علیرضا قربانی، خواننده محبوب و صاحب سبک موسیقی ایرانی، با قطعه احساسی «تاسیان» بار دیگر مخاطبانش را شگفتزده کرد؛ اثری که شور و شیدایی عشق را به شکلی بینظیر روایت میکند.
علیرضا قربانی ، خواننده سرشناس موسیقی ایرانی که با آثار ماندگار خود همواره نامش در میان بزرگان این هنر میدرخشد، اینبار با آهنگی احساسی و متفاوت به نام «تاسیان» عاشقان موسیقی را حیرتزده کرده است. این قطعه، به معنای واقعی کلمه، روایت عمیق یک احساس ناب و خالص است که در سطرهای آن میتوانید شور و شیدایی عشق را بیپروا حس کنید.
نگاهی به کارنامه درخشان علیرضا قربانی
علیرضا قربانی، که بسیاری او را با همکاریهای بهیادماندنی با ارکستر ملی ایران در آثاری همچون «اشتیاق» میشناسند، از دوران کودکی در مسیر صوتی الهی قرآن و سپس موسیقی پای گذاشت. صدای او، که برای مخاطبان تلویزیون نیز با آثار ماندگار همچون «پردهنشین» و «همگناه» آشناست، اینبار در «تاسیان» جلوهای تازه از خود نشان داده است.
«تاسیان»، با ترانهای که از اعماق دل سروده شده و ملودی که همچون زمزمهای عاشقانه قلبها را تسخیر میکند، حال و هوایی متفاوت را به شنوندگان هدیه میکند. در بخشی از این آهنگ، جملهی ماندگار «خدا رو چه دیدی، شاید جون گرفتم، شاید دستتو زیر بارون گرفتم» همچون تلنگری بر قلب عاشقان طنینانداز میشود و بار دیگر شایستگی خارقالعاده علیرضا قربانی در انتقال عواطف انسانی را به رخ میکشد.
اگر شما هم مشتاق شنیدن این قطعه احساسی هستید، میتوانید «تاسیان» را به صورت رایگان دانلود کنید و از شاهکار دیگری از علیرضا قربانی لذت ببرید. گوش دادن به این آهنگ رایحهای تازه از موسیقی عاشقانه را برایتان به ارمغان خواهد آورد. آماده باشید تا با هر نُت این آهنگ، سفری عاطفی را تجربه کنید!
ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﻛﻪ درﻳﺎ ﻧﺪاره ﻛﻪ ﺑﻰ ﺗﻮ ﻏﺮوﺑﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺪاره
ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﭘﺮ از ﺟﺎی ﺧﺎﻟﻰ ﭘﺮ از آرزوی ﻳﻪ ﺟﺸﻦ ﺧﻴﺎﻟﻰ
ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﻰ ﻫﺎم ﺑﻪ ﻳﻪ ﺧﻮاب راﺣﺖ واﺳﻪ ﺧﺴﺘﮕﻰ ﻫﺎم
ﺑﺎ ﻳﻪ ﺑﺎﻟﺶ ﭘﺮ ﭘﺮ از آرزوﻫﺎ ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ ﭘﺮواز ﻗﻮﻫﺎ
ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﭘﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ
ﻧﮕﻮ ﭼﻰ گذشت ﻮ ﻧﮕﻮ ﭼﻰ ﻛﺸﻴﺪﻳﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺷﺐ ﺗﻤﻮم ﺷﺪ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی
ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻮن ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﺎﻳﺪ دﺳﺘﺘﻮ زﻳﺮ ﺑﺎرون ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﺗﻮ ﺷﺎﻳﺪ دوﺑﺎره ﺑﻪ دادم رﺳﻴﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی
من اون شهر دورم که بغضش شکسته که دلتنگی راه نفس هاشو بسته
خیابون خیابون پر از انتظارم تو نیستی و راهی به جایی ندارم
چقدر غم شمردیم چقدر دل سپردیم پریدیم و هر بار به دیوار خوردیم
خوشی دورمون زد بلا دورمون گشت غمامو بغل کن شاید خنده برگشت
بدون دیدگاه