نوید محمدزاده بهترین نقش عمرش را بازی کرد; عدالت‌خواهی اینستاگرامی با طعم خودشیفتگی

آقای نوید محمدزاده، شما سال‌هاست «نقش» بازی می‌کنی، بی‌زحمت به ما بگو این نقش آخر را کِی تمرین کردی؟ همان پستی که صبح علی‌الطلوع گذاشتی و در آن مأمور نیروی انتظامی را به خاطر بازداشت پدرخانم، که «۳۰ سال است در این مملکت کنگر خورده و لنگر انداخته» و مهمان است زیر سوال بردی.

نوید محمدزاده بهترین نقش عمرش را بازی کرد; عدالت‌خواهی اینستاگرامی با طعم خودشیفتگی
مائده بهنام
مائده بهنام
نویسنده

به گزارش هفت صبح، حالا وقت آن رسیده که به جای دیالوگ فیلم‌ کمی هم جواب بشنوی، هرچند مردم جامعه زیر همان پست اینستاگرامی حسابی از خجالت شما درآمدند و به شما نشان دادند چقدر محبوبیت داری. اما اینبار جواب را نه از زبان بازیگر فیلم‌هایی که در آن نقش بازی می‌کنی، که از زبان همین مردم زجرکشیده‌ای شنیدی که سال‌ها در بزنگاه‌های واقعی در رنج و محرومیتشان، لب از لب باز نکردی.

منطق یک‌طرفه یا نجات فقط برای خانواده؟

بیا منطقی باشیم. پدرخانم شما، طبق گفته خودت، ۳۰ سال است با «کارت آمایش» در ایران زندگی می‌کند، یعنی با وضعیتی موقت و نه اقامت دائم. حالا می‌فرمایی مأمور نیروی انتظامی آمده و گیریم او را «اشتباه» گرفته، چون مدرک دارد! خوب، اگر مدرک دارد، چرا ناراحتی؟ مدارک را ارائه بدهید، آزاد می‌شود که شد؛ یا نکند قضیه این است که توقع دارید وقتی می‌گویید «من نوید محمدزاده‌ام»، مأمور پلیس تعظیم کند و بگوید: «ببخشید، پدرزن حضرت‌عالی را با بقیه مردم اشتباه گرفتیم!»

عدالت، آقای بازیگر، یعنی قانون برای همه. نه فقط برای کسی که فامیل توست. حالا اگر پدرخانم شما، فردی بی‌نام‌ونشان بود، هم این چنین سینه چاک می‌کردی؟ یا باز هم در همان سکوت همیشگی، نقش دیگری بازی می‌کردی؟

اخلاقِ گزینشی آقای بازیگر

بی‌زحمت بفرمایید وقتی مردم بی‌پناه ایران، در صف مرغ و دارو و بنزین عذاب می‌کشند شما کجا تشریف دارید؟ در روزهای جنگ کجا بودی؟ چرا آن روزها سکوت کردی؟ نکند اصول اخلاقی‌ات فقط وقتی فعال است که نسبتی با سفره‌ شما داشته باشد؟ عدالت، اگر فقط برای خودی‌ها باشد، دیگر اخلاق نیست،  اما شما زیادی در نقش فرو رفته‌ای، نقشی که انگار خیلی جدی گرفتی!

این هم یکی از همان نقش‌های دراماتیک توست: «عدالت‌خواهِ اینستاگرامی»! واقعاً تبریک دارد. بهترین اجرای تو بود. شاید جایزه هم بگیرد. اما نه در جشنواره کن؛ در جشنواره بدترین بازیگران مردمی.

مهمانی بی‌پایان؟

گفتی «پدرخانمم با کارت آمایش سی سال است در ایران است!» خب یعنی مهمان است! اما این مهمان کی قرار است برود؟ مهمانی که ۳۰ سال در خانه بماند، دیگر مهمان نیست. صاحبخانه هم نیست، طلبکار می‌شود که شده است و شده‌ای. این همه فشار بر مدرسه، بر آب، بر نان، بر خانه، بر امنیت، بر هویت شهری می‌گذارند این مهمانان ناخوانده! گفت «مهمان عزیز است، ولیکن چو نفس خفه می‌سازد، اگر آید و بیرون نرود».

شما که از پلیس ایران گلایه داری، کاش فقط ۳۰ روز به افغانستان می‌رفتی،  نه سی سال مثل پدرخانمت، فقط ۳۰ روز، تا طعم «مهمان‌نوازی طالبان» را بچشی! البته با یک شرط کسی در فرودگاه نیست جلوی تو را بگیرد و همان دیالوگ معروف را بگوید که نوید نرو! «نروووو!» ولی ما می‌گوییم: برو، آقای محمدزاده، برو و دیگر برنگرد! برای نقش‌های معتاد و بدتیپ شما، بازیگر بهتر داریم. بازیگرانی که نه فقط در صحنه، که در صحنه واقعی رنج مردم زندگی می‌کنند.

پایان یک مهمانیِ طولانی

ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای میزبان، هیچ‌وقت افغانستانی‌ها را پشت سیم‌خاردار و در اردوگاه نگه نداشت. نه مثل ترکیه که اردوگاه درست کرد، نه مثل اروپا که با گارد و گاز اشک‌آور پذیرایی کرد. ایران، خانه بود. ولی حالا خانه جا ندارد.

می‌دانی چند افغانستانی در مدارس ما درس می‌خوانند؟ بیش از ۶۰۰ هزار نفر. می‌دانی چند میلیون نفر بدون مدرک در شهرها پرسه می‌زنند؟ می‌دانی چند صد هزار کارگر ایرانی به خاطر حضور مهاجران ارزان، بیکارند؟ آیا می‌دانی نرخ باروری مهاجران سه تا پنج برابر خانواده‌های ایرانی است و چه بلایی دارد سر بافت فرهنگی شهرها می‌آید؟

این کشور تا همین‌جا هم نهایت مهمان‌نوازی را کرده. اما حالا باید فکری برای نان خودش کند، برای نفس خودش، نه با نفرت، نه با خشونت، بلکه با قانون. عدالت، وقتی عدالت است که حتی وقتی علیه تو بود برابر آن تعظیم کنی وگرنه خودشیفتگی در لباس حق‌طلبی است. شما نقشت را خوب بازی کردی، اما متاسفانه نمایش تمام شده است.


شناسه خبر: 4018
۱۴ تیر ۱۴۰۴ | ساعت: ۱۹:۰۰ | بازدید: 66
اشتراک گذاری:

بدون دیدگاه