پدر مقتول گفت پسرش را جلوی چشم خودش کشتهاند و حاضر به رضایت نشد
به گزارش نمابان، دو سال قبل در جریان یک نزاع که در محله چهاردیواری پونک رخ داد مرد جوانی به نام حسام مورد اصابت ضربه چاقوی جوان دیگری به نام اشکان قرار گرفت و به دلیل شدت جراحت وارد شده به گردن حسام، او علیرغم انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
به این ترتیب با گزارش کادر درمان بیمارستان، تیم جنایی تحقیقات خود را آغاز کرده و برای رسیدگی به موضوع در سردخانه بیمارستان بالای سر جسد حسام حاضر شدند.در بررسیها مشخص شد حسام ساعتی قبل از مرگ توسط خانواده خودش به بیمارستان منتقل شده بود.این در حالی بود که او از ناحیه گردن جراحت عمیقی داشت و خون زیادی از او میرفت.
پزشکان و پرستاران بیمارستان خیلی سریع اقدامات لازم درمانی جهت معالجه و درمان حسام را آغاز کردند اما وخامت حال حسام به حدی زیاد بود که این اقدامات بیفایده بوده و او جانش را از دست داده بود.به این ترتیب نخستین کسی که هدف تحقیقات جنایی قرار گرفت خانواده حسام بودند که او را به بیمارستان رساندند.
پدر حسام در نخستین اظهاراتش به مأموران گفت: پسرم تازه داماد بود و در هنگام وقوع جنایت همسرش هم در کنار من بود.دقایقی قبل وقتی هنوز من و همسرش به کوچه نرسیده بودیم او با شخصی به نام اشکان درگیر شده بود که ما با شنیدن سر و صدای آنها وارد کوچه شدیم.اما وقتی ما رسیدیم غائله ختم شده بود و پسرم داشت با اشکان گفتوگو میکرد.
شنیدم که میگفت به برادرزنت بگو در محله ما اقدام به عربده کشی و فحاشی نکند چون اینجا خانواده زندگی میکند.من هم کنار حسام ایستاده بودم تا دوباره عصبانی نشود و دعوا بالا نگیرد.اما همان موقع ناغافل اشکان به سمت پسرم دوید و مقابل چشمان من چاقو را در شاهرگ حسام فرو کرد.همان موقع بود که صدای فریاد و جیغ عروسم در کوچه پیچید و همسایهها به سمت ما سرازیر شدند.اشکان هم از موقعیت استفاده کرد و پا به فرار گذاشت.
با اطلاعاتی که پدر مقتول در اختیار ماموران قرار داد و همچنین انجام تحقیقات محلی، نوک پیکان اتهام به سمت اشکان چرخید. به این ترتیب عملیات پلیسی برای ردیابی و دستگیری متهم آغاز شد و بالاخره اشکان به دام افتاد.متهم در همان برخورد ابتدایی با ماموران به بزه انتسابی اقرار و اعتراف کرد که با وارد کردن یک ضربه چاقو حسام را از پای درآورده است.
با اقرار صریح متهم به قتل عمدی و انجام بازسازی صحنه در محل وقوع جنایت، تحقیقات در پرونده تکمیل شده و بعد از صدور کیفرخواست رسیدگی به موضوع در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد.به این ترتیب متهم پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر حسام به عنوان ولی دم تقاضای قصاص قاتل فرزندش را کرد و گفت: من از خون فرزندم نمیگذرم.حسام تازه داماد بود و برای خودش هزار و یک آرزو داشت اما این جوان با بیرحمی جلوی چشم خودم و نوعروس حسام، به پسرم حمله مرگبار کرد. دعوا بین آنها تمام شده بود و در حال گفتوگو بودند اما اشکان ناغافل پسرم را زد.
در این قسمت از دادگاه همسر مقتول که در دادگاه حضور داشت در تائید حرفهای پدرشوهرش گفت:متهم در مراحل بازجویی گفته بود که زیر دست و پای شوهر من در حال کتک خوردن بوده و محبور شده ضربهای بزند تا از مهلکه نجات پیدا کند اما این ادعایش کذب محض است چون همانطور که پدرشوهرم گفت، دعوای آنها تمام شده بود و ما در کنار او ایستاده بودیم و به گفتوگویش با اشکان گوش میدادیم. در همان حین ناگهان اشکان با چاقو به حسام حمله کرد و وقتی به شوهرم ضربه زد خون فواره زد. من هرگز آن صحنه وحشتناک را فراموش نمیکنم.
این زن جوان در ادامه گفت: من و حسام به تازگی زندگی مشترکمان را شروع کرده بودیم.هنوز طعم خوشبختی را نچشیده بودیم که این متهم من را سیاهبخت کرد.سپس نوبت به اشکان رسید که از خود دفاع کند و او در توضیح جزئیات روز جنایت گفت: من اصلا مقتول را نمیشناختم و روز حادثه درگیری من با فرد دیگری آغاز شد. من هم مثل حسام تازه ازدواج کرده بودم و روی همسرم حساس بودم.
روز حادثه مشروب و موادمخدر مصرف کرده بودم و در محل کنار یکی از دوستانم بودم. وقتی دوستم دید که من سرپا نیستم گوشی من را برداشت و روی آن نشست. میخواست گوشی من را سرقت کند اما من فهمیدم. خیلی عصبانی شدم و گفتم سریع گوشی را بده. در گوشیام عکسهای خصوصی همسرم ذخیره شده بود و عکسهای شب عروسی هم در آن بود.
به دوستم گفتم عکس ناموسم در گوشی است اما او گوشش بدهکار نبود. یکدفعه حسام وارد دعوا شد و در حالی که یک قمه در دست داشت به کتف من ضربه زد و گفت چرا عربده کشی میکنی.من به او گفتم داداش من اصلا با تو کاری ندارم،دعوای من با کس دیگری است اما او بیخیال نمیشد و نمیرفت.برای همین با هم درگیر شدیم و بعد که شوهرخواهرم سر رسید و شروع به میانجیگری کرد من هنوز به شدت خشمگین بودم و نفهمیدم چه شد که به او ضربه زدم.
قاضی گفت: همسرت هم به دلیل تهمت از تو شکایت کرده.گفته تو بعد از ماجرا با عصبانیت به او گفتی که از عمد عکسهای خصوصی را در گوشی ریختی تا دوستانم ببینند.این اتهام را قبول داری؟
متهم گفت: نه من زنم را دوست داشتم و به او چنین تهمتی نزدم.
بعد از پایان جلسه رسیدگی قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
بدون دیدگاه