را برای درک شرایطتان توضیح می‌دهد. اما تنها کسانی که مشتاق کشف حقیقت‌ هستند می‌توانند لایه‌ای فراتر از مکانیک‌های بی‌نقص بازی را درک کنند و این موضوع تحسین نمایند.

۵. Outer Wilds

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

با توجه به اینکه Outer Wilds به سراغ مفاهیمی پیچیده در جهانی می‌رود که خود نیز از سیستم‌هایی به همان اندازه پیچیده تشکیل شده، بازی از هر ابزاری استفاده می‌کند تا بازیکن حس کند به طور طبیعی در دل این جهان قرار گرفته است.

اما فراتر از آموزش‌های سنتی و گفتگوهایی که تنها برای برداشتن اولین قدم‌ها طراحی شده‌اند، Outer Wilds همه‌ چیز را در قالب قوانین جهان خود ادغام می‌کند تا تجربه‌ای روان و طبیعی خلق شود، به‌گونه‌ای که گاهی فراموش می‌کنید در حال تجربه یک بازی ویدیویی هستید.

هر سیاره با زیست بوم‌ها و نشانه‌هایی از اکتشافات پیشین، داستان مختص به خود را روایت می‌کند و در نهایت معمایی عظیم و جهانی شکل می‌گیرد. تنها کسانی قادر به حل این معما خواهند بود که تصمیم بگیرند قوانین این دنیا را بپذیرند، آن‌ها را درک کنند و در عمل به کار گیرند.

شاید هیچ چیز زیباتر از این نباشد که محیط اطراف خود را بررسی کنید، روایت‌ها و خاطرات کسانی را بخوانید که پیش از شما قدم به این مسیر گذاشته‌اند، با منطق پیش بروید و سرانجام راه‌حلی برای معضلی بیابید که ساعت‌ها ذهن‌تان را درگیر کرده است.

۴. Dishonored

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

بخشی از روایت داستانِ Dishonored از طریق محیط و گفت‌وگو با NPCها، نقاشی‌های روی دیوار، تله‌ها، یادداشت‌ها یا حتی اجساد انجام می‌شود و این عناصر بر اساس تصمیمات شما در بطن گیم‌پلی، تغییر می‌کنند.

شهر Dunwall بر اساس کنش‌های مکانیکی شما در نقش Corvo تغییر می‌کند؛ به‌ طوری که محیط نه‌تنها داستان خیابان‌ها، بلکه داستان شما به‌عنوان بازیکن را بازگو خواهد کرد. این تغییر صرفاً به صحنه‌های‌ سینمایی متفاوت یا دیالوگ‌های جایگزین خلاصه نمی‌شود، بلکه دگرگونی معناداری در فضاهایی که در آن‌ها قدم بر می‌دارید به وجود خواهد آمد.

از رنگ آسمان گرفته تا تعداد نگهبانان، روایت بازی در همان لحظه‌ای شکل می‌گیرد که شما تجربه‌اش می‌کنید. هرچند بازی همچنان در چهارچوب مجموعه‌ای از قوانین از پیش طراحی‌شده جریان دارد، اما آزادی عمل شما در شکل‌دهی به بازی، فراتر از استاندارد رایج است.

در تمام این فرآیند، Dishonored با سادگی خود شما را مسحور می‌کند. تا امروز به ندرت تجربه‌ای مشابه این اثر دیده شده است. این سطح از جزئیات و شور سازندگان تقریباً تکرار ناپذیر بوده و تجربه آن نعمتی واقعی برای هر بازیکن محسوب می‌شود.

۳. Silent Hill 2 Remake

silent hill 2 remake

جای تعجبی نیست که یکی از بهترین عناوین ترسناک چند سال اخیر، یعنی Silent Hill 2 Remake، در این فهرست قرار دارد. می‌توان گفت ژانرهایی کمی وجود دارند که به اندازه وحشت از ظرفیت‌های روایت محیطی بهره ببرند. در ماجراجویی جیمز ساندرلند شاهد سطحی باور نکردنی از دقت و تعهد به حتی کوچک‌ترین جزئیات هستیم.

اگر لحظه‌ای درنگ کرده و فکر کنید که چرا مناطق بازی به شکلی که هستند طراحی شده‌اند یا چرا برای معماهای عجیب از آیتم‌هایی بسیار ویژه استفاده می‌شود یا چرا دشمنانی با زیبایی‌شناسی غیرقابل توضیح به نمایش می‌گذارد، متوجه خواهید شد که پاسخ همه این پرسش‌ها از همان ابتدا درست در برابر چشمان شما قرار داشته است.

ریمیک Silent Hill 2 به شکلی خارق‌العاده با باورها و انتظارات بازیکن بازی می‌کند و از طریق محیط و صدا، تمام آنچه را که نمی‌تواند در قالب میان‌پرده‌ها یا دیالوگ‌ها بیان کند، انتقال می‌دهد.

۲. Dark Souls

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

هر آنچه در Dark Souls وجود دارد، رازآلود و مبهم است و گویی بازی تلاش می‌کند مانع از درک چرایی اعمال خود شوید. این رویکرد به‌ شکلی استادانه با مضامینی همچون مرگ، از دست دادن هویت و اراده برای زندگی هم‌راستا می‌شود و در نهایت به یک انسجام بی‌نقص منتهی می‌گردد.

درست است که پیش از Dark Souls نیز بازی‌هایی بودند که از چنین رویکرد روایی بهره ببرند، اما شاید هیچ‌گاه تا این اندازه شیفته خیره شدن به یک مجسمه و نظریه‌پردازی درباره معنایی که ممکن است در مورد جهان اطراف فاش کند نشده بودیم.

همین حس عمیق باعث می‌شود بیش از پیش به ارزش آنچه میا‌زا‌کی و تیمش ساخته‌اند پی ببریم و قدردان آن باشیم. این تجربه‌ روایت را نه صرفاً از طریق گفت‌وگو یا میان‌پرده، بلکه از دل اشیاء، معماری و فضاها بیرون می‌کشد.

۱. BioShock

10 بازی برتر از منظر داستان‌گویی محیطی

چشم‌انداز کلی صنعت بازی پس از آن‌ که استودیوی Irrational Games تعریف تازه‌ای از چگونگی روایت در رسانه‌ تعاملی ارائه داد، به‌ طور کامل تغییر کرد. اثر این نقطه‌ عطف روایی را هنوز هم در آثار امروز می‌بینیم. شهر Rapture تاریخ و شرایط خود را از طریق دیوارها، نوارهای صوتی، مکان‌ها، نمادها، تزئینات و جریان‌های هنری روایت می‌کند و گفت‌وگوها و میان‌پرده‌ها را به لحظات کلیدی محدود می‌سازد؛ جایی که سایر عناصر با دقت در خدمت داستان قرار می‌گیرند.

بازی BioShock به‌تدریج ابزارهای تازه‌ای برای روایت خود معرفی کرد؛ از رابط کاربری گرفته تا مکانیک‌های گیم‌پلی و ساختاری که بیشتر به یک سمفونی شباهت دارد.