حضور محمود احمدینژاد در مراسم ختم خواهر رحیم مشایی در رامسر با استقبال بیسابقه مردم روبرو شد و خودرو شاسیبلند او به مرکز توجه تبدیل شد.
محمود احمدی نژاد در مراسم ترحیم حوا رحیممشایی خواهر اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر خود در دولت دهم در رامسر شرکت کرد.
محمود احمدینژاد سیاستمداری برجسته و جنجالی در تاریخ معاصر جمهوری اسلامی ایران است که از سال 2005 تا 2013 بهعنوان ششمین رئیسجمهور ایران خدمت کرد.
احمدینژاد در منطقهٔ گارمسار به دنیا آمد و در کودکی خانوادهاش به تهران مهاجرت کرد. خانوادهاش ریشهٔ مذهبی داشتند و پدرش پیشههایی مانند سلمانی یا کاسبی کوچک داشت..
او در دههٔ 1970 وارد دانشگاه علم و صنعت ایران شد و در جریان انقلاب 1978–79 در میان فعالان دانشجویی حضور داشت. پس از انقلاب، مانند بسیاری از همنسلانش به نهادهای انقلابی نزدیک شد و بعدها سابقهٔ عضویت و خدمت در سپاه پاسداران و شرکت در جنگ ایران و عراق را گزارش کرد. او بعدها دکترای مهندسی حمل و نقل/راه را دنبال کرده و در دانشگاهها سمت مدرس/استادیار داشته است.
در دههٔ 1990 احمدینژاد بهعنوان استاندار استان تازهتشکیلِ اردبیل منصوب شد و پس از آن در مدیریت شهری تهران پلهپله بالا آمد؛ بارزترین پیشرفت او شهردار تهران از سال 2003 تا 2005 است که جایگاه او را به سطح ملی رساند و او را به عنوان نامزد محافظهکار-پوپولیستی در انتخابات ریاستجمهوری 2005 مطرح کرد. شهرداری تهران بخشی از اعتبار سیاسی اولیهٔ او را شکل داد.
احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری 2005 در دور دوم با کسب اکثریت آرا پیروز شد و رسماً در 3 اوت 2005 بهعنوان رئیسجمهور سوگند خورد. دوران دو دورهاش (2005–2013) با شعارهای مردمگرایانه، تمرکز بر سیاستهای توزیعی و حمایت از قشرهای کمدرآمد و همچنین مواضع تند در سیاست خارجی همراه بود. در دورهٔ او برنامههای عوامپسندانهای مانند افزایش کمکهای اجتماعی، پرداخت یارانهها به گروههای کمدرآمد و پروژههای عمرانی با تبلیغات گسترده اجرا شد، هرچند اقتصاد ایران در این دوره با چالشهای مهمی مانند تحریمها و تورم روبهرو شد.
دولت احمدینژاد در مذاکرات هستهای ایران و در برابر فشارهای بینالمللی رویکردی سرسخت و ملیگرایانه اتخاذ کرد؛ تهران بر حق «صلحآمیز» بودن انرژی هستهای تأکید کرد اما این موضع با نگرانی غربیها و تحریمهای گسترده همراه شد. همزمان، سخنان و مواضع تند او علیه اسرائیل و غرب و همچنین اظهارنظرهایی دربارهٔ هولوکاست یا وجود تردیدها در باب آن، بر تنشهای بینالمللی افزود و واکنشهای گستردهٔ جهانی را برانگیخت. این مواضع بینالمللی یکی از شاخصهای دوران او بود.
انتخابات ریاستجمهوری 2009 که به اعلام پیروزی مجدد احمدینژاد منجر شد، بهشدت مورد اعتراض قرار گرفت و اعتراضات گستردهای در داخل کشور شکل گرفت که به «جنبش سبز» معروف شد. سازمانهای حقوق بشری و رسانههای بینالمللی از موج بازداشتها، سرکوب معترضان و محدودیتهای شدید در فضای رسانهای و اینترنت خبر دادند؛ پروندهٔ بازداشتها، شکنجهها و مرگِ برخی معترضان در آن دوره موجب انتقادات جدی بینالمللی شد. این رویداد آثار عمیقی بر جامعهٔ سیاسی ایران گذاشت و بخشی از میراث سیاسی احمدینژاد محسوب میشود.
دولت احمدینژاد در چینش کابینه و مدیریت اجرایی گاه با نهادهای بالادستی (بهویژه دفتر رهبر و نهادهای محافظهکارِ سنتی) درگیر شد. در دورهٔ دوم ریاستجمهوریاش، اختلافاتی بین حلقهٔ نزدیکان او (از جمله برخی مشاوران و معاونان) و دیگر نهادهای قدرت گزارش شد؛ همچنین برخی تصمیمات او مثل عزل یا انتصابهای جنجالی و حضور مکرر او در سخنرانیهایی با لحن تند باعث شد حتی میان محافظهکاران سنتی نیز مخالفتهایی ایجاد شود.
در دوران احمدینژاد چندین اظهار نظر او دربارهٔ هولوکاست، رژیم اسرائیل و مسائل تاریخی و جامعهشناختی واکنشهای شدیدی در سطح جهانی و داخلی برانگیخت؛ او در مناسبتهای مختلف سخنانی مطرح کرد که از سوی بسیاری رسانهها و دولتها بهعنوان نفی یا تردید نسبت به هولوکاست و تهدید علیه موجودیت رژیم اسرائیل تفسیر شد و این موضوع به یکی از نقاط تمرکز نقدهای بینالمللی علیه او تبدیل شد.
پس از پایان دورهٔ ریاستجمهوری در اوت 2013، احمدینژاد گرچه از قدرت اجرایی کنار رفت، اما به فعالیتهای سیاسی و رسانهای ادامه داد. او در چند نوبت تلاش کرد برای پستهای انتخابی ثبتنام کند یا در عرصهٔ سیاسی وارد شود؛ در برخی موارد شورای نگهبان و نهادهای ذیربط ثبتنام یا کاندیداتوری او را رد کردند یا او خود از طرح نامزدشدن منصرف شد. همچنین او با پروندهها و اتهاماتی دربارهٔ سوءاستفادهٔ مالی و مدیریت مواجه شد که بعضاً منجر به محاکمات و احکام قضایی اعلامشده در رسانهها شد. این موضوعات موجب شد تصویر عمومی او پس از ریاستجمهوری پیچیده و متناقض باشد.
بدون دیدگاه